شهر سالم چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
شهر سالم شهری است که به طور مداوم درراستای ایجاد و توسعه محیط زیست فیزیکی و اجتماعی و توسعه منابع همکاری و مشارکت تلاش می کند به نحوی که مردم را قادر سازد به طور دوجانبه ازیک دیگر در اجرای تمامی کارکردهای زندگی و ارتقای تحقق حداکثر توان نهفته خود، حمایت کنند.
در سال های اخیر اخباری مبنی بر ثبت و معرفی برخی شهرها همانند کاشان،
مهریز، رشت، طبس ، بیرجند و ... به عنوان شهر سالم در رسانههای گروهی
منتشر شده و این در حالی است که اغلب این شهرها از انبوه آلودگیها همچون
آلودگی صوتی، آلودگی محیطی و آلودگی هوا رنج میبرند و مثلا در شهری همچون
رشت، محیط زیست به شدت در حال تخریب است و رودخانههای آن عملا به کانال
فاضلاب و محلی برای انباشت زباله تبدیل شده است.در گروههای مردم نهاد فعال در حوزه محیط زیست شهری و نیز درمیان
متخصصان شهرسازی و مدیریت شهری نیز هنوز تلاشی برای تعریف و شناسایی و
افزایش آگاهی عمومی دراین زمینه صورت نگرفته است و جای این سوال باقی است
که اساسا شهر سالم چیست و چه زمینه و ضوابطی رامی توان برای یک شهر تعریف
کرد تا به عنوان یک شهر سالم شناخته شود.
به گزارش پایگاه خبری شهر الکترونیک، "شهر سالم " اصطلاحا حرکتی مداوم
درراستای ایجاد و بهبود محیط فیزیکی و اجتماعی شهر و گسترش منابع جامعه
است؛ به نحوی که به مردم امکان دهد در اجرای تمام فعالیت ها و تحقق تمام
ظرفیت های زندگی به طور دوجانبه ازیکدیگر حمایت کنند.
شهر سالم اصطلاحی است در حوزه سلامت وبهداشت عمومی و طراحی شهری که بر تاثیر ونقش سیاست بر بهداشت بشر، تاکید دارد.
ایده شهر سالم در شکل امروزین آن، برگرفته از اقدامات سازمان بهداشت
جهانی درباره سلامت شهرها و روستاهاست که به سال 1986 اعلام شد. هرچند
تاریخ دقیق این ایده به اواسط قرن 19 میلادی بازمی گردد اما با توسعه وحدت
اروپایی وسرانجام شکل گیری اتحادیه اروپا این ایده بین المللی به سرعت مبدل
به راهی شد درراستای اعمال سیاست های بهداشت عمومی دراروپا و در سال های
اخیر تلاش های سازمان بهداشت جهانی در بخش های مختلف جهان از جمله در
کانادا و بخش هایی از امریکای لاتین به گونه دیگری شکل گرفته و گسترش یافته
است. ایده ای که اکنون دربرخی ازاین مناطق به عنوان "جماعت های سالم "
مطرح است وجایگزینی برای شهر سالم تلقی می شود.
سازمان بهداشت جهانی شهر سالم را این گونه تعریف کرده است: "شهر سالم
شهری است که به طور مداوم درراستای ایجاد و توسعه محیط زیست فیزیکی و
اجتماعی و توسعه منابع همکاری و مشارکت تلاش می کند به نحوی که مردم را
قادر سازد به طور دوجانبه ازیک دیگر در اجرای تمامی کارکردهای زندگی و
ارتقای تحقق حداکثر توان نهفته خود، حمایت کنند."ازآنجا که اندازه گیری منظم شاخصهای ضروری، ایجاد استانداردها و تشخیص و
تعیین میزان تاثیر هر بخش جامعه بر سلامت امری دشوار است، در برخی مناطق
همانند اروپا ارزیابی مشکلات بهداشت و سلامت یک بخش الزامی در اجرای هرگونه
طرح توسعه وعمران عمومی است.
هم اکنون شبکه های بی شماری از شهرهای سالم در سطح بین المللی و به ویژه
در منطقه اروپا وجود دارد اماهدف و موضوع کلیدی درهمه این شبکه ها ، کسب
اطمینان از این است که استانداردها و ارزیابی های بهداشت و سلامت در تمامی
مدیریت های شهری و طراحی شهری وشهرسازی به طور دقیق مورد توجه و بررسی قرار
گرفته باشد.
