رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول
رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

چالش پیش رو برای کشورهای صادر کننده نفت


چالش پیش رو برای کشورهای صادر کننده نفت


نگاه آخر 
درآمدنفتی و چالش ها


نویسنده: مهران امیرمعینی*

چالش وابستگی اقتصاد کشور به نفت هر بار به شکلی بروز پیدا می کند. نفت از مهم ترین منابع درآمدی دولت ها در ایران است، اما باید این را در نظر داشت که ما تا ابد نمی توانیم از منابع نفتی درآمد داشته باشیم. دولت ها نمی توانند از این منابع به طور کامل و یکباره چشم پوشی کنند و امکانش هم نیست، اما باید از وابستگی اقتصاد و بودجه به نفت کاسته شود و با تجدیدنظر در این سیاست، وابستگی بودجه و اقتصاد کشور تحرک بیشتری به بخش های دیگر اقتصادی داد. این البته به معنی نفی توسعه و سرمایه گذاری در حوزه نفت نیست بلکه باید همزمان به توسعه نفت و سرمایه گذاری در این بخش به حوزه های دیگر اعم از صنعت، کشاورزی، گردشگری توجه شود. میزان بالای وابستگی اقتصاد کشور به نفت سبب ضربه پذیر شدن ایران می شود. عمده بحث و توجه اقتصاد مقاومتی هم معطوف به همین اقتصاد بدون نفت است: کاهش وابستگی به نفت نه تنها به نفع منافع نفتی کشور است بلکه به رشد و توسعه همه جانبه در ایران کمک می کند، اما از آنجایی که به درآمد های نفتی به عنوان منابع تامین ارز کشور نگاه می شود، عموم نگاه ها و سیاستگذاری ها کوتاه مدت است و نگاهی معطوف به آینده کمتر در سیاست ها و تصمیم های مسوولان دیده می شود در حالی که کاهش وابستگی اقتصاد ایران به نفت یک فرآیند بلند مدت و زمانبر است. بی شک تنوع راه های درآمدی و ارزآوری برای کشور قدرت ما را در سطح مناسبات جهانی و منطقه یی بالامی برد و ضریب آسیب پذیری ما را کاهش می دهد. اینکه چرا همواره نفت از زمانی که کشف شده است تاکنون به عنوان منبع اصلی درآمد کشور بوده، پرسشی مهم در حوزه اقتصاد و سیاستگذاری است اما بی شک سهل الوصول بودن درآمد های سرشار نفتی یکی از مهم ترین عوامل در بی اعتنایی دولت ها به سرمایه گذاری در حوزه های دیگر درآمدی برای کشور هستند. درآمدزایی در نفت به نسبت هزینه هایی که برای تولید می شود بسیار زیاد است، در حالی که درآمدزایی در حوزه های دیگر با سود کمتر از نفت و هزینه بیشتر حاصل می شود این موضوع و دلایلی متعدد دیگر همواره دولت ها را از اهتمام به منابع درآمدی دیگر منصرف کرده است. البته در دوره هایی متاثر از کاهش چشمگیر قیمت جهانی نفت ما تلاش کردیم با بهبود سطح روابط سیاسی و تجاری با کشور های مختلف جهان به صادرات دیگر اقلام تولیدی کشور بپردازیم. مثلادر سال های دولت اصلاحات قیمت نفت به هفت دلار رسید، دولت اصلاحات با مدیریت منابع مالی و همچنین اهتمام بیشتر به صادرات غیرنفتی توانست با موفقیت عمل کند. اما آن رویه درست که در دولت اصلاحات در زمینه گسترش صادرات غیرنفتی صورت گرفته بود، به دلیل افزایش چشمگیر بهای جهانی نفت، دولت محمود احمدی نژاد آن سیاست ها را ادامه نداد. اما به دلیل دشواری ها و مصایب انجام این کار کمتر دولتی به آن تن داده است. در شرایط تنگنا می توان با برنامه ریزی و مدیریت صحیح منابع مالی، به گونه یی عمل کرد تا با کسر بودجه مواجه نشد. اما تحقق این مساله نیز وابسته به سیاست های درست و اجرای صحیح آنهاست. الان مسوولان می گویند در صورتی که قیمت نفت از این میزان هم پایین تر برسد، مشکلی پیش نخواهد آمد، البته همین طور است اما بی شک برای جبران کسری ها، از بودجه های عمرانی و پژوهشی و برخی دیگر از حوزه ها کاسته می شود و این در بلندمدت به نفع کشور نیست.
    
