رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول
رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

ما از موسیقی حمایت می کنیم


ما از موسیقی حمایت می کنیم

کمپین «من از موسیقی حمایت می‌کنم» با هدف گسترش فرهنگ کپی‌رایت در موسیقی و پرهیز از دانلود غیرقانونی به‌صورت رسمی آغاز به کار کرد.
به گزارش خبرآنلاین، این پروژه با نوشته‌ای از کیهان کلهر، آهنگساز و نوازنده سرشناس کمانچه و با حمایت تعداد قابل‌توجهی از اهالی موسیقی فعالیت خود را رسما شروع کرده است. کلهر در این یادداشت که برای جلب حمایت عمومی از این کمپین نوشته، آورده است: «برای اینکه موسیقی قدرت و قوت بگیرد، در راه بهبود و پیشرفتی واقعی، مستقل باشد و بتواند روی پای خودش بایستد، نخستین قدم این است که چرخه‌ مالی سالم و کارآمد در موسیقی کشور فراهم شود. شرایطی که هنرمند بتواند از حرفه‌اش ارتزاق کند. دستیابی به چنین هدفی به نگاه مخاطبان و عموم مردم به کالای فرهنگی وابسته است. باید فرهنگ «به رسمیت شناختن حقوق صاحبان آثار» و فهم پیوندی که بین رشد موسیقی با اقتصاد آن وجود دارد، بین عموم مخاطبان جا بیفتد.»  کلهر در ادامه پیشنهاد کرده است: «نخست تا جای ممکن از دانلود و کپی غیرقانونی موسیقی پرهیز کنیم. دوم به این کمپین بپیوندیم و سوم اینکه دیگران را به عضویت در آن تشویق کنیم تا به این طریق، دامنه‌ تاثیر آن گسترش پیدا کند و حرف‌ها و هدف‌هایش با صدای بلندتر به گوش دیگران برسد. هر کاری از دست‌مان بر می‌آید بکنیم تا صدای موسیقی ایران بلندتر شود.»

قهرمان واقعی دوست داریم

قهرمان واقعی دوست داریم



فکر می کردم قهرمان ها چهار شانه و ورزشکارند...

فکر می کردم قهرمان باید با هیولا بجنگد...

اما روزی پیرمردی را دیدم...

نه چهار شانه بود و نه ورزشکار

نه جرات مقابله با هیولا داشت و نه توانش را

اما قلبی بزرگ و قامتی برافراشته داشت...

او قهرمان بود...

او نامی ب عظمت اسم پدر داشت...

"

دلایل ساختاری خشونت در جهان (تالیافرو استاد دانشگاه اکسفورد)

دلایل ساختاری خشونت در جهان (تالیافرو استاد دانشگاه اکسفورد)


فیلسوف برجسته معاصر و عضو انجمن فیلسوفان آمریکا به بررسی دلایل ساختاری وقوع حادثه 11 سپتامبر و چگونگی رفع خشونت ساختاری در نظام بین الملل پرداخته است.

با وجود گذشت 13 سال از حادثه 11 سپتامبر اما دکترین مبارزه با ترور توانست تروریسم را از بین ببرد. در واقع تا زمانیکه که دکترین مبارزه با تروریسم نتواند میان حقوق بشر و "امنیت انسانی" تعادل ایجاد کند شاهد وجود زمینه های ترور هستیم.

نظر به اهمیت این موضوع و برای بازبینی این واقعه آرا در گفتگویی با پروفسور "چارلز تالیافرو" به بحث گذاشتیم که در ادامه از نظر می گذرد.

