رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول
رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

صرفه جویی در مصرف آب یعنی نجات هزاران انسان از مرگ(راههای ساده برای صرفه جویی)


صرفه جویی در مصرف آب یعنی نجات هزاران انسان از مرگ(راههای ساده برای صرفه جویی)

  راه‌های متنوع صرفه جویی
 

 آرمان: آب زیر بنای سلامتی و حیات انسان است. وقتی شیر آب را در خانه باز می کنید و آب سرد و زلالی جاری می شود ، کمتر به کمبود آن فکر می‌کنید.متاسفانه 40 درصد از مردم دنیا از آب سالم محرومند . طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت روزانه 30 هزار نفر از مردم دنیا به علت کمبود آب سالم و بهداشتی می‌میرند. در واقع مثل این است که در مجاورت و همسایگی ما هر‌روز مردم یک شهر 30 هزار نفری از فقدان آب بهداشتی جان می سپارند! و برابر با آمار سازمان جهانی بهداشت 80 درصد از بیماری هایی که مردم دنیا از آن ها رنج می برند به طور مستقیم مربوط به عدم تامین آب بهداشتی و کافی است. خود ما بزرگترین دشمن خویش هستیم زیرا همین آب های موجود را نیز آلوده و غیر قابل استفاده می کنیم یا این ماده با ارزش برای حیات را با مصرف بی رویه هدر می دهیم . این کار باعث تقسیم ناعادلانه آب برای بشر شده و هستی تعدادی از افراد بی گناه را به خطر می‌اندازد.شرایط و فضای زندگی افراد متفاوت است. مسلما راهکار و صرفه جویی در آب را هر کس می داند و تلاش می کند روش صرفه جویی و استفاده درست را پیدا کند. راه‌ِهای صرفه جویی بسیار متنوع است:
 مصارف آشپزخانه
 بررسی ها نشان می دهد که بین 30 تا 40 درصد آبی که وارد منازل می شود در آشپزخانه مصرف می شود.مضربودن پودرهای رختشویی و مایع‌های ظرفشویی درمنازل و نقش آلودگی آن در آب‌ها و فاضلاب‌های ناشی از مصارف خانگی محرز شده است.بنابراین اگر استفاده از این مواد به صورت کنترل شده و محدود انجام پذیرد نه تنها سهم مهمی در سلامت خانواده خواهد داشت بلکه در مصرف کمتر آب نیز موثر می‌افتد. بنابراین حتی الامکان باید سعی شود شست‌وشوی ظروف درحجم یک لگن آب داغ انجام شود و سپس مبادرت به آبکشی کرد.در صورت استفاده از ماشین ظرفشویی برای ظرف‌هایی که به چربی و موادغذایی آغشته نباشند دستگاه روی کوتاه ترین چرخه تنظیم و توصیه‌های کارخانه سازنده دستگاه در راستای صرفه جویی در مصرف آب و انرژی جدی گرفته شود.همیشه آب آشامیدنی در بطری‌های دربسته و درون یخچال نگهداری شود، تا مجبور نباشیم برای رسیدن به آب سرد، شیر آب مدتی باز بماند.برای شست وشوی لباس‌های خیلی کثیف، ماشین‌های لباسشویی اتوماتیک به مراتب از غیراتوماتیک مناسب ترند و کمتر آب مصرف می کنند. در صورت استفاده از ماشین نوع دوم از تکرار در تخلیه و پرکردن آب برای شستن لباس های خیلی کثیف اجتناب کنید.
 استحمام
