رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول
رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

چرا باید برنج وارد کنیم( لطفا کمی هم به فکر کشاورزان برنج کار باشید)

عظیمی با بیان اینکه 480 هزار هکتار اراضی شمال کشور در برخی از فصول سال از حیث انتفاع خارج است، اظهار کرد: اگر افراد وارد کشت دوم شوند کمک خوبی به حفظ و پایداری تولید برنج خواهند داشت.

مشاور وزیر کشاورزی گفت: ایران جزو بزرگترین واردکنندگان برنج دنیاست.

به گزارش ایسنا، عظیمی امروز - 28 بهمن - در شانزدهمین همایش ملی برنج کشور اظهار کرد: شمال کشور بهترین آب و خاک را در اختیار دارد اما همچون استانه‌های محروم است.

مشاور وزیر جهاد کشاورزی تصریح کرد: مشکل ما در شمال کشور زیادی آب است و فقط هفت درصد آب های سطحی مهار می‌شوند که ناشی از عدم مدیریت منابع آب است.

وی افزود: تجهیز و نوسازی شاخص‌ترین پروژه زیر ساختی دولت در بخش کشاورزی است که در استان های شمالی در حال انجام است.

عضو انجمن ایران با تاکید بر اینکه در حوزه کشاورزی نیازمند تغییر وضعیت و نوع نگاه هستیم، اظهار کرد: کشاورزی شغل تخصصی است و باید نگاه به کشاورزی تغییر کند، چرا که این شغل در مقطع دکترا دهها رشته تخصصی دارد.

عظیمی با بیان اینکه 480 هزار هکتار اراضی شمال کشور در برخی از فصول سال از حیث انتفاع خارج است، اظهار کرد: اگر افراد وارد کشت دوم شوند کمک خوبی به حفظ و پایداری تولید برنج خواهند داشت.

وی افزود: بزرگترین مشکل استان های شمال پرآبی در برخی از فصول سال و کم آبی در پیک مصرف آب است که نیاز است آبهای این مناطق جمع آوری شود تا در فصل کم ابی از آن بهره گیری شود.

مشاور وزیر جهاد کشاورزی عنوان کرد: با توجه به اینکه در حال حاضر کشاورزی آسیب پذیر ‌ترین فعالیت است و به طرح های نیاز داریم که به اقتصاد کشاورزان کمک کند.

وی ادامه داد: تغییر اقلیم، عدم لایروبی و تجاوز به حریم جوی‌های موجود از جمله مسائلی است که منجر به کم آبی شده است.

عظیمی اظهار کرد: تجهیز و نوسازی و زهکشی تاکنون نتوانسته مشکل کمبود آب را حل کند و نیاز است طرح جامع مدیریت اصلاح آب و خاک اراضی شالیزاری شمال کشور در حوزه آبیاری انجام شود.

وی گفت: بزرگترین مشکل ما در توسعه دامداری تامین علوفه است و این موضوع سبب شده که قیمت گوشت و شیر در سال های اخیر افزایش یابد.

یاداشت

مشکل کشاورزی تنها به نبود امکانات نیست بلکه اهمیت ندادن به کشاورزی است اگر دولت بخواهد به درستی به کشاورزان برنجکار سرویس بدهد ،اگر با واردات بی رویه و رانتی برنج در اوج آماده فروش   برای عرضه به بازار وارد نشود و به کشاورزان اسیب نزند ،اگر مثل گذشته سمومات و لوازم اولیه با حداقل قیمت در اختیار کشاورز قرار گیرد،اگر نمایندگان استان گیلان اندکی وقتشان را برای علل پسرفت در تولید برنج می گذاشتند،اگر انگیزه لازم برای تولید کنندگان برنج در شمال و استانهای دیگر ایجاد می شد،اگر از واردات برنج هندی که کمترین کیفیت حتی به برنج معمولی گیلان و مازندران دارد جلوگیری می شد ،ویا با دادن سوبسید به برنج کاران آنها را در تولید بیشتر حمایت می کردند،اگر زمینهای کشاورزی را تبدیل به محصولات دیگر بخصوص کیوی نمی کردند و یا زمینها را به مغازه ،سالن ورزشی و غیره نمی کردند، اگر ما امروز حداقل صادر کننده نبودیم ولی واردکننده هم نمی شدیم .افسوس که به جای گرفتن دست کشاورزان ،دست رانت خواران وارد کننده را گرفتیم و کشاورزی ما به جایی رساندیم که هیچ کس انگیزه ای برای تولید ندارد.


رضا بژکول ارشد علوم سیاسی

سخنی با نمایندگان مجلس که با ماسک در مجلس حضور پیدا کردند!

سخنی با نمایندگان مجلس که با ماسک در مجلس حضور پیدا کردند!

درباره نمایندگانی که با ماسک به مجلس رفتند
دولتی ها مگر نمی دانستند که باید منابع داخلی ریزگردها را باید مالچ پاشی کنند یا مگر پیش بینی نمی کردند که بعد از درگرفتن توفان خاک، مردم به ماسک های ویژه نیاز دارند و باید این ماسک هارا یا تولید کنند یا از خارج وارد نمایند تا مردم کمتر دچار مشکل شوند؟


از «ماسک نامرئی» تا «ماسک مرئی»
در این باره نکاتی چند قابل توجه است:

1 - جای تقدیر و تشکر است از نمایندگان مجلس به ویژه نمایندگان استان خوزستان که این همه به فکر موکلان شان هستند و حتی برای این کار ، ماسک هم می زنند. جا دارد اگر لازم شد، در برابر ریاست جمهوری هم تجمع کنند. بالأخره کار وکیل چیزی جز حفط حقوق موکلش نیست.

2 - اما خدمت این عزیزان باید عرض کرد که این ماسکی که شما امروز بر دهان زده اید، سالیان درازی است که بسیاری تان بر دهان دارید با این فرق که قبلاً نامرئی بوده و الان عیان شده است؛ فرق مهم ترش این است که آن "ماسک نامرئی"، مانع از اعتراض شما می شد( و سال ها در برابر تخریب کشور سکوت کردید) و این "ماسک مرئی"، نشانه اعتراض شده است!

البته خیلی هم خوب است که دارید اعتراض می کنید. ما هم در کنار شما و مردم استان هایی که زندگی شان زیر گرد و خاک مدفون شده، هستیم؛ اما چرا قبلاً بدین گونه اعتراض نمی کردید و از این ماسک ها نمی زدید؟ قبلاً ریزگرد نبود؟ آیا به تازگی نماینده مردم شده اید؟ خبر ریزگردها ، تازه به گوش تان رسیده؟ شاید هم "دولت عوض شده است" ؛ کسی چه می داند؟! (+)

ریزگردها در زمستان 87
از «ماسک نامرئی» تا «ماسک مرئی»
ریزگردها در زمستان 93
از «ماسک نامرئی» تا «ماسک مرئی»

3 - آرشیو را نگاه کنید. در دولت قبل، به این گرد و خاک، "ریزگرد عربی" می گفتند که از عراق می آیند.(+)
اما حالا که دولت عوض شده، پای عراق در میان نیست و منشأ داخلی دارند! و لابد خانم ابتکار این گرد و خاک را به راه انداخته است و باید در اعتراض به او ، ماسک بر دهان زد!


4 - سیاسی کردن موضوع ریزگردها، بزرگ ترین جفا به مردمی است که اکنون، نه چپ و راست برایشان مهم است و نه جناح اصلاح طلب و اصولگرا و اعتدالیون ؛ آنها فقط می خواهند به عنوان یک انسان، راحت نفس بکشند. گرد و غبار حالشان را بد می کند و سوداگری سیاسی با آن، حال شان را بدتر.
آقایان و خانم های مسؤول!
به جای این شوها و همدیگر را متهم کردن ها، دور هم جمع شوید، توان کارشناسی کشور و تجربیات جهانی را به کار بگیرید و تقسیم کار کنید تا بلکه بتوانید مشکل را تعدیل کنید. و الا فرض کنید که رئیس سازمان محیط زیست را هم توانستید برکنار کنید. در این صورت، آیا دیگر باد نمی وزد و خاک های خشک را در ایران و کشورهای همسایه، بلند نمی کند و بر سر روی مردم نمی ریزد؟!

5 - تقلیل دادن موضوع ریزگردها به یک سازمان و بدتر از آن به رئیس یک سازمان، اگر حماقت و سادگی نباشد، قطعاً دغل کاری و سیاسی کاری است.
 اگر همه بودجه و توان کارشناسی سازمان محیط زیست همین الان به خدمت مهار ریزگردها بیاید و این سازمان همه کارهای خود را کنار بگذارد و فقط به این موضوع بپردازد، باز هم مشکل حل نمی شود.
ابتکار را هم بردارند و همه این "آقایان ماسک بر دهان" را به جای او بگذارند، باز هم مشکل حل نمی شود. باید همه دستگاه های ذیربط، از وزارت نیرو و جهادکشاورزی و نفت گرفته تا سازمان مراتع و جنگلبانی و حفاظت محیط زیست و قوای سه گانه، وظایفی بر دوش بگیرند و طبق برنامه زمانی مدونی اجرا کنند.