چارلز تالیافرو استاد دانشگاههای آکسفورد، کلمبیا، پرینستون، کلمبیا و نتردام آمریکا بوده است. تالیافرو در حال حاضر استاد فلسفه کالج سنت اولاف در مینه‌سوتای آمریکاست.  راهنمای آکسفورد درباره الهیات، راهنمایی مقدماتی بر زیبایی شناسی، تصویر در ذهن، فرهنگ فلسفه دین، تاریخ مختصر روح، راهنمای راتلج درباره خداشناسی و راهنمای مقدماتی فلسفه دین از جمله آثار وی به شمار می‌روند. او از فیلسوفان برجسته معاصر به شمار می‌رود که در این حوزه صاحب آثار ارزشمندی است. وی دانش آموخته دانشگاه براون و هاروارد است. وی عضو انجمن فیلسوفان امریکاست.

دلایل اصلی رخداد 11 سپتامبر چیست؟

تالیافرو: پاسخ به این پرسش سخت و دشوار است. دلیل فوری برای این اقدام و طرح این است که 19 نفر مرد باعث مرگ بالغ بر 3000 نفر انسان شدند.

بن لادن هم در ویدئویی که در سال 2004 منتشر کرد اعلام کرد که مسئولیت این حمله را بر عهده می گیرد. بر این اساس این دلیل خوبی بود تا همه چیز را بپذیریم.

اما اگر بخواهیم به دلایلی که باعث به وجود آمدن حادثه 11 سپتامبر شد بپردازیم دلایل زیاد و گوناگونی را باید برشمرد.

اما من یک شرط و دلیل را عامل اصلی مشروعیت بخشیدن به ترور می دانم. با مرور تاریخ جهان تقریباً هیچ عصر و دوره ای وجود ندارد که افرادی یا گروهی از افراد علیه هم و یا علیه گروهی خشونت اعمال نکرده باشند.

در واقع شرایط و زمینه هایی وجود دارند که چنین خشونتها را باعث می شوند. می خواهم مثالی بیاورم.

فرض کنید با یک خشکسالی مواجه شده ایم. در این صورت درختها خشک می شوند در این صورت افروختن یک کبریت کوچک هم می تواند باعث به وجود آمدن یک آتش سوزی گسترده و خسارات فراوان شود. در واقع آنچه باعث آتش سوزی می شود یک دلیل کوچک و ساده است و آن یک کبریت است.

ولی اگر باران می بارید دیگر این کبریت نمی توانست باعث آتش سوزی شود و خسارات زیادی به بار آورد.

به لحاظ جهانی ما در یک خشکسالی اخلاقی و دینی به سر می بریم. اگر جهان در شرایطی قرار داشت که در آن احساس وفاداری به عدالت نسبت به افراد، ملتها و نسلها زیاد بود در این صورت اگر حادثه 11 سپتامبر رخ می داد باید تعجب می کردیم و جهانیان اذعان می کردند پدیده ای عجیب را دیده اند.

در این صورت جهانیان گرد هم می آمدند و برای بازسازی شرایطی که باعث وقوع چنین حوادثی شده با یکدیگر بحث و گفتگو می کردند.

که چنین احساسی وجود ندارد!

اما آشکار چنین احساس جهانی از برقراری عدالت وجود ندارد و حوادثی چون 11 سپتامبر در نتیجه سلسله علل و عواملی رخ می دهد که برخی از آنها ممکن است منجر به حوادثی شود که تاکنون نیز سابقه نداشته است.

از زمان حادثه 11 سپتامبر 13 سال می گذرد. در طی این سالها بر اساس دکترین جورج بوش شاهد مبارزه با تروریسم به رهبری آمریکا بوده ایم. چرا جامعه جهانی و به ویژه این دکترین و اجرای آن نتوانسته است به از بین بردن آنچه عوامل ساختاری تروریسم نامیده می شود منجر شود؟

پرسش خوبی است. من شرایطی که منجر به تروریسم می شود و احتمال آنرا افزایش می دهد به طور خلاصه برشمردم. فقدان اجماع در خصوص عدم خشونت و کاهش نفرت در سطح جهان از جمله عواملی است که می توانیم آنها را دلایل ساختاری بنامیم.