بررسی ها نشان می‌دهد که برای هربار استحمام 120 لیتر آب مصرف می شود. یکی از راه های دیگر صرفه جویی در حمام آن است که لوله کشی ساختمان طوری انجام شود که با کمترین اتلاف آب، آب گرم به دوش برسد. در جاهایی که امکانات فنی اجازه می دهد می توان برای افزایش فشار آب شوینده، از شیرهای دهنده هوا در مسیر آب استفاده کرد تا با پاشانیدن آب به صورت قطرات ریز، در مصرف آب صرفه جویی شود. این روش تا 50 درصد مصرف آب را کاهش می دهد.در شست وشوی دست و صورت و مسواک زدن، نیز سعی شود شیر آب کمتر باز بماند و با استفاده از یک لیوان آب این کار صورت گیرد.
 چکه کردن شیرآب و سردوش
چکه کردن و بسته نشدن کامل شیر آب، می تواند تلفات بسیار زیاد آب را در پی داشته باشد. می توان میزان آب تلف شده در یک دوره زمانی را با قراردادن یک سطل در زیر شیرآب معیوب اندازه گیری کرد.
 سایر راه های صرفه جویی
استفاده چندباره از آب: اگر در خانه باغچه دارید می توان هنگام شست‌وشو و تمیزکردن سبزی و میوه ها از آب مصرف شده برای آبیاری باغچه استفاده کرد. حتی آب حاصل از شست وشوی برنج برای آبیاری گلدان ها مناسب است.
 آبیاری باغچه‌ها
 آبیاری مناسب گلدان ها علاوه بر رفع نیاز آبی و سلامت گیاه در صرفه‌جویی آب نیز موثر است. آبیاری بی دلیل و غیرضروری باغچه ها و درختانی که به آب کم نیاز دارند، نه تنها خاک را از موادغنی غذایی تخلیه می کند بلکه سبب روییدن علف های هرز و جذب آب توسط آن ها می شود.
 شست وشوی اتومبیل
نخست پیشنهاد می شود که شست وشوی ماشین در بیرون از منزل و در کارگاه های مخصوص این کار انجام داده شود.اگر به هر دلیل این کار درخانه صورت می پذیرد باید از رهاکردن شیلنگ باز آب خودداری شود. بهتر است شستن اتومبیل با حداقل آب در حجم یک یا دو سطل آب انجام شود. در این مواقع به یاد داشته باشیم روزانه هزاران انسان در اثر کمبود آب جان خود را از دست می دهند.
 استخرهای خانگی
وجود حوض آب نما یا استخرهای خصوصی در جاهای گرم که تبخیر سطحی آن ها بیشتر از 1500 میلی متر در سال است مقرون به صرفه نیست.باید حتی الامکان از استخرهای مراکز ورزشی و عمومی استفاده کرد و از احداث آن ها در منازل امتناع ورزید. باید گفت: حتی میزان تبخیر آب توسط کتری یا سماور یا ظروف دیگر در روی اجاق گاز هرچند به ظاهر قابل توجه به نظر نمی آید، مورد توجه قرارگیرد.مصرف غیرضروری آب توسط افراد وسواسی: دردناک خواهد بود که شاهد افرادی باشیم که به دلیل وسواس، آب پرارزش را به فاضلاب ها سرازیر می کنند. آن ها باید به یاد آورند، افراد تشنه ای هستند که به کمتر از همان آب هدر رفته نیازمندند.
 استفاده از آب باران
 در منازل شهری یا روستایی می توان ناودان ها را طوری تعبیه کرد که آب باران به باغچه ها هدایت شود.در یکی از شهرهای شمالی صاحبان بسیاری از خانه ها آب انباری برای جمع آوری آب باران تعبیه کرده اند و در مواقع قطع آب برای شست وشو و آبیاری از آن آب استفاده می کنند.
 تلفات خارج از کنترل
 از موارد دیگر هدررفتن آب می توان به نشت آب از لوله های فرسوده کف حیاط، اینچ شوفاژها یا چکه کردن مداوم کولر در پشت بام، اشاره کرد.
یاداشت

