رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول
رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

30 سال فعالیت نهضت سواد اموزی و10میلیون بی سواد مطلق چرا؟


30 سال فعالیت نهضت سواد اموزی و10میلیون بی سواد مطلق چرا؟



10 میلیون بی سواد مطلق داریم
با وجود بیش از سه دهه از عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی




    
    رییس سازمان نهضت سواد آموزی: «عملکرد ما در طول 30 سال قابل دفاع بوده است. درطول 30 سال 35 درصد نرخ باسوادی را افزایش دادیم. در سال58، 50 درصد جمعیت بالای 60 سال بی سواد بودند. در سال 93، 85 درصد باسوادند. بعضی از کشورها سابقه 130-120 ساله برای مبارزه با بی سوادی دارند و سازمان عملکرد خوبی داشته است»
    رییس سازمان نهضت سواد آموزی: در مورد محدودیت های اعمال شده برای افراد بی سواد می گوید: طرحی تهیه کردیم که براساس آن به افراد بی سواد زیر 50 سال اجازه داده می شود طی دوسال به صورت رایگان باسواد شوند. اگر این افراد در این مدت از این فرصت استفاده نکردند یکسری امتیازات از آنها سلب می شود
    بررسی آمارهای رسمی از نرخ بی سوادی طی سال های گذشته نشان می دهد با گذشت 35 سال از تشکیل سازمان نهضت سوادآموزی، ایران در جایگاه مناسبی از نظر سوادآموزی قرار ندارد. در حال حاضر و بر اساس آمارهای یونسکو، در میان 164 کشور جهان در رتبه هشتاد و ششم سوادآموزی قرار گرفته ایم. سرشماری سال 90 هم نشان داد نزدیک به 10 میلیون از جمعیت کشور و چیزی حدود 15 درصد بی سواد هستند. این تعداد جدا از افرادی است که سواد خواندن و نوشتن دارند اما کم سواد محسوب می شوند. با احتساب 10 میلیون جمعیت دارای تحصیلات ابتدایی و کم سواد و همچنین 10 میلیون جمعیتی که تا مقطع راهنمایی بیشتر تحصیل نکرده اند، 52 درصد جمعیت کشور بی سواد یا دارای تحصیلات ابتدایی و سیکل هستند که براساس نظر کارشناسان در خطر بازگشت به بی سوادی قرار دارند.
    گزارش مرکز آمار از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال های 55، 65، 75، 85و 90 نشان می دهد میزان باسوادی مردان در جمعیت 6 ساله و بیشتر، به ترتیب 9/58، 0/71، 7/84، 7/88 و 4/88 درصد و در زنان به ترتیب 5/35، 1/52، 2/74، 3/80، 05/81 درصد بوده است. اگرچه این درصدها طی 30 نشان دهنده کاهش درصد بی سوادی است. اما وجود 10 میلیون بی سواد مطلق در سال 90 آمار چندان قابل دفاعی برای عملکرد 30 ساله سازمان نهضت سوادآموزی نیست.
    در سال 1358 که نهضت سوادآموزی تشکیل شد حدود 14 میلیون از جمعیت 36 میلیونی ایران بی سواد بودند. به عبارتی در سال 1385 جمعیت بی سواد بالای ؟سال کشور 40/15 درصد بوده است. این آمار در سال 1390 به 25/15 درصد رسیده است. گزارش های سازمان نهضت سوادآموزی نشان می دهد از سال 1385 تا 1390 تنها تعداد 118261 نفر بی سواد در جمعیت 6 ساله و بالاتر کاهش پیدا کرده است. تعدادی که نشان می دهد با وجود پیگیری طرح هایی چون طرح ضربتی، طرح سوادآموزی کارگران، طرح سوادآموزی نیروهای مسلح، طرح مدارس، طرح مساجد، طرح آموزش مکاتبه یی، طرح سوادآموزی در زندان ها، طرح لازم التعلیم، مراکز یادگیری محلی، طرح آموزش فرد به فرد و…افزایش تعداد باسوادان چندان چشمگیر نبوده است
    
    رییس سازمان: عملکردمان قابل دفاع است
    براساس برنامه پنجم توسعه بی سوادی باید تا پایان سال 94 در گروه سنی کمتر از 50 سال ریشه کن شود، کمتر از دو سال مانده به پایان این برنامه علی باقرزاده، رییس سازمان نهضت سوادآموزی در توضیح عملکرد این سازمان به «اعتماد» می گوید: تا پایان برنامه توسعه دو سال زمان داریم. مصمم هستیم از این دو سال نهایت استفاده را بکنیم. در حال حاضر هم وضعیت خوبی داریم.
    باقرزاده ادامه می دهد: «عملکرد ما در طول 30 سال قابل دفاع بوده است. درطول 30 سال 35 درصد نرخ باسوادی را افزایش دادیم. در سال58، 50 درصد جمعیت بالای 60 سال بی سواد بودند. در سال 93، 85 درصد باسوادند. بعضی از کشورها سابقه 130-120 ساله برای مبارزه با بی سوادی دارند و سازمان عملکرد خوبی داشته است.»
    