به عنوان نمونه "شهرسازی و سلامت" موضوع روز جهانی سلامت در سال 2010
بود . شهر سالم از نظر سازمان بهداشت جهانی، بخش های گسترده از مباحث زیست
محیطی و مدیریت شهری همانند کیفیت هوا، تغییرات آّ ب و هوایی ، مسکن و
ساختمان، بهداشت روانی و حمل و نقل شهری را دربر می گیرد که هریک از این
بخش ها نیز زیرمجموعه های خود را دارند که به تفصیل و جداگانه مورد توجه
قرار می گیرند.
همچنین یکی از ابزارهای مهم در توسعه سلامت وبهداشت عمومی در شهرها توسعه کارآفرینی اجتماعی است.
دریک توضیح کوتاه "شهر سالم" پروژه ای است برای ایجاد یک حرکت جهانی که
می کوشد تمامی مسئولان و مقامات محلی را در توسعه سلامت ازرهگذر روندی از
اقدامات سیاسی و اجتماعی، افزایش ظرفیت ها، تحولات نهادی و همکاری براساس
برنامه ریزی و اجرای پروژه های نوآورانه درگیر کند.در مجموع، هدفهای بنیادین درحرکت های "شهر سالم" عبارتاند از ایجاد
محیط حمایتگرانه از سلامت و بهداشت عمومی؛ دستیابی به کیفیت زندگی برای
همه؛ تامین نیازهای بنیادین بهداشت و سلامت برای همه؛ و تامین منابع برای
دسترسی به مراقبت های بهداشتی
هم اکنون حدود 90 شهر در سراسر جهان، تنها در بخش اروپایی شبکه شهر سالم سازمان بهداشت جهانی عضویت دارند.
مهم ترین هدف این شبکه مشخصا تمرکز به مقوله سلامت در تمامی فعالیت های
سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی دولت ها در شهرهاست. سلامت موضوعی است فراگیر که
مقامات دولتی و محلی ، با توجه به قدرت حمایت از پروژه هایی در زمینه
سلامت و بهداشت شهروندان، نقش منحصر بفردی دررهبری این فعالیتها دارند.
جنبش یا برنامه "شهر سالم" بر ارتقای جامع و سیاستگزاری های سیستماتیک و طراحی برای سلامت درزمینه های زیرتاکید دارد:
ضرورت بررسی و تمرکز بر فقر شهری و نابرابری شهروندان از نظر امکانات سلامت
ضرورت توجه به گروه های آسیب پذیر شهری
ضرورت رشد مدیریت های مشارکتی
توجه به عوامل و موانع اجتماعی ، اقتصادی و زیست محیطی در بخش سلامت و بهداشت
اکنون بار دیگر میتوانیم به پرسش آغازین این گفتار بازگردیم و بپرسیم
شهرهایی چون کاشان، مهریز، رشت، طبس ، و بیرجند واجد کدامیک از ویژگیهای
یاد شده هستند که به عنوان شهر سالم انتخاب شدهاند؟
اما ای کاش سیاست گذاران صدا و سیمایی که باید ملی باشد، در رستاخیزی تازه و انقلاب گونه - همچون نفس های مبارک انقلاب اسلامی، از "شیار "143 یا شیارهای آزادی 1357- چه فرقی می کند؟- راهی می جستند به "چ" به چه؟ به تلویزیونی که مخاطبانش را عصبانی نمی کند و برای همه گروه های مردمش احترام قائل است و به آنها نگاه ابزاری و پاره پاره و قشری ندارد.
به چه؟ به همه قصه های نوشته شده ی دیشب برای پخش مراسم جشنواره فیلم فجر. به قصه هایی که ممکن است روزی این نسل را چنان عصبانی کند که هم از "چ" و هم از " شیار 143" عبور کنند... روزی که دیگر فریاد حاتمی کیا ها برای عبور از آرمان ها شنیده نخواهد شد و نوشته های وحید جلیلی ها علیه "قصه ها" خوانده نخواهد شد. ای کاش این دو بزرگوار و امثال اینها همان قدر که بلدند برای شیارها و قصه ها فریاد بزنند، علیه این همه سانسور و فریبکاری در رسانه ملی - که همه ضد آرمان های انقلاب اسلامی است- هم فریاد می زدند...
آنچه دیشب به نام برنامه زنده جشنواره فیلم فجر پخش شد
آنچه دیشب از صدا و سیما به نام برنامه زنده جشنواره فیلم فجر پخش شد، نمایش تمام عیار سانسور، ریاکاری و دوچهره گی بود. اتفاقاتی که چهره ضد اخلاقی، ضدمردمی و ضد انقلابی آن در شام سالگرد پیروزی انقلاب مردمی ایران، کام مردم را تلخ کرد؛ چنانکه تصویر مشمئزکننده آن آبروی مدیریت رسانه و مشی ملی و مردمی بودن رسانه را مخدوش می کرد.
