تصویر یوزپلنگ روی پیراهن تیم ملی به معنی تلاش برای انقراض آن است نه سمبلیک!
روز دوشنبه اولین بازی ایران در جامجهانی برگزار شد و همانطور که برنامهریزی شده بود، ملیپوشان ایرانی با لباسی به مصاف تیم فوتبال نیجریه رفتند که روی آن تصویری از یوزپلنگ ایرانی درج شده بود. در ماههای گذشته و در زمانی که سازمان حفاظت محیط زیست فعالیت ثمربخشی انجام داد تا بتواند به رغم محدودیتهایی که فیفا برای درج تصاویر و شعارها روی پیراهنی که فوتبالیستها در جام جهانی میپوشند، قائل است، یوز را روی پیراهن تیم ملی بیاورد، صحبتهای زیادی در اینباره انجام شد که این فعالیت چه پیامدهای مثبتی خواهد داشت؟ برآیند بحثها در این زمینه این بود که چنین اقدامی مناسب است و من اکنون که این اقدام مناسب انجام شده است، بار دیگر بر مفید بودن آن تاکید میکنم اما، لازم میدانم این را هم بگویم که درج تصویر یوزپلنگ روی پیراهن تیم ملی کافی نیست. این اقدام تنها گام اول برای حساس سازی در این زمینه است. به هر حال مسابقات جام جهانی میلیاردها بیننده دارد و وقتی آنها ببینند که روی پیراهن یک تیم، تصویر یک گونه در حال انقراض درج شده است، به فکر فرو خواهند رفت. واقعیت اما این است که ما تا به حال فعالیتی برای جلوگیری از انقراض یوز ایرانی انجام ندادهایم. روز گذشته، روز جهانی بیابان بود و این مناسبت میتواند ما را به این فکر بیندازد که چرا بیابانها در ایران در حال گسترش هستند. جمله معروفی مبنی بر این وجود دارد که جنگلها قبل از انسان بودهاند و بیابانها بعد از انسان. این نشان میدهد که این انسانها هستند که با فعالیتهای مخرب خود جنگلها و دیگر رویشگاههای طبیعی را تبدیل به بیابان میکنند. اینجا البته باید تفاوتی میان بیابان و کویر قائل شد. کویر نیز میلیونها سال عمر دارد و جانوران توانستهاند با این محیط اخت شوند و در آن زندگی کنند. ما در کویرهای خود یوزپلنگ، گورخر و صدها نوع پرنده و خزنده داریم و در کنار اینکه باید از جنگلهای خود محافظت کنیم، لازم است از کویرها نیز حفاظت کنیم. با این وجود، هر روزه شاهد تخریب جنگلها و کویرها هستیم و این تخریب، به معنای از بین رفتن زیستگاههای جانوری است. چرا یوزپلنگ ایرانی در حال انقراض است؟ میشود عنوان کرد که شکار این گونه کمیاب یکی از دلایل است اما، چرا یوزپلنگ مجبور میشود از زیستگاه خود به سمت مناطقی برود که انسانها در آن زندگی میکنند یا چرا انسانها زیستگاه این جانور را ناامن کردهاند؟ دلایل آن فعالیت مخرب زیست محیطی ماست و ما اگر میخواهیم یوزپلنگ ایرانی را نجات دهیم باید بیش از هر چیز روی زیستگاه این حیوان کار کنیم. فعالیت تبلیغی و حساس سازی خوب است به شرط اینکه مجامع بینالمللی را به فکر این بیندازد که برای احیای زیستگاه یوزپلنگ تلاش کنیم.
* مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست
ایران و خلیج همیشگی فارس نامی در دل تاریخ
از آن هنگام که تاریخ بشر مکتوب شد و جغرافی بگونهای علمی در مقیاس با سطح و حد تحقیق و مطالعه در دوران باستان مورد بررسی قرار گرفت، نام خلیج فارس جزء چهار دریای شناخته شده بوده که به اعتقاد یونانیان کهن همگی از یک اقیانوس عظیم به وسعتی معادل همه آبهای جهان سرچشمه میگرفتند و بسیار پیش از آنکه داریوش هخامنشی امپراتور ایران در کتیبههای خود از دریای پارس سخن براند، حتی غیرایرانیان هم این پهنه آبی را با نام پارس میشناختند. خلیج پارس نامی است به جای مانده از کهنترین منابع، زیرا که از سدههای پیش از میلاد سر بر آورده است، و با پارس و فارس (نام سرزمین ملت ایران) گره خورده است. قدمت خلیج فارس با همین نام چندان دیرینه است که عدهای معتقدند: “خلیج فارس گهواره تمدن عالم یا خاستگاه نوع بشر است.” ساکنان باستانی این منطقه، نخستین انسانهایی بودند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی اختراع کرده و شرق و غرب را به یکدیگر پیوند دادهاند. اما دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، قریب پانصد سال پیش از میلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد.
داریوش بزرگ، نخستین ناوگان دریایی جهان را به وجود آورد. کشتیهای او طول
رودخانه سند را تا کرانههای اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس
پیمودند، و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا انتهای دریای سرخ و بحر
احمر کنونی رسیدند. او برای نخستین بار در محل کنونی کانال سوئز فرمان کندن
ترعهای (کانالی) را داد و کشتی هایش از طریق همین ترعه به دریای مدیترانه
راه یافتند. در کتیبهای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شده است:
“من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این ترعه را داده ام
از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید پس این جوی کنده شد
چنان که فرمان دادهام و ناوها آیند از مصر از این آبراه به پارس چنان که
خواست من بود.” داریوش در این کتیبه از خلیج فارس به نام دریایی که از پارس
می آید نام برده است و این نخستین مدرک تاریخی است که درباره خلیج فارس
موجود است. از سفرنامه فیثاغورث 570 قبل از میلاد تا سال 1958 در تمام
منابع مکتوب جهان نام خلیج فارس و یا معادلهای آن در دیگر زبانها ثبت شده
است.
پس از اسلام نیز جملگی علمای غیرایرانی و حتی دانشمندان عرب مانند
“شهابالدین النویری” و “ابن حوقل النصیبی بغدادی” که نام خلیج فارس را
همراه با نقشه آن بگونهای مستند مشخص کرده است، با حفظ حرمت قلم، در نام
این دریا را حتی در ذهن خود خطور ندادند و پایبندی به صداقت و راستاندیشی
را از خود به یادگار گذاردند. از سفرنامه فیثاغورث 570 قبل از میلاد تا سال
1958 در تمام منابع مکتوب جهان نام خلیج فارس و یا معادلهای آن در دیگر
زبانها ثبت شده است. خلیج فارس، دریای کم عمق و نیمه بسته ای است با مساحت
حدود 240 هزار کیلومتر مربع که در جنوب غربی قاره آسیا و در جنوب ایران
قرار دارد.
زمین شناسان معتقدند که در حدود پانصد هزار سال پیش، صورت اولیه خلیج فارس
در کنار دشت های جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول
در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت. قدمت خلیج
فارس با همین نام چندان دیرینه است که عده ای معتقدند: خلیج فارس گهواره
تمدن عالم یا مبدا پیرائی نوع بشر است.
اولین بار یونانی ها بودند که این خلیج را پرسیکوس سینوس یا سینوس پرسیکوس که همان خلیج فارس است، نامیده اند. از آنجا که این نام برای اولین بار در منابع درست و معتبر تاریخی که غیر ایرانیان نوشته اند آمده است، هیچ گونه شائبه نژادی در وضع آن وجود ندارد. چنان که یونانیان بودند که نخستین بار، سرزمین ایران را نیز پارسه و پرسپولیس یعنی شهر یا کشور پارسیان نامیدند. استرابن جغرافیدان قرن اول میلادی نیز به کرات در کتاب خود از خلیج فارس نام برده است. وی محل سکونت اعراب را بین دریای سرخ و خلیج فارس عنوان می کند. همچنین فلاریوس آریانوس مورخ دیگر یونانی در کتاب تاریخ سفرهای جنگی اسکندر از این خلیج به نام (پرسیکون کیت) که چیزی جز خلیج فارس، نیست نام می برد.