    وضعیت سواد در گروه های مختلف سنی
    براساس سرشماری سال 90 از کل جمعیت 6 ساله و بالاتر کشور چیزی حدود 10 میلیون نفر یعنی 4/14 درصد جمعیت بی سواد بودند. این آمار برای مردان 5/10 درصد و برای زنان 3/18 درصد اندازه گیری شد. این آمارها نشان می دهد نرخ بی سوادی در مناطق شهری6/10 درصد و در مناطق روستایی 24 درصد بوده است. توزیع جنسی و جغرافیایی جمعیت بی سواد در سال 1390 هم بیانگر این است که از کل بی سوادان کشور، 9/52 درصد قدر سهم مناطق شهری و 1/47 درصد قدر سهم مناطق روستایی بوده اند. این آمار برای مردان 8/36 درصد و برای زنان 2/63 درصد بوده است.
    از کل جمعیت چهار میلیون و 437 هزاری 9-6 ساله های سال 90، 236 هزار و 538 نفر بی سواد بوده اند. این تعداد با وجود قرار داشتن در سن تحصیل، دور از مدرسه و به عبارتی بازمانده از تحصیل بوده اند. تعداد بی سوادان این گروه سنی 236538 نفر یعنی 4/2 درصد کل بی سوادان بوده است. از این رقم تعداد 119249 نفر یعنی 4/50 درصد به مردان و 117289 نفر یعنی 6/49 درصد به زنان و همچنین 141486 نفر معادل 8/59 درصد به مناطق شهری و 95052 یعنی 2/40 درصد به مناطق روستایی تعلق داشته اند. تعداد بی سواد در گروه سنی29-10، 8/9 درصد کل بی سوادان و معادل 950 هزار نفر است. از این رقم تعداد 415 هزار و 242 نفر یعنی حدود 7/43 درصد به مردان و 3/56 درصد به زنان و همچنین 6/43 درصد به مناطق شهری و 4/56 درصد به مناطق روستایی اختصاص یافته است.
    از کل جمعیت 49-30 ساله 3/87 درصد معادل 18 میلیون و 758 هزار نفر باسواد بوده اند. در مقابل تعداد بی سواد در این گروه سنی حدود 8/25 درصد کل بی سوادان یعنی دو میلیون و 505 هزار نفر بوده است. از این رقم 6/32 درصد به مردان و 4/67 درصد به زنان و همچنین 4/47 درصد به مناطق شهری و 6/52 درصد به مناطق روستایی اختصاص یافته است. تعداد بی سوادان این گروه سنی 6/35 درصد کل بی سوادان یعنی سه میلیون و 456 هزار نفر بوده است. از این رقم 6/35 درصد به مردان و 4/64 درصد به زنان و همچنین 3/46 درصد به مناطق شهری و 7/53 درصد به مناطق روستایی تعلق گرفته است. رییس سازمان نهضت سواد آموزی در گفت وگو با «اعتماد» خبر داد که از مجموع سه میلیون و 453 هزار نفر در گروه سنی 49-10 سال که در سرشماری سال 90 خود را بی سواد اعلام کرده بودند، حدود 300 هزار نفر باسواد شده اند. باقرزاده ادامه می دهد: از این تعداد 430 هزار نفر تبعه خارجی داریم که تکلیفی در قبال آن از منابع دولتی نداریم. 100 هزار نفر آموزش ناپذیر هستند. مثلاضریب هوشی کمتر از 60 دارند و دچار معلولیت های ذهنی هستند. 900 هزار نفر هم سابقه مدرک نهضت سوادآموزی را دارند و کم سواد محسوب می شوند.
    با احتساب یک میلیون و 200 هزار نفر از مجموع سه میلیون و 456 هزار نفر گروه سنی 49-10 سال همچنان بی سوادند که 600 هزار نفر از این افراد از اعضای خانواده دانش آموزان هستند و طرحی در سطح مدرسه برای باسواد کردن آنها قابل اجراست. به گفته باقرزاده قرار است هر مدرسه 10 نفر از اعضای خانواده دانش آموزان را برای باسواد کردن پوشش دهد. 430 هزار نفر از افراد بی سواد هم به گفته رییس سازمان نهضت سوادآموزی ناشناخته اند و اطلاعاتی از آنها به ثبت نرسیده است. همچنین از گروه سنی 20 -10 ساله ها 72 هزار نفر سابقه تحصیلی ثبت شده ندارند.
    