    *کارشناس انرژی
    

مدرن شدن ژاپن با نگاه کارشناسانه در 150 سال گذشته


مدرن شدن ژاپن با نگاه کارشناسانه در 150 سال گذشته



ژاپن چگونه مدرن شد
نگاهی به کتاب «ظهور ژاپن مدرن»


گروه اندیشه: کتاب «ظهور ژاپن مدرن، نگاهی به مشروطه ژاپنی» تالیف ویلیام جی. بیزلی با ترجمه شهریار خواجیان از سوی انتشارات ققنوس به تازگی منتشر شده است. این کتاب به تاریخ ١٥٠ ساله ژاپن می پردازد. در این کتاب می خوانیم که ژاپن چگونه در کمتر از یک نسل از جامعه یی پسافئودالی به اشکال آغازین تولید صنعتی گام گذاشت. در جهت معرفی کتاب چند سوال با مترجم این کتاب در میان گذاشتیم و او به آنها پاسخی مختصر داد.
    
    کتاب «ظهور ژاپن مدرن» کتاب جذاب و خواندنی است. به نوعی به مخاطب زمینه های رشد چشمگیر ژاپنی ها را که از حالت پسافئودالی به کشوری کاملاصنعتی و توسعه یافته نشان می دهد. من چندان قصد ندارم بحث تطبیقی درباره اینکه چرا ژاپن پیشرفت کرد و این امکان برای ما میسر نشد داشته باشم. به نظرم این بحث اگرچه مهم و جدی است مجال دیگری مطللبد. اما اگر نیم نگاهی به وضعیت و رشد چشمگیر ژاپن به خصوص در زمینه های اقتصادی داشته باشیم باید به یک نکته توجه داشت و آن این مساله است که زمینه های معرفتی چنین رشد نیز باید مهیا می شد تا رشد و نوسازی اقتصادی به ثمر بنشیند. در ابتدای امر اگر موافق باشید از این پرسش بحث را آغاز کنیم که زمزمه های آغاز تغییر در ژاپن به لحاظ معرفتی چرا و چگونه شکل گرفت؟ چگونه ژاپنی ها خود را برای تغییر آماده کردند؟
    زیربنای معرفتی جامعه ژاپن به نوشته کتاب همانا فرهنگ دیرپای کنفسیوسی کمابیش حاکم بر خاوردور بود که تکیه بر خرد و نظم و فروتنی دارد. افزون بر آن، آیین های شینبتوئیسم و تائوئیسم نیز تاثیرات خود را بر این فرهنگ به جا گذاشته اند. اما زیربنای معرفتی ژاپن در آستانه ورود مدرنیته به این کشورهرچه بوده باشد، شاید آن انزوای جغرافیایی ویژه ژاپن که برخلاف همسایه بزرگش چین، آن را از حمله و اشغال بیگانگان و حتی از تاخت و تاز مغولان در میانه های قرون وسطی، مصون داشت بیش از هر عامل دیگری در شکل گیری آن معرفت تاثیرگذار بوده باشد. به عبارتی، انزوای جغرافیایی ژاپن از عهد باستان و سپس قرون وسطی این مجال دیرپا را به جامعه و فرهنگ ژاپن داد تا به همگرایی و تجانس قابل ملاحظه یی دست یابد، رشد و پیشرفت طبیعی خود را بدون گسست های آنچنانی ادامه دهد، به طوری که در برابر هجوم تمدن مجهز به علم و تکنولوژی غرب نه فقط مقهور نشود، که به عکس حس ناسیونالیستی اش برانگیخته شود و جوانه زند و ببالد. به هرحال، نوع پاسخ ژاپن به تمدن مهاجم و مجهز غرب و اخذ هوشمندانه و با تصرف و گاه بی تصرف این تمدن، نشان می دهد که جامعه و حکومت ژاپن به لحاظ معرفت شناختی از گونه یی آمادگی و بسیجیدگی در برخورد با تمدن غرب برخوردار بودند.
    