تنها با صرفه جویی 10درصدی در مصرف همه وسایل اب ،برق ،گاز،می توانیم به خیلی از اهداف رسید،و به رشد و سرمایه گذاری در امکانات کشور استفاده کنیم، اگر در مصرف برق با هدف و بهینه بهره برداری نماییم با پول صرفه جویی شده می توانیم در ساختن مساکن ،مدرسه ،بیمارستان،وام ازدواج برای مجردان و........استفاده  کنیم.
اگر در مصرف اب بتوانیم فقط 10درصد صرفه جویی کنیم می توانیم جان هزاران انسان ،حیوان و گیاهان و جانوران را برای حیات بشری مورد نیاز است نجات دهیم.
اگر در مصرف گاز صرفه جویی کنیم می توانیم آن را اندوخته کرده و برای نسلهای بعد   ذخیره سازی نموده تا در تلاطم روزگار گرفتار نشوند.
پس هموطنان تا آنجا که می توانیم در مصارف انها کوتاهی نکنیم که دود ان به چشم خود ما خواهد رفت.


رضا بژکول      دانشجوی ارشد علوم سیاسی


 
 

30 تیر از دیدگاه دکتر احمد بنی جمالی استد دانشگاه


30 تیر از دیدگاه دکتر احمد بنی جمالی استد دانشگاه



تحلیلی بر 30 تیر در پاسخ های احمد بنی جمالی به «اعتماد»:پیروزی بزرگ، شمارش معکوس


نویسنده: محسن آزموده




    تجربه نهضت ملی و کودتا بیش از آنکه مجالی برای تصفیه حساب های سیاسی و به محاکمه کشیدن این و آن باشد، فرصتی برای گفت وگو در مورد پیچیدگی ها و الزامات گذار به دموکراسی و دانستن قدر موقعیت ها است
     از هر منظری بنگریم، 30تیر سال 1331 نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است، انتخابات مجلس هفدهم به دلایل مختلف متشنج شده است، روز 25 تیرماه 1331 دولت دکتر مصدق که کوشیده نفت را ملی کند و با این کار جلوی قدرت بین المللی زمانه اش یعنی بریتانیا ایستاده و گام های موثری در تداوم مشروطه خواهی و محدود کردن قدرت سلطنت برداشته حالاپس از رد درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت توسط شاه محمدرضا شاه پهلوی جوان استعفا می دهد. شاه قوام السلطنه، رجل قدرتمند و پر نفوذ را بر سر کار می نشاند، قوام اعلامیه معروف و جنجالی «کشتیبان را سیاستی دیگر آمد» را منتشر می کند. گروه های سیاسی و اجتماعی مخالف خشمگین به خیابان ها می ریزند، تظاهرات به خون کشیده می شود، قوام استعفا می دهد و مصدق بار دیگر بر مصدر دولت می نشیند، بار دیگر دولت تشکیل می دهد و این بار با وجود این پیروزی موقتی گویی در مسیری سراشیب قرار می گیرد، شرکا و رفقای قبلی حالاسهم خواهی می کنند، شکاف ها نمایان می شود، مذاکرات بیش از پیش طاقت فرسا شده است، پیرمرد خسته شده است، منش و روشش گویی تغییر کرده است، این بار دولت کمی بیش از یک سال دوام می آورد، بعد از ناکامی کودتاچیان در وقایع 9 اسفند، این بار در 28 مرداد دولت مصدق ساقط می شود و فصلی تازه از تاریخ این مرز و بوم آغاز. این تنها روایتی ساده و ظاهری از کل ماجراست. درباره وقایع آن سال ها البته کم نوشته نشده است، هر نسلی تاریخ گذشته اش را باید از نو بنویسد. نگرش امروز نیز به 30تیر، از منظر و مرآی یک ایرانی مقیم در سال 1393 بدان ماجرا می نگرد، اگرچه نباید چنان که دکتر احمد بنی جمالی در پرسش و پاسخ حاضر تاکید می کند، در این بازخوانی، اقتضائات زمانه را فراموش کند و دچار کژخوانی بشود. دکتر بنی جمالی، استاد تاریخ پیش از این کتاب «آشوب: مطالعه یی در زندگی و شخصیت دکتر محمد مصدق» را نگاشته است.
    