آن هم در روز پیروزی انقلابی که تاریخ ما آن را به نام ستیز با هرچه ضد آزادی و ضد سانسور و ضد دوچهره گی هاست می شناسد. عجبا که امروز همین رسانه ملی مدعی انقلاب و مبلغ آرمان های انقلابی، پیشتاز حذف مردم و نمایشگر سانسور شده است.
اول : شیوه پخش برنامه که با قطع مدام مراسم زنده، به نام خروج از سالن و سر زدن به محیط بیرونی و پخش یک مصاحبه بیهوده و مسخره انجام می شد، چیزی جز یک رفتار فریبکارانه نبود. رفتاری که به دلیل پخش نکردن حرف های هنرمندان درباره برخی فیلم ها همچون " عصبانی نیستم" و " قصه ها" انجام می گرفت.
اما مدافعان آرمان ها باید بدانند به فرض بد بودن این دو فیلم - که آنان به هزار شیوه حذف و توهین و نقد و فحش و فشار ... این فیلم ها را کوبیدند و کنارگذاشتند- آنچه منافع ملی ما را هدف قرارداده، این نوع فیلم ها نیستند بلکه رفتارهای فریبکارانه رسانه ملی ماست که در آینده باورهای نسل نو به آرمان های آزادی خواهانه انقلاب اسلامی را با خطری جدی روبرو کرده و خواهد کرد.
دوم: زشت ترین بخش این اتفاق زمانی بود که پخش تصاویر نرگس آبیار کارگردان فیلم شیار 143 روی سن را با تصاویر حضور دیگر هنرمندان زن روی سن مقایسه می کردید. همچنانکه می دانیم تصویربرداران صدا وسیما در تلویزیون موظفند تصاویر زنان را با پوشش دامن نشان ندهند و در برنامه دیشب نیز تصاویر عموم زنان حاضر با پوشش دامن یا سانسور می شد یا روی سن از نمای دور پخش می شد. اما تلویزیون در استفاده ای ابزاری از خانم نرگس آبیار، هنگام سخن گفتن او تصاویری باز و نزدیک از فضای پوشش او را به نمایش گذاشت! چرا؟ چون او درباره دفاع مقدس فیلم ساخته بود؟ چون او حرف های ارزشی می زد؟ چون او مورد توجه و سفارش برخی عناصر خودی بود؟
اگر پخش پوشش دامن در تلویزیون بد است، پس باید برای همه بد باشد و اگر نه، پس چرا ما در برنامه دیشب، تصویر هیچ زنی را از نزدیک با پوشش دامن جز او ندیدیم؟ این استفادهای ابزاری از افراد در تلویزیون - خصوصا در زمان انتخابات یا چنین برنامه هایی- بسیار رایج و شایع است و استدلال های نخ نمایشان این است که تصور می کنند با پخش اینها می توان مردم را اقناع کرد که " مردم ببینید یک زن دامن پوشیده مانتویی هم از انقلاب و آرمان های آن دفاع می کند"! حالا باز دم خروس تان را باور کنیم یا قسم حضرت عباستان را؟
سوم: همه این اتفاق زمانی زشت تر و ضد اخلاقی تر جلوه می کند که دقیقا 22 روز پیش در یکم بهمن ماه، رئیس دستگاه همین رسانه در گفت وگو با ایسنا سخن از آزادی و انعطاف در رسانه و ممنوع التصویر نبودن هنرمندان می زند!
رئیس صدا و سیما که حتما در هنگام مصاحبه با ایسنا فضا و شیوه مدیریت دستگاه زیرمجموعه اش را فراموش کرده بوده، بد نیست یک بار به عنوان "مخاطب" یا همان "مردم" به برنامه دیشب بنگرد تا فراموش نکند که هم ممنوع التصویر داریم، هم سانسور و هم فریبکاری و استفاده ابزاری.فراموش نکند که نه فقط خیل انبوه چهره های سیاسی حق حضور در رسانه "ملی" را ندارند بلکه حتی حسین پاکدل ها و سهیل محمودی ها و ساعد باقری ها و بی شماری از چهره های علمی و فلسفی هم ممنوع التصویر هستند. دایره این ممنوع التصویرها نه فقط به خطوط سیاسی و جریان های فکری ختم می شود بلکه حتی بین کسانی که منتقد صدا و سیما در خط خودی های جمهوری اسلامی هستند، گسترش داشته و دارد.
آقای ضرغامی! واقعا دم خروس تان را باور کنیم یا قسم حضرت عباستان را؟ این قصه ها البته ادامه دارد...