تصور می کنم که ایالات تحده آمریکا باید آموزش و تعلیم و تربیت را مورد توجه قرار دهد. همچنین باید بهداشت و سلامت عمومی را در کشور خود ارتقا دهد و از خشونت در مناطق مختلف جهان که در آن حضور دارد بپرهیزد.

آمریکا نباید از حکومتهای فاسد حمایت کند. در حال حاضر اقداماتی که آمریکا در عراق و جاهای دیگر انجام می دهد مستعد به وجود آوردن گروههای افراطی می شود.

چرا راه حلهای ارائه شده توسط آمریکا برای مبارزه با ترور تاکنون جواب نداده است؟

سیاستهای آمریکا برای حل مسائلی که در آنها درگیر است مبتنی بر سیاستهای نظامی است. در این سیاستها افراد غیر نظامی و شهروندان آن مناطق نیز کشته می شوند. در واقع راه حل نظامی برای مسائل و مشکلات جهانی چاره ساز نیست.

شاید آمریکا در جنگ علیه ترور دستاوردی هم داشته، ولی آنچه مسلم است این است که برای اطمینان حاصل کردن از برقراری عدالت در سطح جهان باید به جوامع سیاسی و راه حلهای سیاسی توجه داشت و نه نظامی.

یکی از مسائلی که در بحث تروریسم و عمدتا در بحث خشونت مورد غفلت قرار می گیرد بحث دلایل و زمینه های "خشونت ساختاری" است. در واقع عمده راه حلها برای مبارزه با ترور و خشونت به زدودن دلایل خشونت ساختاری بی توجه هستند. شما تصور می کنید عمدتا چگونه می توان با خشونت ساختاری در سطح جهانی مبارزه کرد؟

تصور می کنم در بلندمدت آنچه می تواند نهایتا منجر به رفع خشونت ساختاری شود "آموزش" است.

این آموزش باید برای همه طیفهای مردم وجود داشته باشد. آموزش باید برای گروههای دینی، مذهبی و نژادی، اجتماعی و ... وجود داشته باشد تا از رهگذر این آموزشها بدانند هویتها می تواند متفاوت و گوناگون باشد و مدارا و بردباری نیز می تواند راهی جایگزین برای خشونت باشد.

این موضوع می تواند به منجر به حرکتهایی دینی یا اخلاقی شود که از طریق آن افراد از منافع شخصی و فردی خود دست بکشند و یا حتی با حفظ منافع فردی، منافع گروهی و اجتماعی و جهانی برای آنها تعریف کرد.

مردم عدمتا به خشونت و ترور زمانی روی می آورند که شرایط زندگی آنها به گونه ای نیست که کامیابی و آرامش برای آنها داشته باشد. بعضی هم در نتیجه تعالیم غلط و افراطی ممکن است کشتن انسانها را برای خود رسالت بدانند.

اما این تعالیم هنگامی که آموزش و تعلیم و تربیت درست وجود داشته باشد نمی تواند افراد را جذب خود کند.

فوتبالیست های با سواد در جهان فوتبال

فوتبالیست های با سواد در جهان فوتبال

باسوادترین فوتبالیست‌های جهان

کریستیانو رونالدو و لیونل مسی را با استعدادها و هنرنمایی‌های حیرت‌انگیزشان در مستطیل سبز می‌شناسیم. این دو نابغه بزرگ پرتغالی و آرژانتینی فوتبال که به ترتیب در رئال مادرید و بارسلونا بازی می‌کنند، هم‌اکنون در فوتبال بی‌رقیب هستند، اما همین دو فوق ‌ستاره بزرگ دنیای فوتبال هرگز به درس و مدرسه علاقه نشان نداده‌اند و نتیجه‌اش همین است که هر دو تحصیلات بسیار پایینی دارند.
download باسوادترین فوتبالیست‌های جهان را بشناسید

تنها چیزی که درباره یک فوتبالیست اهمیت دارد توانایی‌های فنی او در میدان مسابقه است و اینکه چقدر تکنیک دارد و چگونه گلزنی می‌کند برای هواداران پرتعداد فوتبال بسیار مهم است.