    در 30تیر چه اتفاقی افتاد؟ چه اتفاقاتی به 30 تیر انجامید؟ آیا مصدق در درخواستی که از شاه داشت قانونی عمل می کرد؟
    30تیر محصول واگرایی گسترده دهه 20 و رادیکال شدن روندهای سیاسی کشور بود. بن بست مذاکرات نفتی که نتیجه سازش ناپذیری دو طرف و دست بالاداشتن جناح های رادیکال در تهران و لندن بود، سبب شد مصدق خسته از لاینحل ماندن مذاکرات و توطئه های داخلی و به خصوص ناکامی در کسب اکثریت مجلس 17 و نیز دادگاه لاهه یک باره درخواست لایحه اختیارات ویژه از مجلس و سپس درخواست کنترل وزارت جنگ از شاه و با مخالفت شاه استعفای خود را اعلام کند. البته درخواست اختیارات ویژه از مجلس بی سابقه نبود و قبل تر هم نخست وزیران و وزرا از جمله خود مصدق و قوام یا وثوق الدوله چنین اختیاراتی گرفته بودند. مشکل جایی بود که به دلیل تنزه طلبی و اهمال مصدق مجلس 17 از دست رفته بود و اکثریتی وجود نداشت که حامی مصدق باشد.
    
    نقش قوام در این واقعه چه بود؟ آیا چنان که آقای شوکت در کتابش می گوید قوام در این واقعه بیشتر مغبون نبود؟ در اعتراضاتی که در این واقعه رخ داد، نقش گروه های مختلف چه اندازه بود؟ به عبارت دیگر نقش گروه ها و احزابی چون حزب توده، جبهه ملی، طرفداران آیت الله کاشانی و... در 30 تیر چه اندازه بود؟ خود مصدق چه نقشی در این واقعه داشت؟
    در ظاهر امر 30 تیر محصول اشتباهات سیاسی قوام در برآورد غلط از فضای سیاسی کشور به چالش کشیدن مخالفان سیاسی، اطمینان زیاد به حمایت های شاه و طرف های خارجی، اصرار در بی اهمیت انگاشتن افکار عمومی بود که البته درست هم هست. ولی در یک برداشت کلان تر 30 تیر نقطه اوج جنبش توده یی دهه 20 و به ویژه پس از نهضت ملی بود که خشم خود از وضعیت نابسامان اقتصادی هرج و مرج ناامنی فشار خارجی را بیروون ریختند. البته گروه گرایی، سیاست طایفه یی، پوپولیسم تمام عیار گروه ها و نبود احزاب منسجمی که مطالبات مردمی را سازماندهی کنند نیز باعث می شد کنش سیاسی رادیکال شود. به هر حال 30 تیر باعث شد مصدق خسته و ناامید از حل مشکلات داخلی و خارجی بر خلاف میلش دوباره به قدرت برگردد: این را نمی خواست ولی در بازگشت مصدق دیگری شده بود. شور و حمایت عمومی او را به هیجان آورده بود و البته همه نیروهای درون جبهه ملی و توده مردم را. مطالبات رادیکال شده بود و دیگر انعطاف طرف خارجی را کافی نمی دانست در حوزه داخلی هم رهبران جبهه هریک سهم خود را طلب می کردند و البته که مصدق نیز دیگر اهل امتیاز و سهم دادن نبود به کسانی که به هر حال در 30 تیر نقش داشتند. 30 تیر هم یک پیروزی بزرگ و هم شمارش معکوس تشدید اختلافات و شکست نهضت ملی بود، وقایع پس از 30 تیر مسیری تراژیک بود: رد شدن پیشنهاد ترومن چرچیل، ادامه بحران اقتصادی، تنش میان مصدق و کاشانی، مخالفت مجلس با تمدید اختیارات مصدق، توطئه های دربار، فعال شدن سرویس های امنیتی امریکا و انگلیس، استیضاح دولت و بالاخره رفراندوم انحلال مجلس همگی نشانه های حرکت نهضت به سمت نقطه صفر بود. با هیجان عمومی به حرکت درآمده پس از 30 تیر دیگر نه امکان حل بن بست نفتی بود و نه امکان مصالحه میان رهبران جبهه، چه رسد به مصالحه با مخالفان!
    