    رتبه بندی استان ها از نظر درصد سواد
    بالاترین درصد باسوادی 49-10 ساله ها به استان مازندارن با 7/95 درصد و پایین ترین آن به استان سیستان و بلوچستان با 6/76 درصد اختصاص یافته است. براساس گزارس سازمان نهضت سوادآموزی، اگر بر این اساس استان ها را به سه گروه بالاتر از میانگین، در حد میانگین و پایین تر از میانگین کشوری تقسیم کنیم، استان های مازندران، سمنان، اصفهان، البرز، تهران، یزد، گیلان، خراسان رضوی، فارس، مرکزی و قم به عنوان استان های بالاتر از میانگین کشوری و استان های همدان، خراسان جنوبی، زنجان، قزوین، آذربایجان شرقی، ایلام، چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه، گلستان، هرمزگان، اردبیل، کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر و خوزستان به عنوان استان های در حد میانگین کشوری و استان های خراسان شمالی، کرمان، لرستان، کردستان، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان به عنوان استان های پایین تر از میانگین قرار دارند.
    
    اعمال محدودیت برای بی سوادان
    وجود 10 میلیون بی سواد طی چند وقت گذشته هشدار دولتمردان دولت یازدهم از جمله اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس جمهور را به دنبال داشت. جهانگیری با بیان اینکه در زمینه ریشه کنی بی سوادی از جایگاه مطلوبی در سطح دنیا برخوردار نیستیم، گفت: دولت نمی تواند نسبت به جمعیت بی سواد کشور بی تفاوت باشد و برای ریشه کنی بی سوادی از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد. این هشدارها اجرای طرح هایی همچون سلب امتیازات شهروندی از بی سوادان را از سوی مسوولان سازمان نهضت سوادآموزی مطرح کرد. باقرزاده در مورد محدودیت های اعمال شده برای افراد بی سواد می گوید: طرحی تهیه کردیم که براساس آن به افراد بی سواد زیر 50 سال اجازه داده می شود طی دوسال به صورت رایگان باسواد شوند. اگر این افراد در این مدت از این فرصت استفاده نکردند یکسری امتیازات از آنها سلب می شود. او ادامه می دهد: در صورت تصویب از سوی دولت این محدودیت ها شامل ممنوعیت و محدودیت بی سوادان در گرفتن مجوزها و موافقت های اصولی، پروانه کسب، گواهینامه رانندگی، تسهیلات بانکی و محدودیت در برداشت یارانه می شود. در حال حاضر سازمان نهضت سوادآموزی برای کاهش آمار بی سوادی طرح هایی همچون طرح آموزش نفر به نفر را دنبال می کند که براساس آن هزینه باسواد کردن هر فرد 500 هزار تومان تعیین شده که سازمان مکلف می شود براساس قرارداد به فرد آموزش دهنده پرداخت کند.
    
    عملکرد سازمان طی 10 سال
    بعد از سرشماری سال 85 و آماری که نشان می داد عملکرد این سازمان در فاصله 10 سال بین دو سرشماری85 تا 75 تنها باعث کاهش 5/1 درصد از جمعیت بی سوادان شده است، پیشنهاد انحلال سازمان نهضت سوادآموزی مطرح شد.
    نهایتا در سال 1390 با توجه به رشد نرخ باسوادی سازمان نهضت سوادآموزی به یکی از معاونت های سازمان آموزش و پرورش تبدیل و واحدهای استانی آن در وزارت آموزش و پرورش ادغام شد. در حال حاضر این سازمان بودجه خود را از آموزش و پرورش دریافت می کند. بودجه این سازمان در سال 93 با 24 درصد افزایش با احتساب درآمدها و تملک و هزینه پرسنلی به 250 میلیارد تومان رسید. قاسم جعفری، دبیر کمیسیون آموزش مجلس در مورد وضعیت بی سوادی به «اعتماد» می گوید: در مجموع زحمت خوبی کشیده شده اما ما با توجه به شرایطی که داریم و آمارهایی که داده می شود باید بتوانیم روش های نوین تری را در پیش بگیریم. افراد لازم التعلیم و کسانی که زیر 40 هستند و باید بی سواد نباشند تعداد زیادی است. این برای جامعه ما با همه تلاش هایی که شده و مورد تقدیر سازمان های بین المللی قرار گرفته کم است.
    او ادامه می دهد: باید ببینیم مشکل دقیقا چیست که هنوز بی سواد مطلق داریم. آیا درست گزارش نمی کنند یا برنامه های ما درست نیست. شاید عدم وجود الزام آوری در برنامه ها باعث شده که افراد لزومی به آموزش دیدن نمی بینند. جعفری توضیح می دهد: باید سیاست های تشویقی گذاشت که افراد تمایل پیدا کنند. از طرفی وجود جنبه های الزام آور نیز ضروری است. در بعضی از کشور ها مثلادر قبال تقاضای تسهیلات توسط افراد از آنها عدم سوءپیشینه می خواهند که آیا به خاطر بی سوادی موجب ضرر و زیان به دیگران نشده اید. ممکن است خیلی از بازماندگان از تحصیل ما کودکان کاری باشند که به دنبال کار رفته و دیگر کسی از او خبری ندارد. باید برای اینها اقدامات جدی انجام شود. حجت الله درویش پور، عضو کمیسیون آموزش هم در مورد عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی به «اعتماد» می گوید: نهضت سوادآموزی در آغاز کار یعنی تا دهه اول عملکرد خوبی داشت ولی در یک دهه آخر سازمانی تشریفاتی شده و کارایی قابل قبولی ندارد. دلایل متعددی می تواند داشته باشد. از جمله اینکه برای استقبال بی سوادان از باسواد شدن چقدر فرهنگ سازی کردیم. شرایط ویژه یی می خواهد که بی سوادها تشویق بشوند. مورد دیگر اینکه عملکرد نهضت بیشتر به سمت گزارش کار دادن پیش رفته است تا اینکه بی سوادی را کم کند و به مرز مطلوب برساند. البته مشکلات اقتصادی افراد جامعه هم تاثیرگذار است. بی سوادها اکثرا از طبقه پایین جامعه هستند که یا وقت نداشته اند یا در محیط هایی مثل روستاهای دوردست زندگی می کردند که نهضت سوادآموزی به آنها دسترسی کمتری دارد. بالابودن سن بعضی از بی سوادان که دیگر توانایی خوبی در یادگیری نداشتند. اینها مجموعه عواملی است که باعث عدم موفقیت نهضت سوادآموزی می شود. بی سوادی بیش از 15 درصد جمعیت کشور در حالی است که براساس تحقیقات، بی سوادی با وضعیت آسیب های اجتماعی رابطه نزدیکی دارد.
   