قطعاً بخش مهمی از این مشکل، به بی کفایتی دولت قبل بر می گردد - از جمله خشکاندن هورالعظیم یا عدم تخصیص بودجه مهار بیابانزایی - ولی در عین این که نباید عبرت های گذشته را از یاد برد و در عین حال که باید خواستار پاسخگویی مسؤولان وقت در مراجع قانونی شد، نباید در گذشته ماند و با فرافکنی ، خود را از مسؤولیت معاف شمرد. لذا همین نمایندگان که اعتراض دارند، خودشان در زمره متهمان ماجرای ریزگردها هستند و نیز دولت روحانی که به اندازه یک و نیم سال گذشته در این خصوص متهم است و صدالبته مسؤول تعدیل این مشکل.

6 - به جای "حل" مشکل، از واژه "تعدیل" مشکل استفاده کردیم. علت نیز این است که بخش عمده ای از این مشکل، نه تقصیر دولت احمدی نژاد بوده و نه تقصیر دولت روحانی و نه تقصیر مجلسی ها (اعم از دلواپس و غیردلواپس) ؛ واقعیت این است که بخش قابل توجه توجهی از این وضعیت، مربوط به تغییرات آب و هوایی و نیز مشکلات زیست محیطی کشورهای غربی ایران - به ویژه عراق - است. از این روست که اخیراً شاهد هجوم ریزگردها به شهرهای مختلفی در عراق، اردن، کویت، مصر و اسرائیل هستیم.

البته که می توان عوامل داخلی ریزگردها را تا حد قابل توجهی کنترل کرد که از آن جمله می توان به تلاش برای احیای تالاب های داخلی، احیای پوشش گیاهی در برخی مناطق بحران ساز، مالچ پاشی منابع داخلی ریزگردها ، تجهیز ایستگاه های هواشناسی به امکانات مدرن برای ارائه پیش هشدارهای لازم به مردم، تقویت توان پزشکی و امدادی در مناطق تحت خطر و ... اشاره کرد تا از یک سو، حجم ریزگردها کاهش یابد و از سوی دیگر، آسیب های آن به حداقل برسد. اما حذف این پدیده ، نه در ید قدرت دولت روحانی است و نه در توان هیچ کس دیگری حتی دلواپس ترین دلواپسان.
انتقاد از دولت قبل هم صرفاً در همین حد جایز است که چرا در حوزه داخلی که می شد کاری کرد، در آن 8 سال کاری که نکرد هیچ، بلکه با اقدامات ضد زیست محیطی اش مانند خشکاندن هورالعظیم، این مشکل را تشدید کرد؟
دولت مستقر هم باید پاسخ شفاف و جدی به این سؤال دهد که درست است بخش مهمی از مشکلات ناشی از عملکرد دولت قبلی است اما شما در این یک و نیم سال چه کردید؟


این که دولتمردان اخیراً جلسه گذاشته اند که "برای حل مشکل ریزگردها چه کنیم؟" نشان می دهد که در یک و نیم سال گذشته، یا از امر غافل بوده اند یا به اندازه کافی بدان بها نداده اند و الّا اگر چاره اندیشی ها و برنامه ریزی های لازم را کرده بودند که نیازی به تشکیل جلسه فوق العاده نبود. مثلاً مگر نمی دانستند که باید منابع داخلی ریزگردها را باید مالچ پاشی کنند یا مگر پیش بینی نمی کردند که بعد از درگرفتن توفان خاک، مردم به ماسک های ویژه نیاز دارند و باید این ماسک هارا یا تولید کنند یا از خارج وارد نمایند تا مردم کمتر دچار مشکل شوند؟

بنابر این، همه به اندازه خود در این پرونده مقصرند و در این میان، کسانی که گناه خود را بر عهده نمی گیرند و از نفس های به تنگ آمده مردم، به عنوان ابزاری برای تسویه حساب های سیاسی استفاده می کنند، هزاران بار بیشتر از ریزگردها، خطرناک تر و زیان بارترند.

واژه گان سیاسی برای علوم سیاسی

واژه گان سیاسی برای علوم سیاسی

خلاصه مکاتب سیاسی

مکتب های و ایدئولوژی های مختلف

ابسولوتیسمAbsoltisme-ابسولو به معنی مطلق و مقصود از ابسولوتیسم حکومت مطلقه و ریاست یکنفر شخص مطلق العنان است بر جامعه.


اپیس کوپالیسمEpiscopalisme-نام مسلکی است که  در قرن 16 در اروپا بوجود آمد. این مسلک منسوب به ژان کالون تئولوژیست فرانسوی است. او به سلطنت تکیه نداشت ومعتقد بود که قدرت روحانی تفوق بر قدرت جسمانی دارد.

آتاشهAttache-وابسته سفارتخانه


آپتی میسمOptimisme- این اصطلاح غالباً ملحق به اصطلاحات حاکی از مرامهای اصلی سیاسی می گردد.عقیده به خوش بینی و حسن ظن است.


اپورتونیسمOpportunisme-مسلکی است که طرفدارانش به سرعت بر حسب تغییر وضع سیاسی یا تغییر رژیم یا زمامدار بنا به نفع شخصی تغییر عقیده می دهند.


اپولوژیسمApologisme- نام فرقه ای موسوم به اپولوژیست ها که در قرن 17 درخلال جنگهای داخلی انگلستان برای مردم حق مقاومت در برابر پادشاه قائل بودند. فلاسفه آغاز مسیحیت را که معتقد باستدلال در مقابل مخالفین مسیحیت بودند نیز اپولوژیسم می خواندند.


اتوریتاریانیسمAutoritarianisme-مسلک وسیستم حکومتی است که در آن آزادی فردی تحت الشعاع قدرت دولت قرار می گیرد.


اتوکراسیAutocracy-سیستم حکومتی ای را گویندکه درآن تمام قدرتها دردست زمامدارباشد.


اریستوکراسیAristocrascy-حکومت اشرافی، سیستم و نوعی حکومت که درآن قدرت ونظارت دردست عده کمی از اشراف باشد.


اریستوکراتAristocrate-عضو هیأت حاکمه اشرافی هواخواه حکومت اشرافی.


اسکولاستیکSchoolastic-حکمت و فلسفه حکمای قرون وسطی را که در مدارس به تدریس اشتغال داشتند،اسکولاستیک مینامند. فلسفه این حکما که بنام مدرسیون یااصحاب مدرسه نیز نامیده میشدند، بیشتر جنبه دینی داشت. ازفلاسفه مهم این مکتب آبلار، تامس داکن،گیوم داکن و سنت آنسلم رامیتوان نام برد.


اسکی پیسمEscapisme- بمعنی فرار است، ومقصود ازآن فرار ازشرکت در کارهای اجتماعی و امتناع از قبول پستهای دولتی وشرکت در امور حکومت.


اکسپانسیونیستExpansioniste-طرفدار توسعه وگسترش اراضی کشور بوسیله فتوحات نظامی یا به وسایل اقتصادی.


الیگارشیOlygarichie-روشی در حکومت که توسط چند نفر اداره شود و کلیه قدرتها دراختیار عده ای معدود باشد.


امپریالImperial- امپراطوری ، شاهنشاهی.


امپریالیستImperialiste-طرفدار  و هواخواه امپرا طوری


امپریالیسمImperialisme- هواخواه امپراطوری ، عقیده و روشی را گویند که هدفش بسط امپراطوری و توسعه قلمرو و حکومت بر دیگران است.


اگوئیسمEgoisme- عقیده به اینکه طبیعت انسان درهمه جا و همه زمانی اساسا خودخواه است،لذا زمامدار باید انگیزه اش اگوئستیک یعنی خود خواهی و خودپرستی باشد.


آنارشیAnarechie-آشوب ، بی نظمی و هرج ومرج . درزبان یونانی بمعنای «بدون حکومت» است.

آنارشیستAnarechiste-آشوب طلب .


آنارشیسمAnarechisme- هرج و مرج خواهی ،مسلک آنارشیسم حکومت را تنها موجب بدبختی و مصیبت های اجتماعی می داند.


انترناسیونالInternational-جهانی ، بین المللی.


انترناسیونالیسمInternationalisme-درمقابل ناسیونالیسم است و عبارت است از اعتقاد به این که همکاری و معاونت ما بین ملت های جهان موجب سعادت و برقراری صلح و آرامش حکومت جهانی است.


انتلکتوالIntellectual- روشن فکر ، خردمند.

انتلکتوالیسمIntellectualisme-مکتب اصالت قریحه و هوش وعقیده براینکه علم زاده عقل است و عقل منبع دانش و کشف حقیقت ،یا علم صحیح بواقعیت تنها از طریق قریحه و هوش و عقل میسراست.


اندوستریالیسمIndusterialisme- یعنی صنعتی شدن زندگی انسان و رواج صنعت و کارخانه و ماشین و اهمیت دادن بصنعت .


اندیویدوالیسمIndividualisme-یعنی اصالت فرد وطبق این فلسفه باید اجازه داده شود که هرکس باختیار آزاد برای خود فکروکار کند.


اوبژگتیویسمObgectivisme-که آنرا ایدآلیسم اوبژکتیف  نیز می نامند ، فلسفه ایست که حقایق راازنظر حسی نگاه می کند.


اوتارکیAuatrky- بمعنی استقلال اقتصادی است.

اولترا اندیویدوالیسمUltra Individualisme-عقیده به فردیت افراطی است.


اولتیماتومUltimatum-اتمام حجت ،آخرین پیشنهادی که دولتی به دولتی میدهد و در صورت عدم قبول موجب بروز جنگ میشود.


ایرولاسیونیسمIrolationisme-اعتقاد به لزوم تبعیت ازیک خط مشی و سیاست و کناره گیری علنی یک ملت از همکاری سیاسی و اقتصادی .