    آیا می توان 30تیر را نقطه عطفی خواند که پس از آن خط کشی ها و مرزبندی های داخلی درون جبهه ملی بیش از پیش روشن شد؟ به عبارت دیگر بعد از 30 تیر و به واسطه آن بسیاری از گروه های داخلی جبهه ملی مشخصا به سهم خواهی از دستاوردهای آن پرداختند و همین به بالاگرفتن شکاف ها میان ایشان انجامید.
    30تیر قطعا باعث پیچیدگی بیشتر روندهای سیاسی در داخل و رادیکال شدن فضا شد. شرایط عمومی هم البته مساعد بهبود اوضاع و شکل گرفتن روندهای سیاسی حل منازعه نبود. واگرایی رو به تشدید هیچ محصولی جز واکنش ارگانیک به تمرکز سیاسی و تجمیع منابع قدرت نداشت و از این حیث اصرار مصدق به افزایش اختیارات را هم می شود درک کرد. شرایط عمومی کشور و مرحله تاریخی خاص از حیث توسعه سیاسی که ایران در آن قرار داشت مساعد گذار به دموکراسی یا لااقل فرآیندهای سیاسی مصالحه گرا نبود. مرحله یی که هر دولتی که در ایران بر سر کار می آمد چاره یی جز تمرکز قدرت نداشت. این البته به معنای توجیه رژیم دیکتاتوری نظامی پس از کودتا نیست بلکه فقط توجه به ساختارها و روندهای موجود است. از طرف دیگر نهضت ملی را نمی شود تافته جدا بافته یی از روندهای عمومی در منطقه و جهان بدانیم. باید به خاطر داشت که شکست نهضت ملی و کودتای 28 مرداد قطعه یی از زنجیره سقوط دموکراسی های نوپایی بود که از زمان جنگ جهانی دوم در آسیا، آفریقا و امریکای لاتین بر سر کار آمدند اما به دلیل آماده نبودن شرایط داخلی، نداشتن تجربه دموکراسی و نهادهای مناسب و نیز حل نشدن بحران دولت ملت و تجمیع منابع قدرت نتوانستند گذار به دموکراسی را انجام دهند و نهایتا در اثر منازعات داخلی و به ویژه ملاحظات ناشی از جنگ سرد که باعث حمایت امریکا و غرب از رژیم های اقتدارگرا می شد طی حدود 15 سال اکثر این دموکراسی های نوپا با کودتای نظامی مواجه و ساقط شدند، پدیده یی که به دومین موج برگشت و به سقوط دموکراسی های کم رمق دهه 1940-1955 میلادی معروف است.
    
    در نهایت اینکه آیا 30 تیر به عنوان یک واقعه یا رخداد تاریخی در درازمدت و میان مدت و کوتاه مدت دوره (به تعبیر مکتب آنال) پیامدی داشت و آن پیامد یا پیامدها چه بود؟
    به نظر می رسد تجربه نهضت ملی و کودتا را زمانی بهتر می شود، فهمید که آن را در بستر منطقه یی و بین المللی اش قرار دهیم و هم به الزامات دوره تاریخی که ایران از حیث توسعه سیاسی در آن به سر می برد، توجه کنیم تا تجربه نهضت ملی و کودتا بیش از آنکه مجالی برای تصفیه حساب های سیاسی و به محاکمه کشیدن این و آن باشد، فرصتی برای گفت وگو در مورد پیچیدگی ها و الزامات گذار به دموکراسی و دانستن قدر موقعیت ها باشد.

نسل کشی در غزه چه کسی پاسخگوست؟


نسل کشی در غزه چه کسی پاسخگوست؟



بی سرزمین 
علامتی که می شنوید، سونامی مرگی ظالمانه است


نویسنده: محمود معتقدی


از غزه/ تنها پیراهن سرخی برجاست/ این ظالمان زنجیری/ با تو چه نمی کنند؟/ تاریخ/ روزی انتقام تو را می گیرد/
    
    دخترم/ پسرم!/ دیروز/ موج دریای خون تو بود/ فردا/ به بندر جنون ات سفر خواهیم کرد/ با مردان و زنان سوزان ات/ تابستان بدی می گذرد/ برادران دنیایی ات/ چه ساکتند؟/ «گریه را به مستی بهانه کن!»/ پدر!
    