خلیج فارس و نام پرتوافکن آن میراث گرانسنگ ایرانیان باستان است. میراثی که
ایرانیان آزاد اندیش روزگار کهن برای فرزندان خود به یادگار گذاردهاند تا
مایه فخر و مباهات نسلهای بعدی باشد و ایرانیان همواره به خاطر آورند که
نمادهای میهنی و ملی آنان که با پوششی از باورهای ژرف انسانی مزین شده است،
در همیشه تاریخ موجب بالیدن آنان بوده و خواهد بود.
ای خلیج آبی و پیوسته فارس
همرهت نام خوش و برجسته فارس
ای خلیج نیلی و نامی فارس
ای نشسته در کنار قوم پارس
جای تو والاترین حد و مکان
در دل و در جان ما ایرانیان
رونق احوال دنیا بوده ای
هرمزت تنگه گلوگاه جهان
وصله ی اصلی مرز و بوم ما
غبطه ای بر دشمنان شوم ما
ای خلیج نیلی و نامی فارس
چون زمرد می درخشد بر تو نام
تا که ایران هست و دنیا بر دوام
نام تو پاینده هست و مستدام
بیش از 3 دهه پیش “جورج گرستر” یکی از بزرگترین عکاسان هوایی دنیا در سفری به ایران بخشی از طبیعت و معماری ایران را ثبت کرد. این عکاس سوئیسی، در سال 1355 در سفری پرمخاطره با همکاری شرکت هواپیمایی ایران ایر زیباییهای ایران را ثبت کرد و در سال 2011 پس از گذشت سه دهه آنها را در نمایشگاهی با نام “بهشت گمشده: ایران از آسمان” در لندن به نمایش گذاشت.
“گرستر” که از پیشگامان عکاسی هوایی دنیا، دربارهی سفر حرفهای خود و چگونگی گرفتن عکسهای بینظیری از ایران دههی 1970 اینچنین میگوید: “در حالی که بر فراز ایران سفر میکردم، به این فکر بودم که مناظر فرهنگی و طبیعی سرزمین پارس با بیابانهای نمکی و باغهای بهشتیاش برای تماشا از آسمان آفریده شدهاند. آبادیهایش با قناتها و آبراههای زیرزمینیاش مثال بارز معماری بدون معمار هستند”.
وی دربارهی سفرهای هوایی خود نیز گفته است: “من تمام پروازها را با “دتریش هاف” کارشناس منطقه و باستانشناس آلمانی انجام میدادم. جای او جلوی هواپیما پشت سر دو خلبان بود و من نزدیک در هواپیما، در قسمت مخصوص بار مینشستم. حالت من برای عکاسی کاملا راحت نبود، اما دید خیلی خوبی داشتم. از 11 آوریل 1976 تا 30 ماه می 1978 بیش از صد پرواز (سیصد ساعت) داشتم. ما در برنامهریزیمان تغییر فصلها را تا حد امکان مدنظر قرار داده بودیم. این امر موجب کشفیات شگفتانگیزی شد؛ بهار در ارتفاعات آذربایجان یکی از زیباترین مناظری است که زمین در معرض دید انسان قرار میدهد. ما قصد داشتیم تمام نقاط کشور را پوشش دهیم، اما این مسئله بهطور حتم از توان وسیلهی هوایی ما بیرون بود. چندبار تلاش کردیم از رشته کوه البرز عبور کنیم، اما موفق نشدیم”.
“جورج گرستر” در حال حاضر در زوریخ سویس زندگی میکند و به عنوان روزنامهنگار در روزنامههای سویسی و “نشنال جئوگرافیک” به فعالیت میپردازد. تعدادی از عکس های هوایی او از ایران پیش از انقلاب را در ادامه ایمیل می بینید:
مشعل های همیشه فروزان نفت در نزدیکی اهواز
کاروان شترها در بیابان های کرمان
رای منفی فدراسیون والیبال جهانی به ایران به دلیل ممنوعیت حضور تماشگران بانوان در سالن 12هزار نفری