باکونی نیسمBakuninisme-عقیده سیاسی باکونین پیشوای آنارشیست روسیه و اروپا . وی این مکتب را که اصولش لزوم تخریب دولت و حفظ حقوق فردیت و افکار خداوند است را ابداع کرد.


بالشویسمBalshewisme-شیوه ای خاص از مکتب «مارکسیسم» است ، که طبق آن طبقه کارگر باید بوسیله دستجات محلی که پیرو انضباطی شدید از طرف دولت مرکزی باشند هرچه زودتر قدرت سیاسی را بدست آورند.


بربریسمBarbarisme- وحشیگری . توحش و حالت بدوی زندگانی جوامع اولیه و قوام دوراز تمدن


بلوکBloc-دسته متحد ، گروه هم بسته


بورژواBourgeois-سرمایه دار،  دولتمند ، شهرنشین ثروتمند .


بورژوازیBourgeoisie-سرمایه داری ، طبقه ثروتمند و سوداگر .


بنتهامیسمBenthamisme-بنتها میسم به نوع مخصوصی از لیبرالیسم اطلاق می شود.


پاتریوتPatriot-میهن پرست .


پاتریوتیسمPatriatisme-به معنی میهن پرستی است .


پارتیکولاریسمParticularisme-علاقه شدید هر شهر به حفظ حالت خاص خود .


پلیتیکPolitique-علم سیاست ، سیاست .



پارتیزانPartisan-سرباز چریک ، هواه خواه ، طرفدار .


پارلمانParlement- مجلس نمایندگان ، مجلس شورا و سنا


پارلمانترParlementaire-عضو پارلمان ، مطابق با آداب و رسوم پارلمان .


پارلمانتریسمParlementairisme-روشی است در حکومت که در آن قوه مجریه خود مسئول قوه مقننه یعنی پارلمان میباشد .


پاروشیالیسمParochialisme- محدودیت فکر و دلبستگی به انجام کارهای بلوکی و بخشی  ومحلی



پاسی فیسمPacifisme-صلح طلبی ، مخالفت با جنگ بهر نوع و شکلی که باشد .


پراگماتیسمPragmatisme- اصالت عمل و نقطه مقابل متافیزیک است پیشوای این مکتب ویلیام جیمز آمریکایی است .


پروونسیالیسمProvinclisme- عقیده به عدم تمرکز امور کشور در پایتخت و تقسیم مسئولیت های هر ایالت  به متصدیان امور همان ایالت .


پلوتوکراسیPloutocracy- نام سیستم حکومتی است که توسط ثروتمندترین افراد یک جامعه اداره شود .


پلورالیسمPluralisme- بمعنی کثرت ، به فلسفه سیاسی اطلاق می گردد که علاقه فرد نباید منحصر به  پیوستگی سیاسی وی با دولت باشد ، بلکه علاقه های دیگری نیز دارد . مانند علاقه مذهبی و اقتصادی .


تائوئیسمTaoisme نام مکتب سیاسی است ، که بنیان گذار آن لاا وتسه(604-501 ق.م ) است فلسفه وی یک نوع مذهب لیبرال است .


تاکتیکTactic- فن جنگ و راهنمائی سپاه در نبرد بادشمن .


تامیسمThomisme- مکتب سیاسی منسوب به تامس داکوین (1225-1274 ب.م.)


تئوکراسیTheocratcy- رژیم و روشی را در حکومت گویند . که روسا و فرماندهان درجه اول آن پیشوایان روحانی و ارباب دین باشند ، بعبارت دیگر حکومت مذهبی است .


ترادیسیونTradition- سنت ، رسوم اجتماعی .


ترادیسیونالیسمTraditionalisme- اعتقاد باصالت ، سنت پرستی .


تروتسکی ایسمTrotskisme-فرقه منشعبی از حذب کمونیسم که بنیان گذارش تروتسکی یکی از پیشوایان انقلاب بلشویکی روسیه بوده .


ترورTerreur- وحشت و هراس ، کشتن و ازبین بردن مخالفین .


تروریستTerroriste-عامل ترس و وحشت . آدم کش .


تروریسمTerrorisme- عقیده به لزوم آدم کشی .


تریدیونیونTrade-Union-عنوان تشکیلاتی است از کارگران بمنظور کوشش دربهبودی احوال ایشان  و افزایش مزد تقلیل ساعات کار و تامین بیمه بیماری و وسائل بهداشت و ...


تریدیونیونیسم Trade-Unionisme-یعنی به یک اتحادیه کارگری گرویدن . لنین بین تریدیونیونیسم  و سوسیالیسم فرق گذاشت . کارگران هیچ گاه سوسیالیست نمی شوند بلکه ابتدا تریدیونیونیست می شوند .


تیرانیTyrannie- بمعنی حکومت ستمگری وجور و ظلم است .


تیرانیسیدTyrannicide- بمعنی ظالم کشی و اعتقاد به لزوم قتل سری و ترور زمامداران حکومت است . 

  

تیموکراسیTimocracy- این اصلاح در مورد حکومتی و دولتی بکار برده می شود که زمامدارانش تنها بخاطر شرف وبدست آوردن افتخار کار میکنند . این واژه ها را افلاطون در کتاب جمهوریت خود بکار گرفته است .


دپارتمانتالیسمDepartmentalisme- حکومتی که بایالات و استانها و بخش های کشور استقلال در امور داخلی خود دهد .


دسانترالیسمDecentralisme- عبارت از انتقال نظارت و کنترل ازقدرت مرکزی به واحدهای محلی .

      

دسپوتDespot- مستبد .


دسپوتیسمDespotisme- حکومتی را گویند که پیرو حکومت مطلقه و خودکامگی و بدست زمامداری خودرای و مستبد اداره شود .


دماگوژیDemagogie- عوامل فریبی.


دمکراتDemocrate - آزادیخواه ،  طرفدارآزادی


دموکراتیکDemocratique- شیوه همرایی


دموکراسیDemocracy- آزادیخواهی با روش

ی در سیاست و حکومتی که درآن اختیارات درد

ست مردم و نمایندگان آنها میباشد .


دمونستراسیونDemonstration- تظاهر دسته جمعی که در آن فرقه ای یا فرقه هایی یا احزاب مختلفی شرکت داشته باشند و بوسیله سخنرانی و گردش در معابر برای بدست آوردن خواستهای خود جدوجهد کنند .


دگماتیسمDogmatisme- فلسفه جزمی ، عقیده باینکه باید کورکورانه از سنت ها بدون پرسش پیروی کرد .


دیالکتیکDialectique- مکالمه ، مباحثه و جدل با روشن کردن مطلبی بوسیله مکالمه وتعقل مانند روش منطقی ، منطق مکتب «مارکس» که بنام «ماتریالیسم دیالکتیک» مشهور است .


دیپلماتDiplomate-سیاسی، سیاستمدار


دیپلوماسیDiplomacy- سیاست ، علم سیاست ، حل و عقد امور میان کشورها و ممالک خارجی .


دیکتاتورDictateur-مستبد، خودرای، خودکام


رادیکالیسمRadicalisme- مکتبی است در سیاست که هواخواهان آن از اوضاع موجود ناراضی بوده و طالب تجدید نظر و درهم شکستن تمامی قوانین و نظامات میباشند( برای بوجود آوردن موسسات سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی نو .)


راسیونالیسمRationalisme- فلسفه اصالت عقل ، اعتقاد به برتری و تفوق عقل برهمه چیز .


رستوراسیونRestauration- دوران اعاده سلطنت به خانواده بوربون که از سال  1814 تا 1830 ادامه یافت .


رفراندومReferendum- مراجعه بآراء عمومی از طرف دولت برای دست یابی باکثریت آراء مردم .


رفرمReform- اصلاح تغییرات  و اصلاحات سطحی در امور اقتصادی و سیاسی بدون توسل به انقلاب  وشورش .

   

رفرماسیونReformation- اصلاحات  سیاسی و اقتصادی ، نهضت اصلاحی .


رولوسیونRevolution-انقلاب ، طغیان و شورش .


رویالیسمRoyalisme- سلطنت طلبی ، شیوه سلطنت طلبان در برابر جمهوری خواهان .


ریتوالیسمRitualisme- آداب پرستی ، اعتقاد بلزوم رعایت آداب مذهبی و آداب ورسوم بحد افراط .

                       

رویزیونیسمRevsionisme- نام مکتب و مسلک ادوارد برنشتاین سیاستمدار ، نویسنده سوسیال دموکرات آلمان است هدف این مسلک اصلاح و تعدیل سوسیالیسم انقلابی مارکس بود .

                       

ژئوپولتیکGeo poltiqoue- نام علم جدیدی است که هدفش مطالعه و تحقیق در روابط بین جغرافیا باحیات قدرتها و امپراتوریهای بزرگ است .


ساتیاگراهاSatyagraha- دریافت حقیقت ، نهضت سیاسی و مذهبی ای که درسال 1919 شروع شد و بوسیله مقاومت منفی در برابر تجاوزات بیگا نگان مبارزه نمود .


سانترالیسمCentralisme- اصول تمرکز در روش اداره ی حکومت یک کشور و تمرکز امور در حکومت مرکزی در پایتخت .

سزاریسمCzarisme- حکومت قیصری و بهمان مفهوم استبداد و اتوکراسی و قدرت مطلقه امپراتور است .

                 

سکولاریسمSecularisme- دنیا پرستی ، اعتقاد به اصالت امور دنیوی و رد آنچه غیر آنست .

           

سنات Senat- مجلس اعیان ، مجلس اشراف ، مجلسی که نمایندگان آن از بین طبقات  و افراد ممتاز انتخاب میشوند .