چرا مدیران استقلال در این شرایط با بازیکنانی بزرگی چون رحمتی و نکونام برخورد غیراخلاقی دارند؟


چرا مدیران استقلال در این شرایط با بازیکنانی بزرگی چون رحمتی و نکونام برخورد غیراخلاقی دارند؟


نکونام: مدیران استقلال دروغ می گویند






    

    کاپیتان تیم ملی ایران می گوید مسوولان باشگاه استقلال در روزهای اخیر بازی رسانه یی راه انداخته اند و به «دروغ» حقایق را وارونه جلوه داده اند. جواد نکونام در این باره گفت: همه طرفداران استقلال نسبت به علاقه من به این تیم باخبر هستند اما برای من جالب است که چنین حرفی را از سوی افشارزاده می شنوم. نخستین بار است که می شنوم یک بازیکن باید پیشنهاد بدهد تا به تیمی برود. اگر این طور است من عاشق بارسلونا هستم و می خواهم به این تیم بروم اما آیا این اتفاق می افتد؟ مطمئنا خیر. بنابراین این باشگاه است که باید ابتدا بگوید من را می خواهد. من می خواهم مسوولان باشگاه استقلال دیگر دروغ نگویند و واقعیت را با مردم در میان بگذارند. نکونام در ادامه گفت: بحث خواستن من نیست بلکه بحث و واقعیت، نخواستن من از سوی مجموعه استقلال است. این مجموعه استقلال است که من را نمی خواهد.


من در این مدت درباره استقلال حرفی نزدم اما متاسفانه از سوی باشگاه استقلال اخباری منتشر شده که می گویند ما نکونام را می خواهیم اما او علاقه یی به بازگشت به استقلال ندارد، این یک دروغ بزرگ است. از آنها می خواهم دست از دروغگویی بردارند. نکونام در پایان تاکید کرد: مردم بهتر از هر فرد دیگری می دانند که این بازی ها برای چه چیزی است.


از مجموعه استقلال می خواهم دست از این بازی رسانه یی و بازی کردن با اسمم بردارند که اگر دوباره این اتفاق بیفتد مجبورم به رغم میل باطنی ام دوباره به این اظهارات غیر واقعی پاسخ بدهم.


یاداشت


اقای نکونام شما بازیکنی بزرگ هستید همه به خوبی به اخلاق نیک شما واقفند و میدانند که چقدر به فوتبال ما خدمت کردید نگران نباشید مهم مردم هستند مدیران استقلال و مربی تیم استقلال بهتر می دانند که جایگاه شما در بین طرفداران و مردم چقدر بالا و والاست .بهتر است با سکوت این دوره حیاتی را طی کنید و بازیهای پشت صحنه باشگاه استقلال را به خودشان واگذار کنید، این گونه مسایل برای مدیران استقلال دوره ای است یک مدیر با دروغ می خواهد مجموعه ورزشی برای باشگاه بسازد، یکی هم می خواهد با بازیکنان بزرگ درگیرشود شاید در رسانه ها مطرح شوند .مطمئن باش هوداران استقلال پشت سر شماها هستند.