    نسل کشی در غزه/ به اوج می رسد و/ ویرانه ها/ به صف/ آسمان/ یک نفر/ کودکان را دریابد/ دسته دسته/ به آوار می روند و/ با پیراهن سبز و آبی شان/ با لبخند کوچک کوچک کوچک شان!/ دل من/ شرمساری ات را پنهان کن!
    

    گاهی حس مرگ/ شبیه باران/ بر سرت می بارد/ پشت این هیاهو/ کسی می میرد و/ کسی می آید/ چقدر به آزادی ات دل می بندی؟/ با تو گم می شوم!
    
    پای تان را از گلوی غزه بردارید/ آسمان/ جهان شما را می شنود/ دنیا/ جفای شما را می بیند/ دست از ماشه های تان بردارید/ خدا را خوش نمی آید
    
    وقتی کودکی ظالمانه می میرد/ روح زمان فرو می ریزد و/جهان/ از رفتن اش باز می ماند/ نگذارید/ لبخند بچه ها / اینگونه به خاک افتد/ دست و دلم/ هنوز می لرزد
    
    جهان/ آخرین بوسه اش را از تو دریغ می بیند/ کودکان دمشق/ کودکان موصل/ کودکان غزه/ کودکان تو/ کودکان من/
    
    کودکان تشنه از بیداد/ دوشنبه هایت/ اینگونه به باد می رود/ گریه کن
    

    تیرماه 93


    جنایت صبرا و شتیلا
   

نامه خداحافظی غم انگیز علی کریمی از فوتبال به همراه نامه علی کریمی به ناصر خان حجازی(دو اشطوره فوتبال در تاریخ ایران)


نامه خداحافظی غم انگیز علی کریمی از فوتبال به همراه نامه علی کریمی به ناصر خان حجازی(دو اشطوره فوتبال در تاریخ ایران)



نامه خداحافظی علی کریمی: راهی جز ترک صحنه برایم نمانده/ تن به بازی خداحافظی‌ که بوی ریا دارد،نمی‌دهم


ورزش > فوتبال ملی - علی کریمی پس از خداحافظی از دنیای فوتبال نامه‌ای خطاب به هوادارانش نوشت.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ علی کریمی کاپیتان سابق تیم ملی و پرسپولیس امروز (یکشنبه) برای همیشه از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. او پس از آویختن کفش‌هایش نامه‌ای خطاب به هوادارانش نوشت که آن را در زیر می خوانید:

به نام خالق هستی

میخی بر دیوار کوبیدم و کفش ها را آویختم


خداحافظی همیشه تلخ و ناگوار است. جدایی از عشقی که تار و پود وجودت را در تصرف دارد، کار آسانی نیست. یک بار صرفا تحت تاثیر خداحافظی غریبانه مهدوی کیا تصمیمی احساسی گرفتم و از فضای اندوه بار آن همه بی‌اعتنایی مرا از فوتبال بیزار کرد و خود را در پایان دیدم. هر چند همین تصمیم احساسی و عجولانه باعث شد تا برخی‌ها همه چیز را تمام شده بدانند و مرا با دست خود به مسلخ ببرند. با توجه به شرایطی که در آن قرار دارم راهی جز ترک صحنه برایم نمانده. این تصمیم را در حالی که تمام وجودم را شک، تردید و اندوهی ناشناخته گرفته با مردم خوب و مهربان وطنم به اشتراک می گذارم... تصمیمی قطعی و برگشت‌ناپذیر.


از این پس هوادار متعصب برای تیم محبوبم پرسپولیس و تیم ملی کشورم خواهم بود. دوست دارم و این را وظیفه خود می‌دانم از تمامی سروران و مهرآفرینانی که مرا از یک فوتبال خیابانی به میادین جهانی همراهی و مساعدت نمودند تشکر کنم و البته تقاضا دارم تا اشتباهات و خطاهای این حقیر که در مقاطعی موجب آزردگی خاطر، نگرانی و رنجش احساسات پاکشان شده بخشیده و مورد عفو قرار دهند.