سناتورSenateur- نماینده مجلس اشراف ، مجلسی که نمایندگان آن از بین طبقات و افراد ممتاز انتخاب میشوند .


سندیکاSyndicat اتحادیه کارگری .


سندیکالیسمSyndicalisme- مسلکی سیاسی و جنبشی انقلابی است ، که هدفش بوسیله اتحادیه های کارگری دولت بانجام رسد و دموکراسی پارلمانی را از طریق طغیان و هر نوع انقلابی واژگون کند .


سوسیالیستSocialiste- طرفدار و هواخواه مکتب «سوسیالیسم » .


سوسیالیسمSocialisme- مسلکی است که هدفش ایجاد و برپاکردن دسته جمعی جامعه است بنفع مردم بوسیله مالکیت دولت نسبت به کلیه وسایل تولیدی اعم از صنعت و وسایل حمل و نقل و غیره کنترل آنها از طرف  دولت است .


شووینیسمChauvnisme- ملت بازی ، وطن بازی ،افراط ، و مبالغه کورکورانه در میهن پرستی .

                          

فابیانیسمFabianisme- نام مسلک سیاسی یک سازمان سوسیالیستی در انگلستان است . اینها سعی کردند که سوسیالیسم را در طبقه متوسط معمول سازند .


فاشیستFachiste- این اصطلاح از کلمه فاشیسمو که بعنوان شعار قدرت در روم قدیم بود گرفته شده و بمعنی آشوب طلب هرج ومرج طلب است .


فاشیسمFachisme- این مسلک  در زمان حکومت موسولینی احیاء شد . شیوه یی در سیاست است که هرج ومرج  وآشوب  طلبند .


فئودالFeodal- کسی است که املاک زیادی داشته باشد و بر رعایای خود حکومت کند.


فئودالیتهFeodalite-ملوک الطوایفی ، نوعی تجزیه حکومت در کشورهای قرون و سطی که اشراف و مالکین بزرگ هرکدام برقسمت تحت نفوذ خود در کشوری حکومت کرده و همیشه باهم در حال جنگ وستیز بوده اند .


فئودالیسمFeodalisme- نوعی حکومتهای مجزا از هم و ملوک الطوایفی در قرون میانه . امروز به کشورهایی اطلاق میشود که عده ای از اشراف و مالکین ، ملاک باشند . 

    

فاکسیونFaction- به معنی حزب است.


فاکسیونالیسمFactionalisme- این واژه را جرج واشنگتن رایج کرد و بمعنی حزب پرستی است .

                   

فاناتیسمFanatisme- فانا تیسم یا فانا تیکسیم Fanaticisme   به معنای اعتقاد تعصب آمیز و تابع تعصب است ، از هرنوع که باشد چه سیاسی ، چه مذهبی ، چه اخلاقی .


فدرالFederal- همگرایی ، اتحاد .


فدراسیونFederation- اتحادیه چندین حکومت مستقل که بصورت دولت متحد درآیند . همگرائی و اتحاد چند دسته از مردم .

فدرالیسمFederalisme- شیوه ای در حکومت و سیاست که به موجب آن بایستی مملکت از اتحاد ایالات مستقل تشکیل شود .


فراکسیونFraction- گروهی هم فکر و هم رأی از یک جمعیت یا یک  حزب .

فراماکونریFramaconnerie- جمعیتی سری که در برخی از کشورهای اروپ

ائی وجود دارد .


فیزیوکراسیPhysiocratie- مسلکی است که به موجب آن بایستی قوه مقننه از دخالت وضع قوانین اقتصادی خودداری نماید .


کاپیتالCapital- سرمایه .


کاپیتالیسمCapitalisme- یعنی سرمایه داری وآن عبارت از سیستمی است که در آن وسایل عمده تولیدی بوسیله سرمایه های شخصی فراهم می آید و به مالکیت شخصی صاحبان سرمایه باقی میماند .

      

کاپیتولاسیونCapitulation- حق قضاوت کنسولی که به دول خارجی در داخل یک کشور داده میشود .

               

کاتاکلیسمCataclyisme- بمعنی طوفان جهانی و زیر و زبر شدن اوضاع و یا حوادثی که جهان را واژگون سازد .  

     

کالوینیسمCalvinisme- نام مکتب و مسلک سیاسی و مذهبی منسوب به کالوین تئولوژیست فرانسوی . این مسلک  دارای جنبه آزادی و دموکراسی است .


کاسموپولیتانیسمCosmopolitanisme- طریقه ایست از زندگی که افکار و احساسات و کمال مطلوب و عقاید ملل و اقوام را هم علاوه بر ایده آلهای ملی خود محترم شمرده و سعی می کنند آنها را با حسن  تفاهم درک کنند .


کرافت یونیونیسمCraft-Unionisme- نوعی اتحادیه کارگری است که مرکب از کارگرانی است که در شغل ویا حرفه خاصی کار میکنند .


کمونیسمCommunisme- مذهب اشتراکی ، اعتقاد بلزوم کنترل جامعه نسبت به کل حیات اقتصادی ، خاصه مالکیت کل مشترک توده نسبت بوسایل تولیدی که دولت نماینده آن است .


کمیتهComite- انجمن ، جائی که اعضای برجسته حزب و یا هر جمعیتی برای گفتگو و مذاکره جمع میشوند . 

     

کمینترنComintern- نامی است که برای مجمع کمونیست بین الملل سوم که لنین در سال 1915 در کنگره حزب سوسیالیست بین المللی اساس آنرا گذارد .


کمینفرمCominform- سازمان ارتباطی احزاب کمونیستی که بنابر پیشنهاد روسیه شوروی از نمایندگان احزاب کمونیست دنیا برای تبادل عقاید و آراء تشکیل می شود.


کنتراسوسیالContratsocial- فرضیه ایست که طبق آن زمامدار و دولت وقتی میتوانند حکومت کنند که رعایت حقوق مردم را بنمایند .


کنترورسیسمControersisme- عنوان گروهی است که در قرون وسطی درباره رابطه دولت با کلیسا با هم بحث و مناظره می کردند .

  

کنستی توسیونالیسمConstitutionalisme- مشروطیت ، حکومت مشروطه بر مردم طبق قانونی بنام قانون اساسی

.           

کنسرواتیسمConservatisme- محافظه کاری ، که شامل کلیه موارد چه مذهبی ، چه سیاسی ، و چه اجتماعی میشود .


کنسرواتیرفConservatirph- حزب محافظه کار ، متمایل به روش محافظه کاری .


کنسولConsul- مأ مور دولتی ، در کشور خارجی جهت بررسی روابط و رسیدگی به کار هم وطنانش .

                 

کنسولاتConsulat- کنسولگری ،  مقام کنسول .


کنفدراسیونConfederation- اتحادیه چند کشور که مجموعا بصورت دولت واحدی درآمده باشند ، ولی در داخل این دولت واحد دولتهای عضو استقلال خود را حفظ کنند .


کنوانسیونConvention- موافقت نامه بین دو یا چند کشور در امور مربوط به بازرگانی . ضمنا نام مجلس فوق العاده ایست که قدرت مستقله حاکم بدان داده میشود (جهت ایجاد تغییرات مهم در قانون اساسی .)


کوایتیسمQutisme- مکتب و مسلک بردباری . تحمل و سکوت .


کودتاCoudetat- تغییر رژیم ناگهانی و سقوط دولتی بوسیله عده ای برای بدست گرفتن حکومت .

                        

کولکتیویسمCollectivisme- سیستمی است اجتماعی ، که کوشش میکند جامعه را توسط مساعی گروهی اداره نماید .


گوبی نیسم : عقیده یی منسوب به « ژوزف گوبینو 1816-1882 » که معتقد به عدم تساوی نژاد انسانی است .


لگالیسمLegalisme- اعتقاد به اصالت قانون و اصول حقوقی .


لنینیسمLeninisme- شکلی است از « مارکسیسم » که منسوب به لنین میباشد .

لیبرالLiberal- آزاده خواه ، پیرو مکتب لیبرالیسم .


لیبرالیسمLiberalisme- فلسفه آزادی طلبی ، اعتقاد به این که انسان آزاد بدنیا آمده و صاحب اختیار و اراده است و باید مجاز باشد به هر اندازه که ممکن است آزاد پرورش و تربیت یابد .

                    

ماتریالیستMaterialist- مادی ،  پیرو مکتب ماتیالیسم .



ماتریالیسمMaterialisme-  ماده پرستی ، مادیت و اصالت ماده .


مارکسیسمMarxisme- عنوان فلسفه مارکس فیلسوف آلمانی (1818-1883) و واضع فرضیه کمونیسم جدید می باشد .


ماکیاولیسمMachiavellisme- مکتب ماکیاولیسم که آنرا فلسفه استبداد جدید نیز می خوانند ، عبارت از مجموعه و اصول روش و دستوری است که ماکیاول فیلسوف و سیاستمدار ایتالیایی قرن پانزده برای زمامداری بر مردم می دهد و اولین مرتبه در تاریخ باختر زمین افکاری را برای روش حکومت استبدادی بروی کاغذ می آورد .


میتینگMeeting- جمع شدن مردم برای سخنرانی و مذاکره در خصوص مسائل اجتماعی . 

                 

متروپلMetropol- کشورهایی که داری مستعمرات هستند .


موبوکراسیMobocracy- حکومت  رجاله ها و مردم عوام که غالبا درخلال بحرانها و شورشها بشکل موقتی تشکیل میشود .