   

امار صنعت گردشگری در جهان وسهم ایران از این صنعت توریستی


امار صنعت گردشگری در جهان وسهم ایران از این صنعت توریستی

جایگاه ایران در گردشگری جهان
فهمیدن اینکه صنعت گردشگری یک کشور در مقیاس جهانی کجای کار است؛ چندان سخت نیست. کافی است به درآمدهای آن کشور از راه این صنعت نگاهی بیندازیم و آن را با دیگر کشورها مقایسه کنیم. به‌عنوان مثال بر اساس آماری که چندی پیش توسط یکی از رسانه‌ها منتشر شد، کل درآمد نفتی ایران در صدسال اخیر رقمی حدود هزارو16میلیارددلار است، اما این هزارو16میلیارددلار، پولی است که آمریکا طی 10سال از راه صنعت گردشگری و جذب توریسم به‌دست می‌آورد.

همچنین در جایی دیگر فرانسوی‌ها سالانه میزبان 74میلیون گردشگر هستند، یعنی رقمی معادل کل جمعیت ایران هر سال می‌روند به شهری مثل پاریس که ایفل و لوور و شانزلیزه را ببینند، اما سهم فعلی ما از بازار جهانی گردشگری به زحمت به 04/0درصد می‌رسد و در بهترین حالت فقط میزبان دومیلیون گردشگر در سال هستیم.
خیلی جای دور نرویم، نگاهی به آمارهای درآمدی برخی کشورهای همسایه هم نشان می‌دهد وضع ما در این بخش چندان رضایت‌بخش نیست به‌عنوان مثال کشور ترکیه در همسایگی ما در سال درآمدی معادل 20میلیارددلار دارد، مصر هم در هر سال چیزی در حدود 15میلیارددلار از این راه پول به جیب می‌زند و امارات هم از راه جذب گردشگران خارجی کشورهای مختلف که رهسپار این کشور کوچک در حاشیه سواحل جنوبی خلیج‌فارس هستند در هر سال 14میلیارددلار پول درمی‌آورد. مالزی هم دیگر کشوری است که می‌توان آن را با ایران مقایسه کرد هم کشوری مسلمان است و هم کشوری در حال توسعه، با این حال نه وسعتش به گرد پای ایران می‌رسد و نه جذابیت‌های توریستی‌اش با این حال سالانه به صورت میانگین بین 15 تا 20میلیارددلار از راه صنعت توریسم درآمد دارد.
موضوع فقط این نیست چرا که گردشگری در بسیاری از کشورهای بزرگ و کوچک جهان، یکی از بزرگ‌ترین و سودآورترین صنایع است. کشور ما باوجود پیشینه تمدنی کهن و جاذبه‌های متنوع و موقعیت برجسته اقلیمی و غنا و تنوع فرهنگی و آداب و رسوم نتوانسته جایگاهی مناسب را در این زمینه به‌دست آورد، به‌طوری‌که در گزارش سالانه رقابت‌پذیری در صنعت سفر و توریسم که هر سال از سوی مجمع جهانی اقتصادی ارایه می‌شود، ایران از میان 139کشور جهان در ردیف 114 قرار گرفت. این در حالی است که این صنعت به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین صنایع دنیا علاوه‌بر اشتغال‌زایی باعث تحصیل ارز، تامین آرامش، توزیع عادلانه ثروت، تبادل فرهنگ‌ها و نزدیکی ملل به یکدیگر می‌شود. جهانگردی یکی از مطمئن‌ترین، پاک‌ترین و ‌ارزان‌ترین منابع کسب درآمد ارزی است.
