رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول
رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

با 82هزارمیلیارد تومان بدهکاران بانکی که به جیب زدن چه کارهای که می شود کرد؟!

با  82هزارمیلیارد تومان بدهکاران بانکی که به جیب زدن چه کارهای که می شود کرد؟!


اقتصاد > اقتصاد کلان - برآوردها نشان می دهد با 82 هزار میلیارد تومان معوقات بانکی جداقل امکان ساخت 51 برج دیگر به اندازه برج میلاد وجود داشت.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این جدول نشان می دهد با 82 هزار میلیارد تومان معوقات بانکی چه کارهایی می شد انجام داد.


یاداشت


البته اگر این پولها وصول بشه واقایان به محاکمه کشیده شوند که قطعا اینگونه خواهد بود می شود خیلی از کارهای دیگر انجام داد. امیدواریم هم وصول شود وهم محاکمه به خاطر اینکه پول ملت مظلوم ایران است.

لطفا کرامت زنان را حفظ کنید

لطفا کرامت زنان را حفظ کنید

«خانم ها» بخوانند:کرامت انسانی زنان را زیر پایتان له نکنید


نویسنده: غزل حضرتی

«خانم ها» می گویند اولویت اول مشکلات زنان اشتغال است و ازدواج. بیراه هم نگفته اند، می گویند اولویت مشکلات و مسائل زنان، رفتن به ورزشگاه و تماشای مسابقات جهانی والیبال نیست، باز هم درست گفته اند، کسی در این میان نگفت مشکلات و مصایب زنان را رها کنید و تنها و تنها به ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه بچسبید. «خانم ها» می گویند دغدغه معاون زنان ریاست جمهوری، این روزها، شده والیبال و زنان، چه که هزار و یک کار نکرده روی زمین مانده برای انجام دادن. روی سخنم به «خانم ها»ست، این «خانم ها»ی خاص که در جایگاه های خاص نشسته اند و وظیفه شان چیزی نیست جز رسیدگی به همین اموری که دم از آن می زنند.


اشتغال زنان به عنوان نیمی از نیروی مفید جامعه، رسیدگی به مصایب زنان سرپرست خانوار، رسیدگی به بحث ازدواج دختران و ایجاد خانواده، برطرف کردن تبعیض های تحصیلی و شغلی و چه و چه و چه. اما کدام خانم از این «خانم ها» توانسته در دوران وکالتش در مجلس، این مشکلات را به تمامی برطرف کند که شاید و تنها شاید قدمی کوچک از هزاران قدم برنداشته یی را برداشته باشد و یکی از هزاران گره کور این کلاف های پیچ در پیچ را باز کرده باشد که این مشکلات با یک جلسه و دو لایحه و رایزنی حل نخواهد شد.


    اما اینکه این روزها بحث اولویت نداشتن راه یافتن زنان به ورزشگاه تبدیل به بحث اصلی همه این «خانم ها» شده است، کسی پیدا نشده که به آنان بگوید مگر تنها اولویت های اصلی که پررنگ ترین مسائل یک جامعه است باید مورد رسیدگی قرار گیرد؟ مگر تنها آدم های یک جامعه باید زنده باشند و نباید زندگی کنند؟ که اگر در خانواده یی، والدین آن، تنها به فکر خوراک و پوشاک فرزندان باشند، تنها موجوداتی را تحویل جامعه خواهند داد که صاحب جسم هایی پروارند و روح هایی لاغر و نحیف، روحی که نه از نشاط زندگی خبر دارد و نه می داند غم چیست و نه از هیجانات جوانی بویی برده. چرا از این زاویه به مساله نگاه نمی کنند که تماشای مسابقات ورزشی در همه جای دنیا، یک تفریح هیجان انگیز است، راهی است برای خوشحال بودن، راهی است برای شادی کردن و آنچه بیش از همه چیز در حرف های این «خانم ها» به چشم می خورد این است که شادی کردن زنان ایرانی اصولابا شایبه همراه است.


باید تنها در جمع های زنانه، مولودی ها و دوره های زنانه شاد باشند و به همان جمع اندک سطحی بسنده کنند، که شانه به شانه همراه بودن زن ایرانی در کنار مردان شهرش، تجاوز به حریم زنان را به همراه دارد.