مرکانتالیسمMercantalisme- نام فرضیه ایست که میگوید یک ملت تنها بوسیله ای میتواند از لحاظ اقتصادی قوی شود که صادراتش بر وارداتش فزون باشد .


منشویسمMenshevisme- نام حزبی است که در ابتدای انقلاب بلشو یکی روسیه از حزب سوسیالیست انشعاب یافت و عبارتست از مرامی که تبعیت از سوسیالیسم معتدل میکند.

                             

مونارشیMonarchie- حکومت پادشاهی ، سلطنتی و عبارت از اداره حکومت و امور دولت بدست یک فرد زمامدار در قالب موروثی .


میلیتاریسمMilitarisme- عباتست از اعتقاد باینکه جنگ و آماده باش مهمترین وظیفه ذاتی یک ملت و عالی ترین شکل خدمات بوده است .


ناسیونالNational- ملی ، قومی .


ناسیونالیسمNationalisme- مکتب ملیت ، ملت پرستی ، قوم پرستی ، اعتقاد به برتری یک ملت و تفوق آن نسبت بملل دیگر ، و وفاداری مطلق گروه تبعه بملت خود و عقیده به برتری معتقدات و ارزشهای آن ملت بسایر ملل  .


نئومارکسیسمNeo-Marxisme- منسوب به ژرژسارل است که بنحو افراطی بر ضد صلح میباشد و متکی به اصل تحریک پسیکولوژی انقلاب . بدین دلیل که طغیان ، جنگ وشدت عمل علائم نیکی هستند در تقلای وجود سالم .


ویگیسمWhiggisme-عنوان شایع حزب آزادیخواه انگلیس است که تا اواسط قرن 19 بدین نام خوانده میشد .

         

هیومنسیمHumanisme- نام نوعی از فرهنگ است که ناشی از تعلیمات کلاسیک و قدیم باشد .                                            

یوتیلیتاریانیسمUtilitarianisme- فلسفه سیاسی ایست که در قرن 19 بویسله گروهی از لیبرال های انگلیس پرورده شده و آنرا میتوان « ا نتفاعی فلسفه » یا « سودجوئی » نامید . این فلسفه تمام نیکی ها را در ترازوی مفید بودن می سنجد .


یوتوپیانیسم اصطلاحی است بسیار شایع در علوم سیاسی و آن عبارتست از یک جامعه ایده آلی و کمال مطلوب ، یا دولتی است بی عیب .

تعریف مکتب های فلسفی (برای دانشجویان علوم سیاسی)

  تعریف مکتب های  فلسفی (برای دانشجویان علوم سیاسی)

     * هرمنوتیک
    * پراگماتیسم
    * تجربه‌گرایی
    * فمینیسم
    * رواقی گری
    * سوسیالیسم
    * آرمان‌گرایی
    * رئالیسم
    * اثبات‌گرایی
    * پدیده‌شناسی
    * اردیسم
    * نسبی‌گرایی اخلاقی
    * اگزیستانسیالیسم
    * ماتریالیسم
    * تحلیلی
    * جبرگرایی
    * ساختارگرایی
    * پساساختارگرایی
    * اومانیسم
    * مکتب فرانکفورت



    * هرمنوتیک
هرمنوتیک (Herméneutique) به معنای خبردادن و ترجمه کردن و تعبیر کردن، علم یا نظریهٔ تأویل است. علمی که مسئلهٔ فهم متون و چگونگی ادراک و فهم و روند آن را بررسی می‌­کند. این عنوان از قرنِ هفدهم کاربرد یافته‌است، اما تازه در آغازِ قرنِ نوزدهم است که با تلاشِ فکری فردریک شلایرماخر رواجِ عمومی می‌یابد. یکی از منتقدان سرسخت هرمنوتیک، هانس آلبرت، خردگرای انتقادی آلمانی است.


    * پراگماتیسم
پراگماتیسم یا عمل‌گرائی (pragmatism)، به معنی فلسفه اصالت عمل است؛ ولی در سیاست بیشتر واقع‌گرایی و مصلحت‌گرایی معنی می­دهد.
پراگماتیسم روشی در فلسفه مدرن است که با اعتراف به غیرممکن بودن اثبات بعضی مسائل، آن‌ها را با توجّه به کاربردشان در زندگی انسان می‌پذیرد. طرفداران این شیوه، خود را عمل‌گرا و متسامح می‌دانند. مخالفان، این گروه را میانه‌رو (یا محافظه‌کار) و منفعت‌طلب می‌خوانند. از دیدگاه پراگماتیسم، کلیه تصورات، مفاهیم، قضاوت‌ها و نظرات ما قواعدی برای «رفتار» (پراگمای) ما هستند، اما «حقیقت» آن‌ها تنها در سودمندی عملی آن‌ها برای زندگی ما نهفته است. از دیدگاه پراگماتیسم، معیار حقیقت، عبارت است از سودمندی، فایده، نتیجه و نه انطباق با واقعیت عینی. در واقع حقیقت هر چیز بوسیله نتیجه نهائی آن اثبات می‌شود.
دولت­مردان و سیاست­مداران «پراگماتیست» به کسانی اطلاق می­شود که امکانات عملی و مصلحت روز را بر معتقدات خود مقدم می­شمارند و به عبارت دیگر برای پیش­رفت مقاصد خود یا ماندن بر مسند قدرت، انعطاف نشان می­دهند.


    * تجربه‌گرایی
تجربه‌گرایی یکی از گرایش‌های اصلی در شناخت‌شناسی و نقطهٔ مقابل عقل‌گرایی است. بر اساس این دیدگاه همهٔ معرفت‌های بشری مستقیم یا غیرمستقیم برآمده از تجربه است. تجربه از منظر این دیگاه نه فقط ادراک حسی بلکه دریافتهایی مانند حافظه یا گواهی دیگران را هم در بر میگیرد.
برمبنای نظریهٔ مبناگرایی همهٔ باورهای ما با واسطهٔ استدلال نهایتاً از منبعی به دست آمده اند که آن منبع نیاز به توجیه یا استدلال ندارد. تجربه‌گرایی - که یکی از زیرمجموعه‌های مبناگرایی است - تنها تجربه را به عنوان چنین منبعی بی نیاز از توجیه می‌دانند. تجربه‌گرایی با استفاده از حسیات در مقابل عقل‌گرایی می‌باشد.تجربیات عقلی از علم حصولی است و روش اثبات غیر حسی دارد.طبق نظر دکارت اگر همه حواس چند گانه ما از کار بیافتند ولی مغز هنوز بتواند فکر کند حتماً ما وجود داریم پس تجربهٔ این که ما می دانیم که هستیم از حواس چند گانه نیست و علم حصولی است.
تجربه‌گرایی در فلسفه علم بر مبنای آزمایش است. عقل‌گرایی گزاره( 2*2=4 )را یک قانون فلسفی می‌داند و بدیهی.اما تجربه گرایی آن را با آزمایش اثبات می‌کند: 2 تا سبد داریم هر یک با 2 تا سیب... با شمردن حس بینایی به ما می‌گوید که 4 تا سیب داریم! این دیدگاه بعد از رنسانس به صورت جدی طرح شد. بارکلی، جان لاک و دیوید هیوم از فیلسوفان تجربه‌گرا هستند. ابوریحان بیرونی در آزمایش عدم سمی بودن الماس؛ تجربه گرایی را بعنوان روش اثبات بکار برد.این کار او را در ردیف اولین فیلسوفان تجربی قرار می‌دهد.


    * فمینیسم
فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثه‌ای است که از جنبش‌ها، نظریه‌ها و فلسفه‌های گوناگون تشکیل شده‌است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسایل زنان مبارزه می‌کند.
واژهٔ فمینیسم را نخستین بار شارل فوریه، سوسیالیست قرن نوزدهمی برای دفاع از جنبش حقوق زنان به کار برد.
فمینیسم مجموعهٔ گسترده‌ای از نظریات اجتماعی، جنبش‌های سیاسی، و بینش‌های فلسفی است که عمدتاً به وسیلهٔ زنان برانگیخته شده‌اند یا از آنان الهام گرفته‌اند، مخصوصا در زمینه شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن‌ها. به عنوان یک جنبش اجتماعی، فمینیسم بیش‌ترین تمرکز خود را معطوف به تحدید نابرابری‌های جنسیتی و پیشبرد حقوق، علایق و مسایل زنان کرده‌است.


    * رواقی گری
رواقی (رَ) یا Stoicism مذهبی فلسفی که بوسیله زنون کیتسیونی (Zeno of Citium) تاسیس شد. نام این فلسفه در زبانهای اروپایی و نیز عنوان رواقی برای آن بدین مناسبت است که حوزه ایشان در یکی از رواقهای آتن منعقد میشد. مذهب رواقی در قرن 2 میلادی در روم نفوذ یافت و حکمایی مانند سنکا(Seneca)، اپیکتتوس (Epictetus) و مارکوس آورلیوس (Marcus Aurelius) به آن گرویدن. پیروان این فلسفه رواقیون یا رواقیان خوانده می شوند. زنون فلسفه را منقسم به طبیعیات، منطق و اخلاق می دانست. منطق وی مبتنی بر ارغنون (Organon) ارسطو (Aristotle) اما می گفت که هر معرفتی بالمآل به ادراکات حواس باز می گردد. نظریه رواقیون در طبیعیات اساساً مادی بود، درنظر آنها هرچه حقیقت دارد مادی است. توده و ماده یا جسم و جان، حقیقت واحد و بایکدیگر مزج کلی دارند. وجود یکی در تمامی وجود دیگری ساری است. در اخلاق رواقیان فضیلت را مقصود بالذات می دانستند و معتقد بودند که زندگی باید سازگار با طبیعت و قوانین آن باشد و می گفتند آزادی واقعی وقتی حاصل می‌شود که انسان شهوات و افکار ناحق را به یکسو نهد و در وارستگی و آزادگی اهتمام ورزد. رواقیان بسبب پیروی از این اصول نزد عامه مردم به لاقیدی معروف بودند.