‌کشور ایران با وجود رشد شتابان در این صنعت، کماکان با سایر رقبای خود اختلاف فاحشی دارد و با گذشت چنددهه، فقط توانسته از کشورهایی مانند پاکستان و عمان پیشی بگیرد و سهم خود را از توریسم آسیا با کشور اردن در یک ردیف قرار دهد. بر اساس گزارش سازمان جهانی جهانگردی (WTO) و برنامه چشم‌انداز توریسم در سال 2020میلادی، تعداد گردشگران در سراسر جهان در سال 2020 به یک‌میلیاردو600میلیون نفر خواهد رسید. در این راستا سازمان مذکور پیش‌بینی می‌کند که منطقه خاورمیانه پس از منطقه شرق آسیا، بالاترین میزان رشد توریسم را در جهان به خود اختصاص دهد. موانع بسیار زیادی در راه توسعه جهانگردی در ایران وجود دارد. عمده مشکل ایران در حوزه گردشگری، مربوط به مسایل اجرایی و مدیریتی است که اگر دیدگاه جهان‌بینی خود را گسترش دهیم، مبحث اقتصادی این صنعت نیز حل خواهد شد. کارشناسان امر جهانگردی در جهت شناسایی راهکارهای رشد و توسعه صنعت گردشگری بین‌المللی در ایران راهکارهایی را ارایه می‌دهند که در اینجا به ذکر چند نمونه اکتفا می‌شود. نیاز به ارایه تعریفی مناسب و جامع از صنعت گردشگری و اهداف مورد نظر؛ افزایش امنیت مرزی و داخلی؛ افزایش امنیت راه‌های ارتباطی و مواصلاتی؛ ارایه راهکارهایی برای ازبین‌بردن مشکلات دیپلماتیک جهانی؛ بسط و گسترش ارتباط و وسایل مدرن حمل‌ونقل، توسعه خدمات هواپیمایی و فرودگاهی و بهره‌برداری از راه‌های ارتباطی و مواصلاتی و بهبود تاسیسات بهداشتی و شبکه‌های آب؛ ارایه امکانات و خدمات در سطح استانداردهای بین‌المللی و... .
رقبای ایران در صنعت توریسم همواره به تبلیغات منفی علیه ایران می‌پردازند و آن را کشوری ناامن معرفی می‌کنند. تبلیغات در سطح بین‌المللی و به‌صورت گسترده، درخصوص نشان‌دادن چهره واقعی از ایران می‌تواند تا حدود زیادی این اقدام را خنثی کند. هنوز بسیاری از مردم کشور از جاذبه‌های طبیعی استان‌های مختلف کشور اطلاعات مناسبی ندارند. آگاهی عمومی از جاذبه‌های گردشگری و افزایش مسافرت‌های بین‌شهری و استانی، ضمن کسب درآمد برای مناطق توریست‌پذیر، در افزایش روحیه و نشاط مسافران نیز نقش بسزایی دارد. بر پایه تعریف سازمان جهانی جهانگردی، جهانگرد کسی است که به سرزمین یا کشوری بیرون از جایگاه همیشگی زندگی و کار خود سفر می‌کند و دست‌کم یک شب و به‌هرحال کمتر از یک‌سال در آنجا می‌ماند و دلیل عمده سفرش اشتغال به کاری برای دریافت دستمزد نیست. در حالی‌که طی سال‌ها هزینه فراوانی در جهت رونق این صنعت و جذب گردشگر و توریست به کار گرفته شده و می‌شود، پس از گذشت چند دهه هنوز در خم کوچه اول قرار داریم باز در حالی‌که بر اساس داده‌های آماری، حجم پولی که از راه گردشگری در طول یک‌سال در جهان جابه‌جا می‌شود، حدود /برابر درآمد سالانه کشورهای عضو اوپک از محل فروش نفت است، سهم ایران حدود یک‌دهم‌درصد است. در گزارش سالانه رقابت‌پذیری در صنعت سفر و توریسم که هر سال از سوی مجمع جهانی اقتصادی ارایه می‌شود، از میان 139کشور، ترکیه با رتبه 50 بالاترین رتبه را در منطقه آسیای مرکزی و نزدیک به‌دست آورده است، در حالی‌که ایران با رتبه 114 یکی از پایین‌ترین رتبه‌ها را کسب کرده است. جایگاه ایران به‌ویژه با توجه به وضعیت کشورهای دیگر همسایه و مناطقی نظیر گرجستان، آذربایجان و ارمنستان، بیشتر مشخص می‌شود که به‌ترتیب کشور گرجستان در رتبه 73، آذربایجان در رتبه 83 و کشور ارمنستان با یک درجه افزایش در ردیف 90 از میان 139 کشور جهان قرار گرفته‌اند.