    بر اساس آنچه پاسخ دادید شاید بتوانیم به این نکته هم بپردازیم که ژاپنی ها خود را برای تقلید از غرب آماده کردند اما در میانه این تقلید به یک باور نیز رسیدند و به تعبیر شوگون توکوگاوا وظیفه خود را کسب معرفت و مهارتی می دانستند که به واسطه آن از بربریت برای مهار بربریت استفاده می شود. در فکر و اندیشه ژاپنی آیا بربریت مانعی برای دستیابی به فکر و اندیشه غربی بود و آنها چگونه به این معرفت دست یافتند و توانستند بربریت ژاپنی را مهار کنند؟
    به نظر من شاید ژاپنی ها با بهره گیری از همان خرد کنفسیوسی و واقع گرایی خودویژه توانستند بربریت خود و حتی بربریت غرب مهاجم را مهار و از آن در راه توسعه و پیشرفت خود بهره گیرند. نگاه کنید به بربریتی که ژاپنی ها از دهه ٣٠ میلادی نسبت به همسایگان شان و حتی فراتر به کار بردند و از آن سو بربریتی که متفقین به رهبری امریکا با حمله اتمی به دو شهر بزرگ ژاپن بر آن تحمیل کردند. اما تقریبا یک دهه پس از آن ٢٠ سال بربریت و بربریت متقابل، ژاپن به ناگاه از خاکستر زهرآگین اتمی برخاست و حتی در دهه های بعدی توانست به یک قدرت اقتصادی بزرگ جهانی تبدیل شود.
    
     یکی از نکات جالب و شاید بتوان گفت شبیه آنچه در ایران اتفاق افتاد این بود که دانشجویانی برای فراگیری علوم غربی اعم از فنی و مهندسی و کشتی سازی و پزشکی به غرب رفتند. اما در این میان فردی به نام نیشی آمانه که از سوی باکوفو به هلند فرستاده شد تا حقوق و اقتصاد بخواند زمان زیادی را در دانشگاه لایدن هلند صرف آموختن فلسفه غرب کرد. آیا فراگیری فلسفه غرب در رشد و تحول ژاپن تاثیرگذار بود؟ به طور مثال فوکوزاوا یوکیچی کتابی نوشت با عنوان طرحی برای نظریه تمدن (بونمی رن نو گایریاکو) . وی در این کتاب ژاپن را از دیدگاه داروینیسم اجتماعی تحلیل و آن را یکی از کشورهای نیمه متمدن جهان در کنار چین و عثمانی معرفی کرد. وی معتقد بود برای حرکت به مرحله بالاتری از پیشرفت تنها به تحول در تکنولوژی و قدرت نظامی احتیاجی نیست بلکه باید به «روح تمدن» دست یافت. با توجه به نوع نگرش ژاپنی ها به لحاظ آیینی و سنتی و فلسفه یی که به آن باور داشتند دستیابی به روح تمدن چگونه ممکن شد و آیا سنت و آیین ژاپنی تغییری هم کرد؟
    به یقین اگر ژاپن «روح تمدن» غرب را نگرفته و آن را درونی نکرده بود، نمی توانست روند پیشرفت خود را بدون گسست های طولانی ادامه دهد.
    
     دربرابر چنین تغییراتی حتما کسانی بودند که به شدت مخالف تغییر در ژاپن و تقلید از غرب بودند. آنها یا منافع خود را در عدم تغییر می دیدند یا اینکه سنت گرایانی بودند که باورهای خود را تغییرناپذیر می پنداشتند. برای چنین تغییری به عبارتی جدالی بین سنت و مدرنیته شکل گرفت. این جدال چگونه بود و از چه زمینه هایی آغاز شد؟
    بی تردید نیروهای طرفدار سنت و ادامه انزوا در ژاپن قدرتمند بودند. کتاب نیز جابه جا به ترور های متوالی طرفداران نوسازی اشاره می کند. اما آنچه مهم است این است که جامعه و دولت ژاپن ظاهرا از اواخر قرن نوزدهم تصمیم خود را گرفته و راه خود را انتخاب کرده بودند و توقف ها و زیگزاگ های مقطعی آنها را از ادامه این روند بازنداشت. به نوعی می توان گفت که در ژاپن اجماعی میان اکثریت نیروهای سیاسی تاثیرگذار در انتخاب راه پیشرفت و ترقی پدید آمده بود که این روند را نهادینه کرد و شاید ژاپن راهی هم جز این راه نداشت و به جز انتخاب فرآیند نوسازی همه جانبه نمی توانست به نیازهای اساسی جمعیت رو به رشد خود پاسخ گوید و به راستی برای ژاپن پیشرفت تضمینی برای ادامه حیات بود.
    