«خانم ها» می گویند زن را چه به تماشای مسابقه مردانه. زن باید در خانه بنشیند و همسرداری و بچه داری کند، مبادا با تشویق زنان به چنین تفریحاتی، آنان را از وظایف اصلی شان دور کنیم که حتی اشتغال زنان هم در قبال بچه داری و شوهرداری، امری درجه چندم محسوب می شود. بعد هم گفته اند زنانی که این دغدغه ها را دارند، نه صاحب همسر ند و نه فرزندآوری کرده اند، شاید هیاهوی ورزشگاه، مطالبه خیلی از دختران جوان باشد اما آنها بلدند زندگی شان را مدیریت کنند، اگر این دختران به خانه بخت هم راه یابند و مادر هم شوند، می توانند هم به کودک و همسرشان برسند و هم جایی برای تفریحات شان باز کنند، قطعا نیاز به برنامه ریزی در این مورد از سوی وکلای مجلس شان ندارند. عده یی می گویند تا مردان ایرانی «خانم ها»ی مجلس را دارند، غم ندارند اما واقعیت شاید با آنچه در ظاهر به نفع مردان ایرانی است، متفاوت باشد. در بسیاری از تبعیض های حاضر، مردان ایرانی دیگر حاضر نیستند زنان جامعه به خاطر حضور آنان به کناری رانده شوند. آنها در برخی مواقع هم حاضرند به خاطر ممنوعیت برای حضور زنان، خود را نیز از حضور در این میادین محروم کنند. اما بازهم «خانم ها»: «خانم ها» یی که به واسطه جنسیت شان توسط هم جنسان شان به پارلمان راه یافته اند. «خانم ها» یی که زندگی را تنها در زنده ماندن آدم ها، تولید مثل و ایجاد جامعه های کوچک به نام خانواده که قرار است محل تربیت انسان های نسل آینده باشد، می دانند. برای زنان از نگاه آنان راهی جز خدمت به همسر و تر و خشک کردن فرزندان قد و نیم قد برای رسیدن به سعادت نیست.


زنانی در گوشه پستو که حتی بهتر است به حضور در جامعه هم فکر نکنند چه رسد به حضور در ورزشگاه. نگاه این «خانم ها» به زنان جامعه شان، نگاه پر مهر هم جنس به هم جنس نیست، نگاه ولی به کودک صغیرش است که آنها هیچ نمی دانند و نمی فهمند چه برایشان خوب است و چه بد، «خانم ها» اما می دانند و صلاح را می خواهند. کاش «خانم ها» بدانند کسوتی که در اختیارشان است، برای این است که تشخیص دهند زنان جامعه شان چه می خواهند، حتی اگر در اقلیت باشند، حتی اگر خواست شان، اولویت اول زندگی شان نباشد، حتی اگر صرفا برای گذراندن ساعاتی خوش باشد، حتی اگر از جنس تفریحاتی باشد که ندارند و نداشتند، هرگز.


«خانم ها»: زنان را انسان های بالغ ببینید که قوه تشخیص و درک دارند. زنان جامعه، آدم هایی از جنس خودتان هستند، از جنس شمایانی که به پارلمان کشور راه یافته اید، آنها سواد دارند، عقل شان نصف نیست، درک خوبی از شرایط اجتماعی کشور دارند، اولویت هایشان را خوب می شناسند. آنها احترام می خواهند و کرامت انسانی.

یاداشت

کرامت انسانی از نظر این خانمها فقط در گریستن و بچه داری و شوهرداری است واشتغال برای انها مهم نیست .به این خانم و خانمها دیگر باید گفت شما که دم از مسلمانی

می زنید مگر این جمله علی (ع)را نشنیدید که گفت آن جه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند و آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند.آیا دختران شما حاضرند با تحصیلات عالیه در خانه بشینند و شوهرداری کنند .ازاینها گذشته خود این خانمها چرا شاغلند بروند در خانه بشینند و شوهرداری کنند ،اگر شغل برای خانمهای دیگر خوب نیست چرا شما  پارلمان و یا پستهای دیگر را اشغال کرده اید ؟50 در صد جامعه یعنی  در خانه بشینند ،نیمی از جمعیت کشور زنند بروند در خانه بشینند که چه بشود؟ آیا فرزندان شما حاضرند؟از طرفی دختران این جامعه استعداد فوقالعاده دارند استعدادرا که نمی کشند؟شاید می ترسید جای شماها را بگیرند ؟بهتر نیست در سخن گفتن با نیمی از جمعیت کشور اول فکر کنید بعد اظهار نمایید؟ به امید روزی که به جای پرداختن به بحث های حاشیه ای، خانمهای دارای مسولیت به فکر خواسته های به حق زنان کشور باشند وبا جمع کردن دختران جامعه در ساختن کشور و مشورت گرفتن برای مسایلی چون ازدواج ،تحصیلات ،اشتغال،چگونه زیستن،وایجاد شادی برای انان در همه عرصهای اجتماعی نقش خود را پر رنگ ترکنند نه اینکه برای نیمی از جمعیت کشور نسخه بپیچند.