به گزارش جمهوریت، «جام‌جم‌آنلاین» با این مقدمه نوشت: طبیعی است وقتی یک فوتبالیست، توانایی فنی نداشته باشد خیلی زود محو می‌شود. بخش زیادی از فوتبالیست‌های دنیا فقط یک ویژگی دارند و آن هم توانایی‌های فنی‌شان است. بازیکنان حرفه‌ای برای پیشرفت بیشتر و بهتر تمام تمرکز خود را روی فوتبال می‌گذارند و برای رسیدن به هدف فوتبالی خود تمام برنامه‌های دیگر را از زندگی خود حذف می‌کنند. یکی از این برنامه‌ها که از سوی بسیاری از فوتبالیست‌ها حذف شده، چیزی جز تحصیل نیست.

بازیکنی که از سنین نونهالی کار خود را در آکادمی‌ها و باشگاه‌های مختلف آغاز می‌کند کمتر فرصتی برای درس خواندن دارد. اصلا وقتی پای شهرت و ثروت در میان باشد تحصیلات بالا چه اهمیت و فایده‌ای دارد؟ اگر این بازیکنان حرفه‌ای بخواهند تمرکز خود را روی درس و مشق هم بگذارند، ممکن است فرصت‌های گرانبهایی را در فوتبال از دست بدهند. با این حال بازیکنانی هستند که به غیر از توانایی‌های فنی فوتبالی موهبت‌های دیگری هم به آنها اعطا شده است؛ موهبتی به نام استعداد برای درس خواندن و ارتقای سطح فکری.

چند فوتبالیست تحصیلکرده در فوتبال دنیا سراغ دارید؟ مسلما زیاد نیستند و چه‌بسا بازیکنان بسیار مشهور و نامداری که حتی تحصیلات ابتدایی خود را به پایان نرساندند. البته فقط دانشگاه رفتن در اینجا مهم نیست. شاید بازیکنی به دانشگاه نرفته باشد اما آنچنان مطالعه وسیعی دارد که وی را از دیگران متمایز کرده است. متمایز بودن این بازیکن را می‌توانید از نوع صحبت و رفتارش در اجتماع و کارهای جالبی که می‌کند، ببینید. اما مهم‌ترین بی‌سوادها و باسوادهای دنیای فوتبال چه کسانی هستند؟

نیمه بی‌سوادها

کریستیانو رونالدو و لیونل مسی را با استعدادها و هنرنمایی‌های حیرت‌انگیزشان در مستطیل سبز می‌شناسیم. این دو نابغه بزرگ پرتغالی و آرژانتینی فوتبال که به ترتیب در رئال مادرید و بارسلونا بازی می‌کنند، هم‌اکنون در فوتبال بی‌رقیب هستند، اما همین دو فوق ‌ستاره بزرگ دنیای فوتبال هرگز به درس و مدرسه علاقه نشان نداده‌اند و نتیجه‌اش همین است که هر دو تحصیلات بسیار پایینی دارند.

درباره لیونل مسی و سطح تحصیلاتش اخبار زیاد است. در یکی از بیوگرافی‌های او ذکر شده مسی 9 کلاس درس خوانده اما در واقع حقیقت چیز دیگری است. لیونل مسی که از 13 سالگی در بارسلونا حضور دارد، پنج کلاس بیشتر درس نخوانده است هر چند روایت‌ها از میزان تحصیلات او زیاد است. شواهد حاکی از آن است که مسی از سال پنجم ابتدایی دیگر به مدرسه نرفته و اگر هم درس خوانده به صورت متفرقه بوده است. وارد شدن به دنیای فوتبال و البته علاقه‌مند نبودن به درس خواندن علت این اتفاق بوده است. مسی اگر مثل بسیاری از کودکان و نوجوانان دیگر طبق یک روال ثابت به مدرسه می‌رفت، هرگز نمی‌توانست در آکادمی باشگاه بارسلونا که به لاماسیا مشهور است خود و توانایی‌هایش را نشان بدهد.