    

پایین امدن قیمت نفت و تغییرات در جهان سال 2015


پایین امدن قیمت نفت و تغییرات درجهان سال 2015



سقوط نفت تا ٤٠ دلار و تغییر در امریکای لاتین


نویسنده: هرمیداس باوند

تحولات آینده جهان در سال ٢٠١٥ را می توان از چند بعد مورد بررسی قرار داد.
    یکی از مهم ترین موضوع های سال آینده میلادی برخورد میان روسیه با اتحادیه اروپا بر سر مساله اوکراین است و اگر این موضوع حل نشود، شکاف گسترده میان دولت های غربی و روسیه عمیق تر خواهد شد. موضوع بعدی مساله داعش است که در سال گذشته یکی از مهم ترین مسائل جهان بود.
    اما موضوع دیگر برخورد کشورهای منطقه خاورمیانه، به خصوص در رابطه با عربستان و ایران است که اختلاف اصلی آنها بر سر موضوع سوریه است. اگر دو کشور در موضوع سوریه به شرایط مطلوب برسند، فضای جدیدی در رابطه میان دو کشور ایجاد خواهد شد. اما خط مشی عربستان بر سر موضوع کاهش قیمت نفت نشان داد، وقتی که برنامه های عربستان در یمن و سوریه تحقق پیدا نکرد به مهم ترین ابزار خود یعنی نفت روی آورد و سعی کرد با کاهش قیمت نفت به ایران ضربه وارد کند. به جرات می توان گفت اعمال تحریم جدید آثارش به مراتب کمتر از کاهش قیمت نفت است و این جریان را می توان با دهه ٨٠ میلادی مقایسه کرد که نفت تا ١٠دلار کاهش یافت و دلیل اصلی آن فشار به شوروی و ایرانی بود که در آن دوران درگیر جنگ با عراق بود. شاید بتوان گفت علاوه بر موضوعاتی همچون جنگ ستارگان که عامل اصلی فروپاشی شوروی نامیده می شود، کاهش قیمت نفت یکی از دلایل دیگر فروپاشی شوروی بود. چرا که در آن دوران بیش از ٦٠ درصد بودجه این کشور متکی به فروش نفت بود و اکنون نیز یکی از اهداف اصلی کاهش قیمت نفت در جهان روسیه است. با این حال در شرایط کنونی می توان گفت که قیمت نفت ممکن است تا ٤٠ دلار نیز کاهش یابد.
    اما موضوع بعدی برخورد سه کشور ترکیه، عربستان و ایران است که طی یک سال گذشته روابط میان طرفین با تنش هایی همراه بوده است که در سال ٢٠١٥ یا به تشدید این اختلافات می انجامد یا به حل آنها. اما شواهد نشان می دهد که احتمال افزایش شکاف ها بیش از کاهش آن است.
    مساله بعدی استراتژی امریکا در آسیای شرقی و چین است. در این خصوص امریکا در تلاش است که چین را به سمت یک رقابت تسلیحاتی بکشاند اما چین سعی در خویشتنداری دارد و می خواهد رقابت در سطح اقتصادی نگه داشته شود. چین در برخورد با امریکا راه ژاپن را پیش گرفته است و قصد رقابت نظامی با امریکا را ندارد. چین تمایل دارد همان گونه که ژاپن سرنوشت کشورش را از نظر اقتصادی به امریکا گره زده، سرنوشت امریکا را به اقتصاد خود پیوند دهد. ژاپن نخستین کشور خریدار اوراق قرضه در امریکاست و چین در رتبه بعدی پس از ژاپن قرار دارد.
    نکته دیگر این است که روسیه سعی می کند، با کشورهای آسیایی از جمله ایران، ترکیه، هند و چین رابطه یی داشته باشد که تاثیر تحریم های اتحادیه اروپا و امریکا علیه این کشور را کاهش دهد. از سوی دیگر با نگاه به امریکای لاتین می توان مشاهده کرد که کشورهایی همچون کلمبیا و ونزوئلادر شرایط نامطلوبی به سر می برند و به نظر می رسد هدف امریکا ایجاد تغییر در این کشورها، به خصوص در ونزوئلاست. در این موضوع، بهبود رابطه امریکا با کوبا و لغو احتمالی تحریم ها تاثیر زیادی خواهد داشت. آخرین نکته در خصوص روابط ایران و امریکاست که اگر تغییر مثبتی روی دهد، تاثیر اساسی در منطقه خواهد داشت. به هر حال روابط و علایم پدیدار شده همانطور که اوباما گفته است می تواند تاثیر بسزایی در تحولات سال ٢٠١٥ داشته باشند.
    