رضا بژکول

جوانان و پدیده ای به نام نداشتن شغل و اعتیاد



جوانان و پدیده ای به نام نداشتن شغل و اعتیاد
نگاه 
پناهی به نام تخدیر


نویسنده: حسین راغفر



    مساله اعتیاد تا پیش از انقلاب عمدتا یک پدیده مردانه و عمدتا نیز بین مردان سالمند متداول بوده است. اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم پدیده جدید و البته تاسف بار سرایت آن به جوانان به خصوص به صورت چشمگیر میان دختران است که تجلی آن را به صورت استعمال آشکار اماکن عمومی شاهد هستیم: آماری که رسمی است و به نظر می رسد حتی آمار غیررسمی آن خیلی تکان دهنده تر خواهد بود. اما اصلی ترین علت بروز چنین پدیده یی را می توان به ناکامی های اجتماعی و فقدان یک آینده روشن در جامعه و در میان نسل جوان دید که باید آن را در شکست مطلق سیاست های اقتصادی- اجتماعی دولت های نهم و دهم جست وجو و ارزیابی کرد. در حالی که اگر 56 درصد کل درآمدهای ارزی کشور از سال 1383 تا پایان 1391 که طی دوره دولت های نهم و دهم حاصل شده در داخل کشور سرمایه گذاری و مصروف شده بود ایران تاکنون تبدیل به یکی از قطب های رشد اقتصادی در جهان می شد. با این حال و با وجود فرصت های عظیم تاریخی بی سابقه نه تنها شاهد از بین رفتن فرصت بزرگ سرمایه گذاری در کشور هستیم بلکه به دلیل فساد گسترده اقتصادی در جامعه بسیاری از منابع به تباهی رفته و جای خود را به بحران های عمیق اقتصادی و اجتماعی داده است. مشکل امروز جوانان در کشور سرخوردگی از یافتن یک شغل شرافتمند و آینده روشن برای تشکیل یک زندگی مشترک و دستیابی حداقل هایی از سطح زندگی است. به بیان دیگر علت اصلی ناکامی ها فقدان سرمایه گذاری مناسب در کشور و فقدان خلق شغل کافی برای نسل جوان موجود است: ناکامی هایی که نگاه روشنی در بین جوانان نسبت به آینده زندگی و دسترسی به یک مسکن حداقل برای ازدواج و توانایی حفظ عزت نفس را از زندگی جوان نسل امروز از بین برده است.اما مسوول اصلی همه این ناکامی ها را باید در سیاست های اجتماعی و اقتصادی و فساد بی سابقه گسترده مالی جست وجو کرد که طی همین چند سال اخیر در جامعه شکل گرفت و نه تنها فرصت های اقتصادی را از چشم انداز زندگی نسل جوان کشور ربود، بلکه با نابرابری های گسترده و بی سابقه یی که در کشور ایجاد کرد، مصرف گرایی تهوع آوری را در بین طبقات برخوردار از نابسامانی ها و فساد گسترده شکل بخشید، که این نابرابری ها بیش از هر عامل دیگری عزت نفس و کرامت انسانی گروه های پایین جمعیتی به ویژه جوانان را به چالش می کشد و آنها را تحقیر می کند. همچنین الگوهای مصرفی را در برابر چشم جوانان قرار داده که از دسترسی یک زندگی به طور نسبی موفق جامعه کنونی بسیار دور است. در چنین وضعیتی ناکامی ها عملاخواست های غیرقابل تحققی را بر نسل جوان تحمیل کرده و همزمان تصویر واقعی که در برابر نسل جوان بهت زده ما قرار گرفته است اصلی ترین توزیع گر افسردگی گسترده و اضطراب های منزلتی و اجتماعی موجود در کشور ما است و همین امر سبب شده که افراد برای گریز از واقعیت های تلخ زندگی به انحا مختلف اقدامات دفاعی در مقابل این همه تحقیر و ناکامی اتخاذ کنند که یکی از اشکال این ساز و کار دفاعی، خودزنی و پناه بردن به افیون تخدیر و اعتیاد است. طبق آمار چند روز قبل نیز که توسط وزیر کشور اعلام شده بسیاری از ناکامی ها و بحران اجتماعی دیگر همچون رشد جرم و جرایم و طلاق ارتباط مستقیمی با رشد اعتیاد در کشور دارد. بنابراین به نظر می رسد تاریخ کشور مجرمین ارتکاب چنین جنایات گسترده یی را فراموش نخواهد کرد. اما تنها راهکار موجود در برابر بحران های روحی و روانی نسل کنونی، خلق شغل و ایجاد امید است. متاسفانه سیاست های تدبیر و امید دولت یازدهم تاکنون نتوانسته به تغییر این چشم انداز در جامعه به ویژه در نسل جوان کمک چندانی کند. خلق شغل و امید به ایجاد مشاغل به طور گسترده اصلی ترین محرک ایجاد امید در جامعه است و این مهم تنها به وسیله دولت امکان پذیر نیست. موانع خلق شغل در کشور، موانع رشد تولید به ویژه رشد صنعتی در کشور هستند که از جمله آن موانع، شکل گیری نظام سرمایه داری مالی مخربی است که طی دوره هشت ساله گذشته شکل گرفته و به دلیل حضور نهادهای گوناگون در حوزه فعالیت های مالی و بانکی و پولی امکان بسیج منابع خرد مردم هم برای سامان دادن به سمت تولید عملاامری اگر نه منتفی اما بسیار دوردست است. فساد اقتصادی و مالی ناشی از توزیع نابرابر منابع عمومی و شکل گیری گروه های برخوردار صاحب نفوذ در قدرت و ثروت عامل دیگری است که به جز مقابله جدی در جامعه با مساله فساد امکان خلق واقعی شغل به تعداد نیاز نسل امروز جوان کشور را به امری منتفی تبدیل کرده است. ظرفیت های اقتصادی کشور ما امکان پاسخگویی به این نیازها و رفع همه بحران های اقتصادی و اجتماعی را امکان پذیر می سازد، مشروط بر اینکه عزم سیاسی کافی در کل نظام شکل بگیرد و تحقق عملی پیدا کند.