از مسی که بگذریم به کریستیانو رونالدو می‌رسیم؛ بازیکنی که همانند مسی حرف درباره میزان تحصیلات او زیاد است. برخی از اخبار حاکی از آن است که او سواد چندانی ندارد و خوزه مورینیو سرمربی کنونی چلسی پیش از این به تمسخر به این موضوع اشاره کرده بود. رونالدو یک نیمه‌بی‌سواد است که در خواندن متون بسیار مشکل دارد. او هم مانند مسی فقط تا مقطع ابتدایی به مدرسه رفته و مدرسه رفتنش از پنج سال تجاوز نکرده، هر چند برخی می‌گویند که میزان تحصیلات او از این هم پایین‌تر است. البته شواهدی هم وجود دارد که می‌گویند ادعای نیمه‌بی‌سواد بودن رونالدو کذب محض است و وی تا دبیرستان به مدرسه رفته. شاهد ادعای آنها هم این است که رونالدو در 17 سالگی به دلیل پرتاب کردن صندلی به طرف معلمش از مدرسه اخراج شد. یک پسر 17 ‌ساله قطعا باید دبیرستانی باشد و با استناد به همین موضوع از تحصیلات دبیرستانی رونالدو می‌گویند. البته باید به این قضیه هم توجه داشت که شاید او در این سن به مدرسه بزرگسالان می‌رفته تا دوره‌های تحصیلی ابتدایی را پشت‌ سر بگذارد.

با تمام این اوصاف، مسی و رونالدو تحصیلکرده نیستند. البته آنها بابت ترک‌ تحصیل دچار مشکل نشدند، چراکه هر کدام از آنان از بزرگ‌ترین فوتبالیست‌های تاریخ به حساب می‌آیند. البته اگر آنها تا این اندازه تحصیلات پایینی نداشتند حتی می‌توانستند چهره‌ای متمایزتر از خود بسازند.

اسطوره فرهیخته

حال به باسوادها می‌رسیم؛ باسوادهایی که با وجود حضور در بالاترین درجه فوتبالی هرگز مطالعه و تحصیل را کنار نگذاشتند. مهم‌ترین چهره دنیای کنونی فوتبال که با علاقه به مطالعه و ادبیات، خود را از دیگران متمایز کرده کسی نیست جز فرانک لمپارد اسطوره باشگاه چلسی و بازیکن حال حاضر منچسترسیتی. لمپارد ادیب‌ترین چهره فوتبالی دنیاست. او چند سال پیش کتابی برای کودکان نوشت به نام «فوتبال، معجزه فرانک». او پیش از آن نیز کتاب زندگینامه خود را نوشته بود و پس از آن قسمت‌های بعدی آن را منتشر کرد. چند روز پیش خبر دیگری منتشر شد مبنی بر این‌که او قصد دارد دومین کتاب خود در حوزه کودکان را منتشر کند. به راستی فوتبالیستی که ثروت هنگفتی دارد و هر آنچه تصورش می‌رود در اختیار اوست چه نیازی به نوشتن کتاب و مطالعه در خود احساس می‌کند؟ این به تفکر وسیع لمپارد برمی‌گردد.

لمپارد نمی‌خواست و نمی‌توانست زندگی خود را فقط محدود به فوتبال کند. ادبیات و مطالعه بخش مهم زندگی اوست. لمپارد در ویلای مجلل خود در لندن کتابخانه‌ای وسیع با بیش از 4000 نسخه کتاب دارد. این هافبک منچسترسیتی در اوج دلمشغولی‌هایش در فوتبال، کتاب نوشت، چه برسد به این‌که بخواهد بازنشسته هم بشود. قطعا در آینده کتاب‌های بیشتری از این فوتبالیست به چاپ خواهد رسید.