پیش بینی اقتصاد دان مطرح کشور در باره قیمت نفت سال 1392(اگر توجه میکردند شرایط فرق می کرد)


 پیش بینی اقتصاد دان مطرح کشور در باره قیمت نفت  سال 1392(اگر توجه میکردند شرایط فرق می کرد)


کارشناس اقتصادی هشدار داده بود که قیمت نفت سقوط می کند

محسن رنانی در کتاب اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی هشدار داده بود که بالا بودن قیمت نفت برای ایجاد انگیزه کاهش وابستگی به سوخت های فسیلی است و بعد شاهد سقوط خواهیم بود اما کسی توجه نکرد!
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- کاهش شدید قیمت نفت، اقتصاد کشورهای متکی به درآمد صادرات نفت خام را با چالش جدی رو به رو ساخته است.

کافی است بدانیم بودجه سال جاری بر مبنای هر بشکه 100 دلار بسته شده و درحال حاضر نفت به هر بشکه زیر 60 دلار رسیده است.

هر چند در این میان تحلیل های سیاسی هم ارایه می شود و کاهش قیمت نفت را یک پروژه مشترک اروپایی- آمریکایی برای گوشمالی روسیه به خاطر ماجرای اوکراین می دانند که توسط غرب کارگردانی و به وسیله سعودی ها اجرا می شود اما علی نعیمی وزیر نفت عربستان مدعی است کاهش قیمت نفت نه به خاطر افزایش عرضه که به دلیل کمبود تقاضاست.
 اشاره او به کاهش تقاضا در دو کشور عمده مصرف کننده – چین و هند – است و از این رو می گوید حتی اگر نفت به 20 دلار هم برسد عربستان تولید خود را کاهش نخواهد داد زیرا شاید دیگر جهان شاهد نفت 100 دلاری نباشد.

فارغ از قضاوت درباره عملکرد عربستان سعودی می توان پرسید تاکید بر قیمت 100 دلاری نفت خام از کجا آمده است؟

اظهار تعجب درباره کاهش شدید و سقوط قیمت نفت در حالی است که پیش تر کارشناسانی چون دکتر محسن رنانی هشدارداده بودند که به قیمت 100 دلاری نباید دل خوش کرد و این قیمت واقعی نیست و پایین می آید اما ظاهرا گوش شنوایی نبود و پتروپوپولیسم یا پوپولیسم نفتی آن قدر در کشورهایی با اقتصاد آغشته به نفت ریشه دوانده که قبول این واقعیت دشوار افتاده است.

دکتر محسن رنانی در اردیبهشت 1392 و قبل از روی کار آمدن حسن روحانی کتاب خود با عنوان «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» را پس از 5 سال از طریق اینترنت منتشر کرد و در آن آورده بود:

«هدف غرب از بالا نگاه داشتن قیمت سوخت های فسیلی ایجاد انگیزه برای بخش های مختلف اقتصادهای غربی برای کاهش وابستگی به سوخت های فسیلی وافزایش تولید انرژی های تجدید پذیر است.»

با این نگاه هنگامی که اطمینان حاصل کنند انگیزه کافی برای کاهش وابستگی به سوخت های فسیلی (نفت) ایجاد شده و بابت اسراییل هم نگرانی سیاسی وجود نداشته باشد دیگر اصراری برای بالا نگاه داشتن قیمت نفت ندارند و سقوط آغاز می شود.