    * سوسیالیسم
سوسیالیسم (Socialism) اندیشه‌ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی می‌کوشد، جامعه‌ای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشته‌باشند.
هدف سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و اداره صنایع توسط شوراهای کارگری، یا غیر مستقیم باشد، از طریق مالکیت و اداره دولتی صنایع.


    * آرمان‌گرایی
ایده یعنی تصورات ذهنی (اعم از حسی، خیالی یا عقلی) و آرمانگرایی یعنی مسلک کسانی که تنها ایده و تصورات ذهنی را واقعی می‌دانند و به وجود خارجی جهان خارج و یا به عبارت دیگر به وجود جهان مستقل از ادراک قائل نیستند.
آرمانگرایان به واقعیتهای خارجی مانند آسمان، زمین، حیوان، اشخاص دیگر و به طور کلی آن چه با حواس درک شود، اعتقاد وجود خارجی ندارند و همهٔ جهان را خیال و پندار می‌دانندو می‌گویند: ما جز واقعیت وجود خود و یک رشته پندارهای ذهنی به وجود چیز دیگری در جهان اعتقاد نداریم؛ زیرا آنچه را که جهان خارج از خود می‌نامیم، به هیچ وجه نمی‌توانیم درک کنیم مگر با قوه ادراک حواسی خود، و قوه ادراک چیزی بیش از تصورات مختلف در اختیارمان قرار نمی‌دهد.
به عبارت دیگر آنها وجود عالم خارج یا این پندارها را صرفاً تولید ذهن خود می‌دانند و نظرشان این است که ما فکر می‌کنیم که واقعیتی به نام درخت وجود دارد، ولی هرگز نمی‌دانیم که آیا در خارج از ذهن چنین واقعیتی هست یا خیر؟


    * رئالیسم
واژه رئالیسم از رئل(Real) که به معنای واقع است، مشتق شده و در واقع به معنای مکتب اصالت واقع است.
مکتب رئالیسم نقطه مقابل مکتب ایده آلیسم است؛ یعنی مکتبی که وجود جهان خارجی را نفی کرده و همه چیز را تصورات و خیالات ذهنی می‌داند.
رئالیسم یعنی اصالت واقعیت خارجی. این مکتب به وجود جهان خارج و مستقل از ادراک انسان، قائل است. ایده آلیست‌ها همه موجودات و آنچه را که در این جهان درک می‌کنیم، تصورات ذهنی و وابسته به ذهن شخص می‌دانند و معتقدند که اگر من که همه چیز را ادراک می‌کنم نباشم، دیگر نمی‌توانم بگویم که چیزی هست. در حالی که بنابر نظر و عقیده رئالیستی، اگر ما انسان‌ها از بین برویم، باز هم جهان خارج وجود خواهد داشت. به طور کلی یک رئالیست، موجودات جهان خارج را واقعی و دارای وجود مستقل از ذهن خود می‌داند.می داند.
باید گفت در واقع همه انسانها رئالیست هستند، زیرا همه به وجود دنیای خارج اعتقاد دارند. حتی ایده آلیست‌ها نیز در زندگی و رفتار، رئالیست هستند، زیرا باید جهان خارج را موجود دانست تا بتوان کاری کرد و یا حتی سخنی گفت.
کلمه رئالیسم در طول تاریخ به معانی مختلفی غیر از معنایی که گفته شد، استعمال شده‌است. مهمترین این استعمال‌ها و کاربردها، معنایی است که در فلسفه مدرسی یا اسکولاستیک(Scholastic) رواج داشته‌است.
بعدها در رشته‌های مختلف هنر مانند ادبیات نیز سبک‌های رئالیستی و ایده آلیسمی به وجود آمد و سبک رئالیسم در مقابل سبک ایده آلیسم است. سبک رئالیسم یعنی سبک گفتن و نوشتن متکی بر نمودهای واقعی و اجتماعی. اما سبک ایده آلیسم عبارت است از سبک متکی به تخیلات شاعرانه گوینده یا نویسنده.
رئالیسم نوعی«واقع گرایی» است در رمان و نمایشنامه که خیال پردازی و فردگرایی رومانتیسم را از بین می‌برد و به مشاهدهٔ واقعیت‌های زندگی و تشخیص درست علل و عوامل و بیان تشریح و تجسم آنها می‌پردازد.
هدف حقیقی رئالیسم تشخیص تأثیر محیط و اجتماع در واقعیت‌های زندگی و تحلیل و شناساندن دقیق "تیپهاً یی است که در اجتماع معینی به وجود آمده‌است.


    * اثبات‌گرایی
اثبات‌گرایی (یا پوزیتیویسم یا تحصل‌گرایی) به هر گونه نگرش ِ فلسفی که تنها شکلِ معتبر از اندیشه را متعلق به روش علمی بداند اطلاق می‌گردد.
اثبات‌گرایی اصطلاحی فلسفی است که حداقل به دو معنیِ متفاوت به کار رفته‌است. این اصطلاح در قرنِ هجدهم توسطِ فیلسوف و جامعه‌شناسِ فرانسوی آگوست کنت (Auguste Comte) ساخته و به کار رفته شد. کنت بر این باور بود که جبری تاریخی بشریت را به سمتی خواهد برد که نگرشِ دینی و فلسفی از بین رفته و تنها شکل از اندیشه که باقی می‌ماند متعلق به اندیشهٔ قطعی (positive) و تجربی علم است. در این عصرِ جدیدِ تاریخ نهادهایِ اجتماعیِ مربوط به دین و فلسفه از بین خواهد رفت.


    * پدیده‌شناسی
پدیده ­شناسی یا فنومنولوژی (به انگلیسی: Phenomenology) مکتب و روشی است که توسط ادموند هوسرل به هدف نظام‌بخشیدن به فلسفه و علوم انسانی پایه‌گذاری شده‌است. این مکتب به دنبال پژوهش و آگاهی مستقیم نسبت به تجربیات و مشاهدات، یا به عبارت دیگر نسبت به پدیدارهایی است که بی واسطه در تجربه ما ظاهر می‌شوند.
پدیده‌شناسی یکی از دو سنت بزرگ فلسفی سده بیستم است که با پیروان چون ماکس شلر، مارتین هیدگر، مرلوپونتی، سارتر، گادامر و پل ریکور فراسوی فلسفه در حوزه‌هایی چون جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و دیگر علوم انسانی کاربرد دارد.


    * اردیسم
اردیسم (Orodism) به معنای ارزشمندی شادی است. این مکتب در مقابل غم دوستی و اندوه پرستی مطرح شد. این فلسفه می گوید شادی یک آرزو نیست جهان هدیه ایی است برای شاد زیستن است. اردیسم بر اساس افکار ارد بزرگ (Great Orod) در کتاب سرخ بنیان‌گذاری شده است .
اردیسم با تکیه بر شرایط و تجربه اجتماعی به تقدم شادی بر هر کُنش ساختاری اشاره دارد و شاد بودن را لازمه و پیش شرط هر رستاخیز و رشد اجتماعی می داند در این مکتب تامین آزادیهای فردی یک اصل می باشد و میهن دوستی یکی از سه شعار اصلی آن است . شعار اردیست ها ارزش گذاری بر سه مورد است : شادی ، آزادی و میهن . آنها این سه اصل را لازم و ملزوم هم برای رشد و ترقی جوامع می دانند .


    * نسبی‌گرایی اخلاقی
نسبی‌گرایی اخلاقی نظریه مخالف خردگرایی اخلاقی است. نسبی‌گرایان اخلاقی معتقدند که انسان با استنتاج و استدلال نمی‌تواند اعتقادهای اخلاقی و سیاسی درست را کشف کند. نسبی‌گرایی اخلاقی اصولاً وجود هرگونه اعتقاد اخلاقی و سیاسی درست را رد می‌کند.
بنابر نسبی‌گرایی اخلاقی، چنین نیست که چیزی صرفاً درست یا نادرست باشد؛ بلکه ممکن است چیزی مطابق با جامعه‌ای درست و مطابق با جامعه‌ای دیگر نادرست باشد. نسبی‌گرایان معتقدند که قضاوت انسان درباره درستی و نادرستی به زمان و مکان و شرط‌های دیگری بستگی دارد. پیشوای نسبی‌گرایی اخلاقی در یونان باستان، پروتاگوراس بود.


    * اگزیستانسیالیسم
اگزیستانسیالیسم (Existentialism) جریانی فلسفی و ادبی است که پایه آن بر آزادی فردی، مسوولیت و نیز نسبیت‌گرایی است. از دیدگاه اگزیستانسیالیستی، هر انسان، وجودی یگانه‌است که خودش روشن کننده سرنوشت خویش است.
اگزیستانسیالیسم از واژه اگزیستانس به معنای وجود بر گرفته می‌شود. سورن کی‌یرکگارد را نخستین اگزیستانسیالیست می‌نامند، میان «اگزیستانسیالیسم بی‌خدایی» و «اگزیستانسیالیسم مسیحی» تفاوت هست. از میان شناخته شده‌ترین اگزیستانسیالیست‌های مسیحی می‌توان از سورن کی‌یرکگارد ، گابریل مارسل، و کارل یاسپرس نام برد.
پس از جنگ جهانی دوم جریان تازه‌ای به راه افتاد که می‌توان آن را اگزیستانسیالیسم ادبی نام نهاد. از نمایندگان این جریان تازه می‌توان سیمون دوبووآر، ژان پل سارتر، آلبر کامو و بوری ویان را نام برد.