آقای مهندس رئال

خامس رودریگوئز در جام جهانی 2014 برزیل آقای ‌گل رقابت‌ها شد. او کفش طلا را به خانه برد تا شهرتش چند برابر شود. به دنبال درخشش در آوردگاه عظیم برزیل رودریگوئز با یکی از پرسروصداترین انتقال‌های سال از موناکوی فرانسه راهی رئال مادرید شد. این کلمبیایی نیز در زمره تحصیلکرده‌ترین فوتبالیست‌های دنیا قرار دارد.

با وجود این ‌که خامس نهایت تلاش خود را برای رسیدن به بالاترین سطح حرفه‌ای فوتبال کرد اما هرگز از تحصیل غافل نشد. او که در دانشگاه ملی آبیرتای کلمبیا در رشته مهندسی ماشین‌آلات فارغ‌التحصیل شد، اکنون مشهورترین مهندس دنیای فوتبال است.

سایر فوتبالیست‌های باسواد

به غیر از رودریگوئز یک کلمبیایی دیگر به نام رادامل فالکائو نیز در دسته فرهیختگان دنیای فوتبال قرار داد. فالکائو که هم‌اکنون در منچستریونایتد بازی می‌کند سابقه کار روزنامه‌نگاری هم دارد و حتی تحصیلات دانشگاهی‌اش در این زمینه بوده است.

او عاشق نوشتن است و می‌گویند دستنوشته‌های زیادی دارد که نمی‌خواهد کسی آنها را بخواند. فالکائو و رودریگوئز از کشوری می‌آیند که مهد خلافکاری و محلی برای جولان باندهای خطرناک مواد مخدر است اما این دو نه‌تنها در ورزش به چهره‌هایی موفق تبدیل شدند بلکه در زمینه تحصیلات نیز استعداد خود را نشان دادند.

البته تحصیلکرده‌های دنیای فوتبال کم نیستند. در این‌باره می‌توان به بازنشسته‌های شهیر فوتبال اشاره کرد؛ همانند علی دایی خودمان که در دانشگاه صنعتی شریف مهندسی متالورژی خواند، سوکراتس اسطوره فقید فوتبال برزیل در رشته پزشکی تحصیل کرد و اولیور بیرهوف و اولیور کان اسطوره‌های فوتبال آلمان به ترتیب در رشته‌های اقتصاد و مدیریت بازرگانی تحصیلات خود را به پایان بردند. ادوین فان‌درسار دروازه‌بان سابق تیم ملی فوتبال هلند نیز بازاریابی خوانده. این در حالی است که بسیاری از هم‌تیمی‌های او در زمان خودش نیمه‌بی‌سواد بودند. با تمام این اوصاف جمعیت نیمه‌بی‌سوادهای دنیای فوتبال به باسوادهایش کاملا غلبه دارد.

اگر می خواهید کلیه سالم داشته باشید بخوانید

اگر می خواهید کلیه سالم داشته باشید بخوانید


پانزده عادت آسیب ‌رسان به کلیه‌ های انسان


آیا می‌دانستید فقط با ۲۰٪ کارکرد کلیه‌ هایتان هم می‌توانید زندگی طبیعی داشته باشید؟ به همین دلیل ممکن است برای مدتی طولانی متوجه تخریب تدریجی کلیه‌ هایتان نشوید. گاهی‌ اوقات حتی عادت‌های بسیار متداول می‌تواند موجب آسیب رسیدن به کلیه‌ هایتان شود و ممکن است وقتی مشکل تشخیص داده شود، دیگر خیلی دیر شده باشد.