من، علی کریمی هر چه دارم بعد از خدا، از فوتبال و محبت مردم است که البته هرگز خود را شایسته این همه محبت و لطفا نمی‌دانم چرا که در حقیقت قهرمان واقعی این مرز و بوم آنهایی هستند که به خاطر آرامش من و امثال من از آسایش و جان خود گذشتند تا این آرامش و آسایش نصیب ما شود. از همین رو دورود و سپاس به شهدا و جانبازان راه وطن و آزادی. این عزیزان را شایسته و لایق بالاترین ستایش‌ها می‌دانم.


اما از اینکه نتوانستم با پیراهن تیم محبوبم پرسپولیس فوتبال را ترک کنم اصلا ناراحت نیستم زیر این اتفاق عجیبی نیست! هرگز تن به بازی خداحافظی که متاسفانه در فوتبال ما نوعی حرکت تشریفاتی، تبلیغاتی و بعضا ریاکارانه است نخواهم داد. بسیاری از بزرگان فوتبال ما بی سروصدا خاموش شدند و به گورستان فراموشی رهسپار گردیدند...!


در خاتمه قلبا اعلام می‌دارم که با خداحافظی از فوتبال تمامی حوادث و حاشیه‌هایش را هم در همان زمین خاک کرده و آنچه در این مسیر برایم پیش آمده را تنها چالش‌ها‌، رقابت‌ها و احساسات منطقی می‌دانم.

و بالاخره کلام آخر باز با هواداران که همواره برایم اهمیت بالایی داشته و خواهند داشت: "شما همیشه در قلب من خواهید بود. از احترامی که طی این سال‌ها نسبت به من داشته‌اید لذت بردم و سپاسگزارم."


سرانجام باید از این خاک رفت ... خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت


خاک پاک تمام ایرانیان علی کریمی


یاداشت


علی کریمی انصافا برای فوتبال ایران زحمات زیادی کشید خدایا هرکجا که هست یاورش باش.



تو اسطوره‌ای چون همیشه خلاف جهت آب شنا کردی
علی کریمی به مناسبت افتتاح سایت ناصر حجازی نامه‌ای برای وی نوشت.
به گزارش سایت ناصر حجازی، علی کریمی که در تیم شالکه آلمان عضویت دارد در مورد افتتاح سایت ناصر حجازی مطلب زیر را نوشته است:

"در حالی که فضای فوتبال را ریا کاری و تظاهر مسموم کرده است و در روزگارانی که نوکرم و چاکرم های مصنوعی و مصلحتی همه جا رایج شده است، ناصر حجازی را باید اسطوره ای با شخصیت، چهره ای یکرنگ و استثنایی در این فوتبال به حساب آوریم.

او سال های سال در کنج خانه اش و بی توجه به هیاهوی پوشالی اطراف خویش، سخت ترین تبعیض ها، ظلم ها و بی اعتنایی ها را دیده اما به هیچ قیمتی حاضر نشده است تا به فروش گذاشته شود.

این اسطوره به واقع کمیاب ما، کرنش را بلد نیست. ناصر حجازی چهره ای مقاوم در مقابل زورگویان است. او بدون هیچ ملاحظه کاری معایب را می گوید و دلسوزی راستین می باشد که هرگز تن به خوش خدمتی نداده است و حرف هایش همواره در راستای مصلحت فوتبال و ضد مصلحت شخصی خویش بوده است.

هر چند این روزها که حال و روز خوشی ندارد، صاحب منصبان پست و مقام های گوناگونی به او تعارف می کنند اما ای کاش آن روزگارانی که حجازی بخاطر بی اعتنایی ها مجبور به زندگی سخت و طاقت فرسا در بنگلادش شده بود، او را به بازی می گرفتند.