    * ماتریالیسم
ماتریالیسم به معنای ماده‌گرایی فلسفی است. شاخه‌های مهم آن ماتریالیسم مکانیکی و ماتریالیسم دیالکتیک می‌باشد. ماتریالیسم مکانیک را فویرباخ بنیان‌گذاری کرد و ماتریالیسم دیالکتیک را مارکس.
ماتریالیسم با تکیه بر علوم و تجربه اجتماعی به تقدم ماده بر شعور باور دارد و ماده را واقعیت موجود خارج از ذهن انسان و مستقل از شعور بی نیاز از آفرینش و جاودانی می‌داند.


    * تحلیلی
فلسفهٔ تحلیلی(Analytic philosophy) فلسفهٔ آکادمیک حاکم بر دانشگاه‌های کشورهای انگلیسی زبان (آنگلو-ساکسون) است. فلسفه تحلیلی را در مقابل فلسفه قاره‌ای یا فلسفه اروپایی قرار می‌دهند. بنیان‌گزاران اصلی فلسفه تحلیلی فیلسوفان کمبریج برتراند راسل و جرج ادوارد مور بودند. این دو از ریاضیدان و فیلسوف آلمانی گوتلوب فرگه تأثیر پذیرفته بودند. این گونه فلسفه بر روشن بودن، بامعنی بودن و ریاضی‌وار بودن جستارهای فلسفی تاکید فراوان دارد. و به تفکر مابعدالطبیعی سازنده به دیدهٔ شک یا دشمنی می‌نگرند.  معتقدند که روش تحلیل خاصی وجود دارد که فلسفه فقط از آن طریق می‌تواند به نتایج مطمئن دست یابد تا حد زیادی از حل و فصل تدریجی مسائل فلسفی جانبداری می‌کنند. فیلسوفان تحلیلی قرن ۲۰ توجه خود را در اصل نه بر تصورات موجود در ذهن بلکه بر زبانی که اندیشیدن ذهنی از طریق آن بیان می‌شود معطوف داشته‌اند. برتراند راسل و جورج ادوارد مور فلسفهٔ تحلیلی را با به کار انداختن منطق جدید -که راسل سهم زیادی در آن داشته است- به عنوان ابزار تحلیل بنیاد نهادند. منطق و فلسفه زبان از همان ابتدا از بحثهای محوری فلسفه تحلیلی بودند. چند تفکر از بحثهای مربوط به زبان و منطق در فلسفه تحلیلی پدید آمد مانند پوزیتویسم منطقی، تجربه گرایی منطقی، اتمیسم منطقی، منطق‌گرایی و فلسفه زبان متعارف. فلسفه تحلیلی بعدها بحثهای وسیعی را در حوزه‌های زیر مطرح ساخت: فلسفه اخلاق (هر و مکی)، فلسفه سیاسی (جان رالز)، زیبایی شناسی (ریاچارد ولهایم)، فلسفه دین (الوین پلانتینگا)، فلسفه زبان (ساول کریپکی، هیلری پاتنم، کواین)، فلسفه ذهن (جیگون کیم، دیوید چالمرز، هیلری پاتنم). متافیزیک تحلیلی نیز اخیراً در کارهای فیلسوفانی همچون دیوید لوئیس و پیتر استراوسن شکل گرفته‌است.


    * جبرگرایی
جبرگرایی، تعین‌گرایی یا دترمینیسم (determinism) یک موضوع فلسفی ست که بر طبق آن هر رویدادی از جمله شناخت، رفتار، تصمیمات و کنش‌های آدمی به صورت علی توسط یک زنجیرهٔ پیوسته‌ای از رخدادهای پیشین تعیین شده‌است. جبرگرایی را به شکل دیگری نیز می‌توان تعریف نمود: فرضیه‌ای که بر طبق آن در هر لحظه یک و تنها یک آیندهٔ فیزیکی ممکن و شدنی وجود دارد. در نتیجهٔ جدال‌های تاریخی بیشماری که بر سر مساله جبرگرایی صورت گرفته‌است دیدگاه‌های فلسفی گوناگونی در این باره وجود دارد.


    * ساختارگرایی
ساختارگرایی (Structuralism) یکی از اندیش راه‌های رایج در علوم اجتماعی است. بر پایه این طرز فکر تعدادی ساختار باطنی و ناملموس، چارچوب اصلی در پشت پدیده‌های ظاهری اجتماع را تشکیل می‌دهند. روش ساختارگرایی در نیمه دوم سدهٔ بیستم از سوی تحلیلگران زبان، فرهنگ، فلسفهٔ ریاضی و جامعه به گونه‌ای گسترده بکار برده می‌شد. اندیشه‌های فردینان دو سوسور را می‌توان آغازگاه این مکتب دانست. هرچند پس از وی ساختارگرایی تنها به زبان‌شناسی محدود نشد و در راه‌های گوناگونی بکار گرفته شد و مانند دیگر جنبش‌های فرهنگی، اثرگذاری و بالندگی آن بسیار پیچیده است.
ساختارگرایی به دنبال راهی است برای شرح و گزارش پیوند درونی‌ای که از طریق آن معنایی در یک فرهنگ ساخته می‌شود. کاربرد دوم آن که به تازگی دیده شده است در فلسفهٔ ریاضی می‌باشد. بر پایهٔ اندیشهٔ ساختارگرا معنا در یک فرهنگ از راه پدیده‌ها و کارکردهای گوناگونی که سامانه معنایی را می‌سازند، بارها پدیدار می‌شود. ساختارگرایی می‌تواند به پژوهش در ساختارهای نشانه‌مندی مانند آیین‌های پرستش، بازیها، نوشتارهای ادبی و غیر ادبی، رسانه‌ها و هر چه که در آن معنایی از درون فرهنگی بدست آید، بپردازد و ساختار آن را بررسی نماید.


    * پساساختارگرایی

پساساختارگرایی به مجموعه‌ای از افکار روشنفکرانه فیلسوفان اروپای غربی و جامعه‌شناسانی گفته می‌شود که با گرایشات فرانسوی، مطلب نوشته‌اند. تعریف دقیق این حرکت و تلخیص آن کار دشواری است ولی به شکل عمومی می‌توان گفت که افکار این دانشمندان، توسعه و پاسخ به ساختارگرایی بوده‌است و به همین دلیل پیشوند «پسا» را به آن اضافه کرده‌اند. پساساختارگرایی و پسامدرنیسم بعضاً به جای یکدیگر به‌کار می‌روند.
افرادی مانند ژاک دریدا و میشل فوکو از پیشگامان این مکتب فکری هستند که به نظر عده‌ای به شکل تنگاتنگی با پسامدرنیسم و پدیدارشناسی مرتبط است. این ارتباط تا حدی است که بعضی متفکران مدعی شده‌اند که پساساختارگرایی را می‌توان به شکلی صحیح پسا پدیدارشناسی نامید.


    * اومانیسم
انسان‌گرایی (اومانیسم) (Humanism) مکتبی‌ست فکری که بر پایة آن انسان قادر به انجام هر کاری است و اصل و ریشه هر چیزی به انسان بر می‌گردد. واژه Humanism نهضت فرهنگی فکری است که در خلال دوران تجدید حیات فرهنگی (رنسانس) به دنبال ایجاد رغبت و تمایل جدید نسبت به آثار برجسته یونانی و رومی پدید آمده است. این واژه از واژه لاتینی Humus به معنی خاک یا زمین اخذ شده و از آغاز در مقابل دو امر قرار داشته است: الف)موجودات خاکی و مادی دیگر غیر از انسان، مانند حیوانات. deus Ldivus ب) مرتبه دیگر از هستی; یعنی مجردات در انتهای دوران باستان و در قرون وسطا، محققان و روحانیون، میان divinitas به معنی حوزه هایی از معرفت و فعالیت که از کتاب مقدس نشات می گرفت و ;humanitas یعنی حوزه هایی که به قضایای عملی زندگی دنیوی مربوط می شده است، فرق گذاشتند. و از آنجا که حوزه دوم، بخش اعظم الهام و مواد خام خود را از نوشته‌های رومی و به طور فزاینده یونان باستان می گرفت، مترجمان و آموزگاران این آثار که معمولاً ایتالیایی بودند خود را umanisti یا humanists نامیدند. انسان‌گرایی انسان را مالک همه هستی می‌داند و خاستگاه و فرجام همه‌چیز معرفی می‌کند.