کلیه‌های ما عضوی فوق‌العاده هستند. آنها هورمون ترشح کرده، خون را تصفیه کرده، موادمعدنی را جذب کرده، تولید ادرار کرده و توازن اسیدی قلیایی بدن را حفظ می‌کند. زندگی کردن بدون کلیه‌ها ممکن نیست و چینی‌ها آن را خاستگاه انرژی حیاتی بدن می‌دانند. مراقبت از کلیه‌ها هم‌ردیف مراقبت از سلامت عمومی بدنتان است. اگر می‌خواهید در تمام طول عمرُ کلیه‌هایتان به خوبی برایتان کار کنند به مواردی که در زیر تحت عنوان عادت‌های مضر به آن اشاره شده توجه کنید:

1. عادت مصرف نوشابه: طبق تحقیقی که روی کارمندان دانشگاه اوساکا در ژاپن انجام گرفت، مشخص شد که نوشیدن دو یا بیشتر نوشابه در روز (چه رژیمی و چه عادی) می‌تواند با بالا رفتن احتمال بروز بیماری‌های کلیوی در ارتباط باشد. این تحقیق روی ۱۲۰۰۰ کارمند انجام گرفته و میزان پروتئین یافت‌شده در ادرار آنهایی که میزان بالایی نوشابه در روز مصرف می‌کردند، بالاتر بود. وجود پروتئین در ادرار یکی از نشانه‌های اولیه تخریب کلیه‌هاست اما اگر در این مرحله تشخیص داده شود، می‌توان از آن پیشگیری کرد.

2. عادت به سیگار کشیدن: سیگار کشیدن با بیماری آترواسکلروز (تصلب شراین) در ارتباط است. باریک و سخت شدن رگ‌های خونی بر تامین خون برای اندام‌های حیاتی بدن ازجمله کلیه‌ها اثر می‌گذارد. طبق یک تحقیق کشیدن دو سیگار در روز برای دوبرابر کردن سلول‌های اندوتلیال موجود در خون کافی است. این یک هشدار برای تخریب رگ‌هاست. تحقیقات بسیار زیادی کشیدن سیگار را با مشکلات کلیوی مرتبط دانسته‌اند.

3. کمبود ویتامین B6: دنبال کردن یک رژیم‌غذایی سالم برای سلامت عملکرد کلیه‌ها خیلی مهم است. براساس تحقیقاتی که در مرکز پزشکی دانشگاه مری‌لند انجام گرفته است، کمبود ویتامین B6 خطر ابتلا به سنگ‌کلیه را بالا می‌برد. برای عملکرد خوب کلیه‌ها باید در روز حداقل 1.3 میلی‌گرم ویتامین B6 مصرف کنید. غنی‌ترین منابع این ویتامین ماهی، نخود، جگر، سیب‌زمینی و سبزیجات نشاسته‌دار و میوه‌ها غیر از مرکبات هستند.

4. ورزش نکردن: ورزش یک راه عالی دیگر برای محافظت از کلیه‌هایتان است. در یک تحقیق که در سال ۲۰۱۳ انجام گرفت مشخص شد که زنانی که بعد از یائسگی ورزش می‌کردند تا ۳۱٪ کمتر به سنگ‌کلیه مبتلا شدند. به طور کل حفظ وزن سالم احتمال سنگ‌کلیه را کاهش می‌دهد.

5. کمبود منیزیم: اگر به اندازه کافی به بدنتان منیزیم نرسانید، کلسیم به درستی در بدن جذب نشده و در جایی انباشته می‌شود که این می‌تواند منجر به اضافه‌بار کلسیم و ایجاد سنگ کلیه شود. برای جلوگیری از بروز این مشکل، از سبزیجات، حبوبات، دانه‌ها و آجیل استفاده کنید. آوکادو نیز منبعی بسیار عالی از منیزیم است.

6. اختلال خواب: همه ما یک خواب خوب در شب را دوست داریم. کلیه‌هایمان هم همینطور. اختلالات خواب مزمن می‌تواند منجر به بیماری‌های کلیوی شود. باید بدانید که بافت کلیه‌ها در طول شب تجدید می‌شوند و به همین دلیل اختلال خواب می‌تواند به طور مستقیم به آنها آسیب برساند.