 
  

نظر حقوقدانان در مورد طرح 9 نفر از نمایندگان مجلس


نظر حقوقدانان در مورد طرح 9 نفر از نمایندگان مجلس

نمایندگان قانون بخوانند
نعمت احمدی . حقوقدان
روز یکشنبه 9نفر از نمایندگان مجلس در نامه‌ای خطاب به هیات‌رییسه مجلس تذکری به وزیر دادگستری دادند که حکم ممنوع‌التصویری و ممنوع‌الخروجی و ممنوع‌البیانی آقای خاتمی توسط قوه‌قضاییه اجرا شود. آقای علی مطهری، نماینده محترم تهران روز گذشته عنوان کردند که اساسا در شورای امنیت ملی چنین «مصوبه»‌ای وجود نداشته و آنچه نمایندگان تذکر‌دهنده به آن استناد کرده‌اند در واقع؛ «نامه» دبیرخانه «شورا» بوده است که جنبه الزام قانونی ندارد. با این حال، نقد حقوقی محتوای«تذکر»
9 نماینده، به‌دلیل اهمیت ذاتی موضوع و فارغ از چهره مورد اشاره آنان، خالی از فایده نیست:
1- ممنوعیت خروج، حکم نیست بلکه قراری است که حسب ماده 133 قانون آیین دادرسی کیفری هرگاه دادگاه با توجه به اهمیت و دلایل جرم تشخیص دهد، قرار عدم‌خروج متهم را از کشور صادر می‌کند و مدت اعتبار این قرار شش‌ماه است و چنانچه دادگاه لازم بداند می‌تواند هر شش‌ماه یک‌بار آن را تمدید نماید.
2- تصویب قوانین در مجلس یا به‌صورت لایحه است که توسط دولت و درمورد مسایل قضایی، یعنی لوایح قضایی توسط قوه قضاییه تهیه و به‌جهت تصویب به مجلس ارسال می‌گردد یا حداقل 15نماینده مجلس به صورت طرح متنی را تهیه و به مجلس تقدیم و همانند لوایح عادی یا قضایی بنا به تشریفاتی که در قانون آمده است در صحن علنی مجلس مطرح می‌شود، نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری نیست ولی در موارد ضروری می‌تواند اختیار وضع بعضی از قوانین را به کمیسیون‌های داخلی خود تفویض کند. در این صورت این قوانین در مدتی که مجلس تعیین می‌کند به‌صورت آزمایشی اجرا می‌شود. متاسفانه قوانین عمده و مادری که هم‌اکنون درحال اجراست بنا به اصل 85 قانون اساسی توسط کمیسیون‌های مجلس به صورت آزمایشی تصویب شده‌اند و در صحن علنی مجلس به رای نمایندگان گذاشته نشده‌اند؛ ازجمله قانون آیین دادرسی کیفری که هم اکنون درحال اجراست و الا امکان نداشت 9نفر از نمایندگان یک جریان خاص، حتی با دیدگاه جناحی چنین اشتباه حقوقی را مرتکب شوند و تفاوت بین حکم و قرار را ندانند و مهم تراینکه از وزیر محترم دادگستری و دادستان محترم درخواستی داشته باشند که درقانون نیامده باشد (فارغ از اینکه اساسا حکمی هم در کار نبوده و طبق گفته آقای مطهری مشخص شده یا ابلاغیه از سوی یک فرد در یک نهاد مسوول بوده است نه قوه‌قضاییه).
 3- ممنوع‌التصویر و ممنوع‌البیان، صرف نظر از اینکه بهتر بود معادل فارسی برای آن در نظر می‌گرفتند اصولا مبنای حقوقی ندارد بخشی از ماده 132 قانون آیین دادرسی کیفری را که به‌صورت آزمایشی سال‌های قبل در کمیسیون امورقضایی و حقوقی مجلس به صورت آزمایشی تصویب و تا هم‌اکنون اجرای آزمایشی آن تکرار شده و قانون جدید از تاریخ 1/8/93 بازهم به صورت آزمایشی به مدت سه‌سال اجرا خواهد شد.
ماده 132 قانون آیین دادرسی فعلی را می‌آورم: «به‌منظور دسترسی به متهم و حضور به‌موقع وی در موارد لزوم و جلوگیری از فرار یا پنهان شدن یاتبانی با دیگری، قاضی مکلف است پس از تفهیم اتهام به وی یکی از قرارهای تامین کیفری زیر را صادر کند قانونگذار پنج مورد از قرارهای تامین از الزام به حضور با قول شرف تا بازداشت موقت را در نظر گرفته است برابر ماده 133 نیز موضوع ممنوعیت خروج در نظر گرفته شده و مقرر می‌دارد: با توجه به اهمیت و دلایل جرم دادگاه می‌تواند علاوه بر موارد مذکور در ماده قبل قرار عدم خروج متهم را از کشور صادر نماید مدت اعتبار این قرار شش‌ماه است و چنانچه دادگاه لازم بداند می‌تواند هر شش‌ماه یک‌بار آن را تمدید کند.»
در خاتمه توصیه‌ای به دوستان نماینده امضا‌کننده تذکر بدهم که در امورکیفری برخلاف امورحقوقی که قاضی باید برابر اصل 167 قانون‌اساسی حکم هرموضوع را بیابد والا مستنکف از احقاق حق خواهد بود اما در امور کیفری تطبیق موضوع با قانون باید رعایت شود. به دیگر سخن فعل یا ترک فعل مجرمانه باید به وسیله قانونگذار تصویب و مجازات آن عینا در قانون آمده باشد. با همه جست‌وجو در قوانین تاکنون ممنوع‌البیان یا ممنوع‌التصویری وارد عناوین جزایی به‌عنوان مجازات نشده است و به این دوستان توصیه می‌شود با جمع‌آوری شش امضا دیگرطرحی تهیه و با قید دو فوریت یا بیشتر از مجلس درخواست کنند قانونی مبنی بر ممنوع‌البیانی و ممنوع‌التصویری تصویب شود و موضوع اتهامی که در تطبیق آن بتوان فردی را ممنوع‌التصویر یا ممنوع‌البیان کنیم به‌صورت رسمی وارد قوانین کشور شود در صورت تایید این لایحه به وسیله شورای نگهبان و عدم‌مخالفت آن با قانون‌اساسی که عرض می‌کنم چنین مصوبه‌ای مغایر با قانون‌اساسی خواهد بود و شورای‌نگهبان با آن مخالفت خواهد کرد.