هر چند که حجازی اهل بازی نبوده و نیست که اگر این طور بود، هیچ گاه حجازی نبود. او همیشه خواسته خودش باشد. درود به مرام و عزت او که می توانیم همواره به چنین اسطوره ای افتخار کنیم و مرام و معرفت ایشان را برای دیگران الگو سازی نماییم. مردی که هیچ گاه دنبال باد نرفته است و همواره در تلاطم و جهت خلاف جریان آب شنا می کند.

در خاتمه، فوتبال تمام می شود، همانطور که سال هاست فوتبال را برای حجازی تمام کرده اند اما آنچه از ایشان باقی مانده است همانا شخصیت منحصر به فرد، مرام پهلوان منشانه و یکرنگی های همیشگی اش است. خدایا او را برای ما حفظ کن.

با تقدیم احترام



علی کریمی "

غزه وجنگ نابرابر اسرائیل علیه فلسطین


غزه وجنگ نابرابر اسرائیل علیه فلسطین


جند  روزی است که اسرائیل در یک جنگ نابرابر و با حمایت بعضی کشورهای قدرتمند در نوار غزه قد علم کرده و فاجعه فجیعی به بار آورده، و از آن طرف دنیای متمدن  مثل گذشته در خواب خرگوشی فرو رفته است، اگر این حادثه و کشتار به عکس جندین اسرائیلی را به خاک وخون  می کشید این گونه  جهانیان سکوت می کردند؟ جرا  قدرتها   وقتی مسلمانها در یک نقطه از جهان کشته و به خاک و خون کشیده می شوند با سکوت خود ازآن  می گذرند ؟ گناه مردم مسلمان فلسطین جیست که باید فرزندان و کودکانشان را در یک جنگ نابرابر  از دست بدهد؟ تا دولتهای جهان در مقابل این جنایت سکوت کنند نه کشورهای جهان بلکه  بعضی از کشورهای اسلامی نیز در خاورمیانه  با سکوت خود این حملات را  تایید کنند ، از طرفی هیچ حرکتی از فراخوان کشورهای اسلامی برای نشست صوری هم که باشد  نمی بینیم،  کجایند مدعیان حقوق بشر که کودکان فلسطین غرق در خون را نمی بینند اما برای کشنه شدن جند اسرائیلی قیطریه رابه آتش می کشند، اگر این کشتار بی رحمانه کودکان تنها در یک کشور اروپایی  و با  غرب رخ می داد باز شاهد سکوت مجامع بین المللی بودیم؟  بهتر نیست که سازمان ملل با قدرت تمام در مقابل این کشتار موضع گیزی کنند واجازه ندهند کشتار به این وسعتی ادامه پیدا کند؟  پس نقش سازمانهای بین المللی چیست؟ گرچه برای همه گویاست که این جنگها ابزاری هستند برای قدرتها تا اهداف خود در را به پیش ببرند و با ایجاد بحران افرینی در کشورهای ضعیف (اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،و....)برنامه های از قبل طراحی شده خود را عملی سازند  هم ابزارهای تسلیحاتی خود را بفروشند و هم کشورها را وابسته به خود نگهدارند (که نمونه آن را در عراق و افغانستان و اکراین و..)می بینیم .

 ایجاد درگیریهای قومی و نژادی وحمایت از افراطیونی مثل داعش،طالبان،و...گروهای دیگر افراطی از نشانه های بحران افرینی است که هر روز ما شاهد آن در خاورمیانه و کشورهای دیگر هستیم. امید آنکه ملتها  بخصوص مردم خاورمیانه با آگاهی بیشتر از این ترفند قدرتهای جدید و قدیم خود را باز یابند وبه جای افتادن در دام تفرقه اندازان دست به دست هم داده و به سوی رشد و شکوفایی به پیش روند .

درنهایت ملتهای موفق هستند که با آگاهی کامل از موقعیتهای منطقه و جهان و اوضاع داخل کشور خود  از  آشفته بازاری که ایجاد شده نجات یابند.



رضا بژکول      دانشجوی ارشد علوم سیاسی


جنایت صبرا و شتیلا