7. ننوشیدن آب کافی: کلیه‌ها برای اینکه بتوانند به درستی عمل کنند، باید به آنها آب برسد. اگر به اندازه کافی آب ننوشید، سموم در خونتان جمع می‌شود زیرا مایعات کافی برای بیرون کشیدن آنها از طریق کلیه‌ها وجود ندارد. توصیه می‌شود که در روز حداقل ۱۲ لیوان آب بنوشید. چک کردن رنگ ادرار روش خوبی برای تشخیص کم‌آب شدن بدن است.

8. خالی نکردن به‌موقع مثانه: وقتی احساس می‌کنید باید به دستشویی بروید، معطل نکنید. نگه داشتن ادرار در مثانه اصلاً کار درستی نیست چون اگر به طور منظم ادامه پیدا کند، می‌تواند فشار وارد بر کلیه‌ها را زیاد کرده و موجب نارسایی کلیه شود.

9. مصرف بالای سدیم: نمک برای بدن حیاتی است اما باید مصرف آن را محدود کنید. مصرف زیاد سدیم می‌تواند فشارخونتان را بالا برده و فشار زیادی به کلیه‌هایتان وارد کند. نباید در روز بیشتر از 5.8 گرم نمک مصرف کنید.

10. مصرف زیاد کافئین: معمولاً خیلی بیشتر از چیزی که فکر می‌کنیم در روز کافئین مصرف می‌کنیم. در بسیاری از نوشیدنی‌ها و سوداها کافئین وجود دارد و قبل از اینکه بدانید فشارخونتان بالا رفته و کلیه‌هایتان شروع به شکایت می‌کنند.

11. سوء‌مصرف داروهای مُسکِن: معمولاً خیلی زود به سراغ مسکن‌ها می‌رویم، آن هم به میزان بالا و در زمان نامناسب. وقتی درد دارید، ساده‌ترین فکر این است که یک مسکن بخورید اما بهتر است کمی بیشتر فکر کنید. همه داروها عوارض‌جانبی دارند و خیلی از آنها به کلیه‌ها آسیب می‌رسانند. بااینحال مصرف بعضی داروها برایتان لازم است که بهتر است به مورد بعد رجوع کنید.

12. مصرف نامنظم داروها: فشارخون بالا و دیابت نوع ۲ دو مشکل متداول هستند که معمولاً در اثر سبک‌زندگی و رژیم‌غذایی بد ایجاد می‌شود. اگر به آن مبتلا هستید، مراقب آسیبی که می‌توانند به کلیه‌هایتان برسانند باشید و از اعضای بدنتان با مصرف به‌موقع داروهای تجویزشده برایتان، محافظت کنید.

13. مصرف زیاد پروتئین: براساس تحقیق دانشگاه هاروارد، بالا بودن میزان پروتئین در برنامه‌غذایی، می‌تواند به کلیه‌ها ضرر برساند. آمونیا یکی از محصولات فرعی است که در اثر هضم پروتئین در بدن تولید می‌شود. سمی که کلیه‌های پُرکارتان باید آن را خنثی کنند. هرچه مصرف پروتئین شما بیشتر باشد، فشار بیشتری به کلیه‌ها وارد شده و این مسئله به مرور زمان موجب ضعف عملکرد آنها می‌شود.

14. عدم رسیدگی به‌موقع به بیماری‌ها و عفونت‌ها: همه ما خیلی اوقات بیماری‌های کوچکی مثل سرماخوردگی و آنفولانزا را نادیده می‌گیریم اما این می‌تواند به کلیه‌هایمان آسیب برساند. تحقیقات نشان داده است که کسانیکه به خوبی از خود مراقبت نکرده و استراحت کافی برای درمان بیماری‌هایشان ندارند، دچار مشکلات کلیوی می‌شوند.

15. سوء‌مصرف نوشیدنی‌های الکلی: سموم موجود در الکل نه‌تنها به کبدتان آسیب می‌رساند، بلکه روی کلیه‌هایتان نیز اثر منفی دارد. یک راه برای جلوگیری از بیماری‌های کلیوی، مصرف نکردن نوشیدنی‌های الکلی است.