    * مکتب فرانکفورت
در تاریخ ۲۲٫۰۶٫۱۹۲۴ در شهر فرانکفورت آلمان (کنار رودخانه ماین)، انستیتوی تحقیقات اجتماعی - فرهنگی مستقل از دانشگاه گشایش یافت. این مؤسسه تحقیقاتی، اشتهار خود را مدیون جنبش اعتراضی دانشجوئی دهه ۱۹۶۰ میلادی می‌باشد که غیر مستقیم از نظرات مارکس و نگرش انتقادی این مؤسسه (مکتب فرانکفورت) نشأت می‌گرفت. این مؤسسه تحقیقات خود را بر پایه بینش مارکس و فروید از منظر اجتماعی- فلسفی در جوامع سرمایه داری، آغاز و گسترش آن را نقد و بررسی می‌نمود. یکی از معروفترین تألیفات آن به نام «دیالکتیک روشنگری» اثر ماکس هورکهایمر که سالها مدیریت مکتب را به عهده داشت و همکارش تئودور آدورنو، می‌باشد.
پس از گذشت نه سال از تأسیس، مکتب فرانکفورت به دلیل داشتن عقاید مارکسیستی و اعضای یهودی مذهب آن، مجبور به مهاجرت به ژنو (۱۹۳۳/۱۹۳۴) و سپس به آمریکا شد. در سال ۱۹۵۰ میلادی مجددأ به فرانکفورت نقل مکان کرد. طرفداران نسل اول این مکتب عبارت‌اند از: هورکهایمر- آدورنو- اریک فروم- هربرت مارکوزه- فرانس نویمان - بنیامین.
نسل جوانتر مکتب فرانکفورت یورگن هابرماس و آلفرد شمیت هستند. این مکتب از آغاز سال‌های دهه ۶۰ میلادی نقش مهمی در زمینه بررسی و نگرش منقدانه به فرضیه‌های علمی و آموزش و پرورش در چهارچوب نئومارکسیسم داشته‌است.

بهترین متروهای جهان(قابل توجه شهردار تهران)

بهترین متروهای جهان(قابل توجه شهردار تهران)



نگاهی به بهترین متروهای شهری جهان سفر درون شهری که برای اولین بار به آن سفر می کنید، می توانید مثل یک کابوس باشد اما اگر آن شهر دارای یک سیستم حمل و نقل زیبا و قابل اعتماد باشد، قضیه فرق خواهد کرد.اما بهترین مترو ها کجا قرار دارند؟

:سفر درون شهری که برای اولین بار به آن سفر می کنید، می توانید مثل یک کابوس باشد اما اگر آن شهر دارای یک سیستم حمل و نقل زیبا و قابل اعتماد باشد، قضیه فرق خواهد کرد.اما بهترین مترو ها کجا قرار دارند؟

با داشتن امکاناتی چون صندلی های با سیستم گرمایش داخلی، دسترسی به اینترنت بی سیم و تزیینات هنری ایستگاه ها، این سیستم های مترو سفرهای درون شهری را به یک تجربه لذت بخش و هیجان انگیز تبدیل می کنند.

 مترو

سیستم زیرزمینی حمل و نقل لندن، قدیمی ترین در جهان است. با تاسیس در سال 1863، اولین خط الکتریکی آن در سال 1905 بکار افتاد و قطارهای آن بین 207 ایستگاه ساخته شده با سرعت تقریبی 20 مایل در ساعت در حرکت اند. مسئولان شهری لندن اکنون به فکر نوسازی این سیستم و جایگزینی 250 قطار آن افتاده اند. متروی لندن میزبان شخصیت های معروفی چون مارک تواین (نویسنده ماجراهای هاکلبری فین و تام سایر) بوده که وی در سال 1900 جزو اولین مسافران مسیر مرکزی این مترو بوده است.

 مترو

هر چند ممکن است اهالی نیویورک از سیستم متروی شهرشان شاکی باشند، اما نیویورک یکی از برترین متروهای جهان را دارد. با این متروی 24 ساعته تقریبا به هر نقطه از شهر دسترسی آسان خواهید داشت. قطار شهری نیویورک 111 سال پیش افتتاح شد و اکنون لقب بزرگترین سیستم قطار شهری در آمریکای شمالی را یدک می کشد. مسیرهای زیرزمینی متروی نیویورک آنقدر گسترده اند که اگر آن ها را پشت سر هم قرار دهیم، فاصله بین نیویورک تا شیکاگو را پوشش خواهند داد. با داشتن 21 مسیر و 468 ایستگاه، سالانه حدود 1.7 میلیارد نفر با این سیستم سفر می کنند.

 مترو

متروی پاریس با داشتن 245 ایستگاه و 132 مایل مسیر در محدوده ی 40 مایل مربعی پاریس، یکی از چگال ترین و فشرده ترین سیستم های حمل و نقل زیرزمینی در جهان است. با تاسیس در سال 1900، شهرت عمده این مترو ناشی از ورودی های هنری ایستگاه های آن است که بوسیله هنرمندی به نام هکتور گویمارد ساخته شد که البته اکنون اثر کمی از آن ها باقی مانده است. این شهر در نظر دارد تا سال 2040 سیستم قطار شهری خود را به گونه ای گسترش دهد که توانایی میزبانی 1.5 میلیارد نفر مسافر در سال را داشته باشد.

 مترو

سالانه 2.4 میلیارد نفر با متروی مسکو سفر می کنند که این موضوع آن را به شلوغ ترین سیستم قطار زیرزمینی اروپا تبدیل کرده است. ایستگاه های متروی مسکو با تزیین توسط سنگ های مرمر، مجسمه های برنزی و لوسترهای مجلل از زیباترین و هنری ترین نمونه ها در جهان هستند. نقاشی های زیبای آب رنگی کشیده شده بر روی قطارها که در سال 2007 به انجام رسید، زیبایی دو چندانی به این سیستم زیرزمینی داده اند. شهر مسکو قصد دارد تا سال 2020، 90 مایل دیگر به مسیر متروی خود اضافه کند.

 مترو

متروی شهر استکهلم سوئد با طول 68 مایل و دارا بودن مجسمه ها، نقاشی ها و دیگر طراحی های زیبا و استادانه انجام شده توسط بیش از 150 هنرمند، عنوان طولانی ترین نمایشگاه هنری جهان را در اختیار دارد. از دیگر نکات برجسته متروی سوئد میتوان به ایستگاه Kungsträdärden اشاره کرد که شبیه به یک حفره باستان شناسی ساخته شده است.

 مترو

با بهره گیری از وای فای رایگان در تمام طول مسیر و ایستگاه ها و شهرت جهانی اش به پاکی، ارزان بودن و قابلیت اعتماد بالا، متروی هنگ کونگ یکی از مدرن ترین نمونه ها در جهان است. 99.9 درصد قطارهای این سیستم دقیقا راس ساعت مقرر در ایستگاه ها حاضر می شوند و 1.5 میلیارد نفر در هر سال از این سیستم استفاده کرده و عقیده دارند این مترو استاندارد طلایی را در جهان دارد. قطار شهری هنگ کونگ 10 مسیر و 87 ایستگاه داشته و در سال 1979 تاسیس شده است.

 مترو

متروی پکن هر سال 3.2 میلیارد مسافر را میزبانی می کند و از این جهت دومین متروی شلوغ در جهان است. هر ساله مسیرها و ایستگاه هایی بیشتری از این سیستم بهره برداری می شوند تا بتوانند پاسخگوی جمعیت رو به افزایش پکن باشند؛ برای مثال بین سال های 2007 و 2014، 235 مایل و سه ماه پیش حدود 37 مایل جدید در این سیستم به بهره برداری رسید تا طول متروی پکن به 327 مایل (معادل 526 کیلومتر) برسد و آن را به عنوان دومین متروی طویل جهان مطرح کند.

 مترو

با تاسیس در سال 1927، متروی توکیو اکنون سالانه 3.3 میلیارد مسافر را جابجا کرده و شلوغ ترین سیستم حمل و نقل زیرزمینی در دنیاست. علی رغم این شلوغی، سیستم های ایمنی و امنیتی قطارها کیفیت بالایی دارند و هر قطار بدون خلل و بصورت آن تایم رفت و آمد می کند. این سیستم حمل و نقل 102 مسیر داشته و بیش از 200 مایل درازا دارد.

 مترو

با داشتن برخی امکانات تجملی و لوکس چون صندلی های گرمازا و صفحات تلویزیون نمایش دهنده آگهی و اخبار، متروی سئول طرفداران زیادی در سطح جهان دارد. سالانه 2.5 میلیارد نفر با بهره گیری از قیمت های ارزان و مناسب این مترو از آن استفاده می کنند. خط 3 این سیستم شامل آثار مختلفی از سلسله های مختلف کره ای و آثار دیگر هنری قرض گرفته شده از موزه هنری سئول است.

 مترو

درهای متروی بوینس آیرس ابتدائا در سال 1913 گشایش یافت و این موضوع آن را به عنوان قدیمی ترین متروی آمریکای جنوبی مطرح کرده است. اگر با مسیر A این سیستم سفر کنید کماکان می توانید قطارهای قدیمی را ببینید. هم اکنون این مترو 83 ایستگاه و شش مسیر دارد و سالانه 252 میلیون نفر را جابجا می کند.

 مترو

وقتی سازندگان متروی آتن در سال 1992 کار خود را شروع کردند، آن ها در واقع در بزرگترین پروژه حفاری باستان شناسی شهری مدرن را انجام می دادند. در اثنای این حفاری ها، بیش از 50 هزار قطعه تاریخی از سنخ کلاسیک یونانی، بیزانسی و رومی کشف شد که امروزه این قطعات در ایستگاه های متروی آتن به نمایش عمومی درآمده اند. سیستم حمل و نقل زیرزمینی آتن متشکل از سه مسیر و 65 ایستگاه است و تعداد بیشتری مسیر و ایستگاه از آن هم اکنون در حال ساخت اند. حرکت قطارهای این سیستم با سرعت 60 مایل در ساعت، به مسافران این شهر تاریخی این امکان را می دهد که با صرفه جویی قابل توجهی در زمان به مقصد خود برسند.