دو سال و نیم پس از آن تحلیل سقوط قیمت نفت آغاز شده تا جای طرح این پرسش هم باشد که چگونه است که تحلیل و پیش بینی یک استاد دانشگاه بی آن که ریالی بابت این پژوهش دریافت کرده باشد مقرون به صحت از کار در می آید ولی این همه مرکز پزوهش و تحلیل که سالانه میلیاردها تومان بودجه دولتی هم دریافت می کنند از پیش بینی چنین وضعیتی عاجز بودند؟ چرا که اگر پیش بینی می کردند قیمت نفت در بودجه بر اساس واقعیت تعیین می شد تا گرفتار کسری بودجه نشویم.

دکتر رنانی بعدتر هم در نشستی درباره همین کتاب گفته بود: «من در این کتاب چون 5 سال پیش شروع کردم خط قرمز قیمت نفت را 100 دلار آوردم اما الان آن را 90 دلار می دانم و هر سال 10هم دلار پایین می آیم چرا که هزینه های استفاده از انرژی های نو سال به سال کمتر می شود.»- [ماهنامه چشم انداز ایران- شماره 84- اسفند 92 و فروردین 93]

اما به این هشدارها هم توجه نشد و بودجه را خوش خیالانه با نفت 100 دلاری بستند و حالا کاسه چه کنم به دست گرفته ایم که با کاهش قیمت نفت چه کنیم؟

از پیش بینی دکتر محسن رنانی گفته شد. برای تلطیف موضوع خالی از لطف نیست که به پیش بینی وزیر نفتِ دولت آقای احمدی نژاد هم اشاره شود. درست سه سال پیش و در چنین روزی آقای رستم قاسمی در اولین گفت و گوی اختصاصی خود (با مجله آسمان- شماره 13- 10 دی 1390 ) پیش بینی کرده بود:

«نفت 200 دلار می شود اگر ایران تحریم شود».

رییس او البته سه سال قبل تر پیش بینی کرده بود امکان ندارد نفت زیر 100 دلار بیاید. اگر یکی بگوید این 100 دلار را از کجا آوردند هم خوب است!

چرا عموم مردم قرن بیست و یکم سطحی تر از گذشته مطالعه می کنند؟


چرا عموم مردم قرن بیست و یکم سطحی تر از گذشته مطالعه می کنند؟

اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟

فرهنگ > کتاب - نویسنده «کم‌عمق‌ها» تلاش می‌کند نشان دهد که چرا عموم مردم قرن بیست و یکم، سطحی‌تر از گذشته مطالعه می‌کنند و با اینکه حجم بیشتری از اطلاعات در دسترس‌شان است، «کم‌عمق»تر شده‌اند.

مهر گزارش داد: در مغز کتاب‌خوانان ناحیه‌هایی اختصاصی برای رمزگشایی سریع متن ایجاد می‌شود. این نواحی چنان مداربندی شده‌اند که نماینده اطلاعات بصری، آواشناختی و دستور زبانی مهم باشند و بتوانند این اطلاعات را با سرعت برق‌آسایی بازیابی کنند. برای مثال در قشر بینایی مغز «کلاژی واقعی» از تشکل‌های نورونی‌ای تشکیل می‌شود که وظیفه‌شان این است که در کسری از میلی‌ثانیه «تصویر بصری حروف، الگوی حروف و کلمات» را شناسایی کنند. مغز با زبردست‌تر شدن در رمزگشایی متن و تبدیل آن از یک فعالیت حل مسئله طاقت‌فرا به فرآیندی که در اساس خودکار انجام می‌شود، می‌تواند منابع بیشتری را به تفسیر معنا اختصاص بدهد. در نتیجه، آن‌چه امروزه مطالعه عمیق (ژرف‌خوانی) می‌خوانیم ممکن می‌شود.