شهرام ناظری ومحمد رضا شجریان شایسته تجلیل و قدر شناسی هستند


شهرام ناظری ومحمد رضا شجریان شایسته تجلیل و قدر شناسی هستند


شایسته تجلیل
اکبر گلپایگانی (گلپا) . خواننده
هنرمندانی مانند محمدرضا شجریان یا شهرام ناظری که نشان شوالیه را دریافت کرده‌اند خودشان یک شوالیه و حتی به‌نظر من از یک شوالیه هم مهم‌تر هستند.

 آنها سال‌ها زحمت کشیده‌اند. رسیدن به افتخاراتی که طی سال‌های فعالیتشان کسب کرده‌اند، به این راحتی نبوده. این هنرمندان برای اثبات خود نیازی به دریافت نشان‌هایی مانند «شوالیه» ندارند البته، نباید فراموش کرد، دریافت چنین نشان‌هایی کم‌اهمیت نیست زیرا اهدای این نشان‌ها باعث قوت قلب هنرمندان می‌شود و آنان را به ادامه جدی‌تر راهی که پیموده‌اند؛ دلگرم می‌کند، به همین دلیل خوشحالم که آنان به حقشان رسیده‌اند

منتها سخن من این است که شجریان و ناظری با تمام مشکلات موجود برسر راه موسیقی در کشورمان از پای نایستادند و به راه خود ادامه دادند. وقتی کسی با این مشکلات، راه خوانندگی را تداوم داده و در موسیقی پایمردی نشان داده، مانند رستم از هفت‌خوان گذشته و برای همین است که شایسته تجلیل است.

جامعه جهانی و استاد شجریان(محمود دولت ابادی)


جامعه جهانی و استاد شجریان(محمود دولت ابادی)


«شجریان» و جامعه جهانی
محمود دولت‌آبادی
اینکه وزارت فرهنگ فرانسه از بهترین آوازخوان کشور ما تقدیر به عمل آورده، امری نیکوست و جامعه فرهنگی و هنری ایران این قدرشناسی را ارج می‌نهد. من به سهم خود، ضمن عرض تبریک به آقای شجریان، بابت این تقدیر سپاسگزارم. اهمیت این هنرمند در نبوغ، هوشیاری و البته مراقبت او از این نبوغ و فراست است. کار مداومی که او روی موسیقی ایران انجام داده و همین‌طور باوری که نسبت به موسیقی ایرانی با صدای او ایجاد شده، سرمایه فرهنگ ماست. خستگی‌ناپذیری‌اش، مراقبت‌های لازمش برای حفظ سلامت روح و جسم، از نکات درخور توجه درباره این هنرمند است. دادوستدی که بین صدای شجریان و جامعه ایران و جامعه جهانی برقرار شده و البته پذیرفته شده است، بسیار ارزشمند است که باید آن را قدر دانست. مجددا به «محمدرضا شجریان» تبریک می‌گویم و از این اتفاق واقعا خوشحالم.