 

راه حل مشکل مسکن چیست؟


راه حل مشکل مسکن چیست؟


 
دولت باید یارانه مسکن بپردازد
 
دکتر حسین راغفر *
 
در دولت­های نهم و دهم مشکلات اقتصادی  بزرگی رخ داد.  در این دوره قیمت مسکن به طرز وحشتناکی افزایش پیدا کرد.این افزایش قیمت متناسب با میزان درآمد مردم ایران نیست و به طوری که ایران جزو گران‌ترین کشورها در حوزه مسکن در کلانشهرها به شمار می­رود. چرا که سطح دستمزد عمومی مردم بسیار پایین است و توانایی تهیه مسکن را ندارند. در همه جای دنیا نسبت خانه­دارشدن به درآمد سالانه چیزی حدود تا 10 تا 12 برابر است که در ایران در شرایط کنونی این رقم به مقدار غیر قابل تحققی رسیده است. به‌طوری که حتی خیلی از افراد امکان خانه‌دارشدن را ندارند. این مساله­ جدی است که نگاه ویژه و جدی مسئولان را می­طلبد چرا که این معضل بزرگ باعث بروز بحران­های اقتصادی، اجتماعی و فرار مغزها می­شود. در ایران حتی افراد اگر شاغل هم باشند، بازهم توانایی تهیه مسکن را نخواهند داشت. این درحالی است که در کشورهای دیگر به محض این­که فردی صاحب شغل شود قادر خواهد بود که متناسب با درآمدشان، صاحب مسکن شوند. اما در ایران فقدان مسکن به یک معضل تبدیل شده است. متاسفانه در دولت­های نهم و دهم به خاطر تغییر پارادایم در اقتصاد کشور از یک وضعیت نیم بند تولیدی و خدماتی به سمت اقتصاد سرمایه­ داری مالی تغییر شکل داد. به‌طوری که ده‌ها موسسه مالی و اعتباری شکل گرفت. این گروه­ها از طریق وام‌هایی که دریافت کردند، اقدام به ایجاد موسسات مالی کردند و هنوز هم این وام­ها را پرداخت نکرده­اند. در واقع فرصت­های سرمایه‌گذاری را در کشور از بین بردند و سپس منجر به رکود و بیکاری در کشور شدند و در نهایت رکود لجام‌گسیخته را در کشور بوجود آوردند. همچنین امکان دسترسی مردم و سرمایه‌داران به این اعتبارات ارزان را از بین می­برند  لذا برای حل این معضل و ارائه مسکن ارزان به مردم به‌جای اینکه نرخ وام مسکن را افزایش دهند، دولت باید یارانه مسکن بپردازد. به‌طوری که در برخی کشورهای اروپایی دولت به کسانی که برای اولین‌بار صاحبخانه می‌شوند، 20 درصد کل قیمت مسکن را بدون بهره، وام بلندمدت و 75 درصد را با نرخ بهره 3 تا 4 درصد وام می‌دهد. لذا این تفکر منطقی نیست که دولت نباید در بازار دخالت کند. برخی ازجوانان کشور دچار یأس و ناامیدی شده‌اند چرا که  آینده‌ای برای خودشان متصور نیستند. یک جوان ایرانی حتی توانایی تهیه یک مسکن 40 تا 50 متری را هم ندارد. دولت باید دست به یک اقدام جدی بزند. این درحالی است که در ایران 20 درصد قیمت مسکن را وام می‌دهند آن­هم با بهره‌ بسیار بالا. چراکه افراد توانایی پرداخت این هزینه‌ها را ندارند. هیچ کجای دنیای این‌گونه نیست. در واقع دادن یارانه مسکن اصلی­ترین اقدامی است که دولت باید انجام دهد. چراکه مسکن کالای بسیار اساسی است و امنیت اقتصادی، اجتماعی و روانی برای مردم به‌وجود می­آرود. هم اینکه می­تواند محرک اصلی رونق اقتصادی در هر کشوری باشد. نکته مهم دیگر اینکه موسسات مالی و اعتباری حاضر نیستند پولشان را وارد بازار مسکن و فعالیت­های کنند که بازدهی آن طولانی‌مدت است. چون بازدهی تسهیلات مسکن 20ساله است یعنی یک بازده طولانی‌مدت را شامل می­شود. لذا این موسسات ترجیح می‌دهند که سرمایه­شان را وارد دلالی، بازار ارز و سکه کنند. چراکه سودهای کوتاه‌مدت و زیادی را برای آنها به‌همراه دارد. 
* اقتصاددان