جیکوب نیلسن در سال 2006 دست به آزمایشی بر روی ردگیری چشم وب‌گردان زد. او از 232 نفر خواست که دوربین کوچکی را سرشان کنند. کار این دوربین تعقیب حرکات چشم افراد در زمان مطالعه صفحات متن بود. وی دریافت که تقریبا هیچ یک از شرکت‌کنندگان متن برخط را به صورت سنتی خط به خط - مثل مطالعه یک صفحه از کتاب - نمی‌خوانند. بیشترشان انگار به سرعت سرشیر متن را می‌گرفتند و چشم‌شان با الگویی تا حدودی شبیه به حرف F روی صفحه حرکت می‌کرد. در آغاز، سر تا ته دو سه خط اول را از نظر می‌گذراندند، بعد چشم‌شان کمی پایین می‌آمد و چند خط دیگر را تقریبا تا نصف می‌خواندند. سپس می‌گذاشتند که چشم‌شان به سرعت به سمت چپ پایین صفحه بلغزد.

در بخشی از یک مطالعه پنج‌ساله، یک تیم تحقیقاتی به بررسی سوابق روی کامپیوترها پرداختند که رفتار بازدیدکنندگان از دو وب‌سایت تحقیقاتی محبوب را مستند می‌کرد. هر دو سایت دسترسی به مقالات نشریات و کتاب‌های الکترونیکی را برای کابران فراهم می‌کردند. محققان دریافتند که کاربران این وب‌سایت‌ها مشخصا رفتاری به صورت یک فعالیت سطحی‌خوانی از خود نشان می‌دهند؛ به طوری که از یک منبع به دیگری می‌جهند و به ندرت به منبعی که قبلا دیده بودند، برمی‌گردند. اغلب، یک یا دو صفحه از مطلبی را می‌خوانند و بعد بیرون می‌پرند و سراغ منبع دیگری می‌روند.

حال زمان پرسش حیاتی فرارسیده است: دانش در مورد تأثیر واقعی‌ای که استفاده از اینترنت بر شیوه کارکرد ذهن ما می‌گذارد، چه حرفی برای گفتن دارد؟ شکی نیست که این سوال موضوع پژوهش‌های بسیاری در سال‌های آینده خواهد بود. همین الان هم چیزهای زیادی می‌دانیم یا می‌توانیم حدس بزنیم. اما اخبار نگران‌کننده‌تر از آنی است که گمان می‌کرده‌ایم. ده‌ها پژوهش صورت‌گرفته توسط روان‌شناسان، عصب زیست‌شناسان، مدرسان و طراحان وب، همگی به نتیجه مشابهی رسیده‌اند: وقتی بر خط می‌شویم، وارد محیطی شده‌ایم که تشویق به مطالعه سرسری، تفکر عجولانه و بی‌حواس و یادگیری سطحی می‌کند. هر چند، در گشت‌وگذار در اینترنت هم می‌توان ژرف‌خوانی کرد، همان‌طور که کتاب را هم می‌توان سطحی خواند، اما ژرف‌اندیشی شیوه‌ای نیست که این فناوری کسی را به آن ترغیب کند.

کتاب «کم‌عمق‌ها» نوشته نیکلاس کار، در واقع نتیجه یک تحقیق گسترده و میان‌رشته‌ای در باب تاثیر فناوری اطلاعات به ویژه اینترنت و دیگر فناوری‌های وابسته به ساختار و شیوه تفکر بشر و در نتیجه شیوه مطالعه، نگارش و تعاملش با دیگران است. نویسنده در بخش‌های مختلف به فیزیولوژی مغز، کارکرد حافظه، تاریخچه فناوری‌های فکری، نقش موتورهای جستجوی وبی و به خصوص شرکت گوگل و دیگر موارد مرتبط می‌پردازد تا بتواند دلیل و نحوه تاثیر این فناوری را بر تفکر بشر نشان دهد تا در نهایت ریشه این بی‌حوصلگی در مطالعه را بیابد و نشان دهد که چرا عموم مردم قرن بیست و یکم، سطحی‌تر از گذشته مطالعه می‌کنند و با اینکه حجم بیشتری از اطلاعات در دسترشان است، «کم‌عمق»تر شده‌اند.

کتاب «کم‌عمق‌ها» با زیر عنوان «اینترنت با مغز ما چه می کند؟» با ترجمه امیر سپهرام، در 248 صفحه و به قیمت 11500 تومان از سوی انتشارات مازیار چاپ و روانه بازار کتاب شده است.