رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول
رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

خفاش شب بهتر است از دانشمند بی اخلاق

خفاش شب بهتر است از دانشمند بی اخلاق

دانشمند بی‌اخلاق بدتر از خفاش شب

محمد صالح‌علاء هنرمند

 موضوع یا موضوعاتی در زندگی انسان وجود دارد که ناپسند، تلقی می‌شود. البته این موضوع یعنی ناپسند انگاشتن یک پدیده یا یک موضوع، به طرز فکر و بینش فردی ما نیز، بستگی دارد. یکی از چیز‌های ناپسند، این است که وقتی ناسزا می‌شنویم، به ما برنخورد. به نظر من وقتی انسان (انسان به ماهو انسان و انسان متعادل و طبیعی) ناسزا می‌شنود، باید متغیر شود و به او بربخورد. موضوع دیگر این است که انسان خوب است و باید که بترسد. فقط اشخاص نادان و بی‌فرهنگ هستند که می‌گویند ما از چیزی نمی‌ترسیم. انسان متعادل باید بترسد! اگر احساس ترس وجود نداشته باشد، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. آدم‌های بی‌فرهنگ هستند که برای کاری که می‌کنند، تصمیمی که می‌گیرند، حرفی که می‌زنند و چیزی که می‌نویسند، نقشه‌ای ندارند؛ چون نمی‌ترسند.
 بسیار بد است که آدم، گرفتار کسانی بشود که نمی‌ترسند. ترس، یک آرزوی زندگی است. ترس در زندگی اجتماعی مولفه بسیار خوبی است. «برخوردن» هم بسیار خوب است. باید به ما بربخورد؛ وگرنه از تعریف انسانی
خودمان دور شده‌ایم.
به‌نظر می‌رسد، یک بار دیگر باید همین مسائل ابتدایی اخلاق اجتماعی و فردی را بازخوانی کنیم و آموزش بدهیم. چقدر خوب است که این آموزش‌ها از مدرسه آغاز شود. پیشنهادی می‌کنم پیش از آن‌که خواندن و نوشتن را به بچه‌ها بیاموزیم، باید حرف‌زدن را به آنها یاد بدهیم. برای همین است که ما فقط خواندن و نوشتن را یاد گرفته‌ایم، اما حرف زدن را نه! حرف زدنی که ابزار فرهنگ اجتماعی ما است. خنده‌دارترین شکل آن، این است که من در بزرگسالی بگویم «همانطور که شما عرض کردید، من فرمودم»! شنیدن چنین جمله‌ای نشان می‌دهد که من حرف‌زدن را یاد نگرفته‌ام. اگرچه خواندن و نوشتن را هم خیلی یاد نگرفته‌ایم.
به‌عنوان نمونه، وقتی می‌خواهیم به اداره برق یا محضر برویم، کاغذ و قلمی به دستمان می‌دهند و می‌گویند، برای مدیر نامه‌ بنویس و ما همینطور‌ هاج و واج به دشت سفید کاغذ و این قلم نگاه می‌کنیم و نمی‌دانیم چه بنویسیم و حتی نمی‌دانیم از کجا شروع کنیم. اینها، ریشه‌های اجتماعی دارد و موضوعاتی ابتدایی است که باید به آنها بپردازیم.
 اینها مواردی است که درباره آنها مسامحه کرده‌ایم و آنها مغفول واقع شده‌اند و حالا مشکلات هزینه‌بری برای جامعه ما درست کرده است. واقعیت این است که ما دانشمند بی‌معرفت و بی‌اخلاق نمی‌خواهیم.
 کسی که نمی‌تواند با هموطنش مماشات کند، چرا کلیله و دمنه بخواند؟ چرا گلستان، شاهنامه و تاریخ بیهقی بخواند؟ آدم بی‌فرهنگ، چرا کرکیگارد و هایدگر بخواند؟ به نظر من، دانشمند بی‌اخلاق از خفاش‌شب بسیار بدتر است. خفاش‌شب، به چند نفر تجاوز می‌کند یا چند نفر را می‌کشد، اما دانشمند بی‌اخلاق، آن شیمیدان یا فیزیکدانی است که بمب اتمی می‌سازد و هیروشیما و ناکازاکی را در یک لحظه با خاک یکسان می‌کند و صد‌ها ‌هزار نفر را از بین می‌برد. چنین فردی، احتمالا آدم خیلی باسوادی است، اما آدم بافرهنگی نیست.
 انسان بافرهنگ، بمب هسته‌ای و وسیله و ابزار قتال نمی‌سازد. خفاش‌شب، چند آب شسته‌تر از آن دانشمندی است که ابزار کشتار جمعی را درست می‌کند. اینها به دلیل فقدان فرهنگ و اخلاق اجتماعی است. اخلاق اجتماعی، موضوع‌ بسیار مهمی است و کار بر آنها، وظیفه ذاتی ما به شمار می‌آید. برای این تغییر باید از ابتدا و از این‌که چگونه به یکدیگر سلام کنیم و لبخند بزنیم، شروع کنیم.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.