،آکادمی جهانی جراحان مغز و اعصاب جهان، جایزه سال 2014 این آکادمی با عنوان Golden Neuron Award را به چهره ماندگار پزشکی ایران و جهان، پرفسور مجید سمیعی اعطاء کرد.
آکادمی جهانی جراحان مغز و اعصاب جهان، پروفسور مجید سمیعی، چهره ماندگار پزشکی ایران و جهان را بهعنوان برترین دانشمند و جراح مغز و اعصاب جهان و برنده جایزه این آکادمی در سال 2014 انتخاب کرد.
این جایزه طی یک مراسم رسمی امروز 11 اکتبر سال 2014 میلادی، در شهر وین و با حضور مقامات رسمی کشور اتریش و اساتید طراز اول جهان در رشته جراحی مغز و اعصاب به پروفسور مجید سمیعی اعطاء شد.
ماه گذشته نیز طی یک مراسم رسمی نشان علمی کشور قزاقستان و استادی افتخاری دانشگاه آستارا خان به پروفسور سمیعی اعطاء شد و از وی برای آموزش جراحان مغز و اعصاب این کشور دعوت به عمل آمد.
پروفسور مجید سمیعی پرافتخارترین جراح ایرانی است که دهها جایزه و مدال علمی بینالمللی را در زمینه گسترش مرزهای دانش در حیطه علوم مغز اعصاب به دست آورده است.
پروفسور سمیعی در سال 2013 نیز از سوی نشریه معتبر ورلد نوروسرجری بهعنوان برترین جراح مغز اعصاب جهان در سال 2013 انتخاب شد و در شماره ویژه این نشریه که به مناسبت انتخاب این جراح ایرانی بهعنوان جراح برتر جهان در سال 2013 انتشار یافت، دهها استاد و جراح طراز اول جهانی در خصوص خدمات شایان توجه وی به رشته جراحی مغز و اعصاب مقالات متعددی را به چاپ رساندند.
بابک زنجانی و پشت صحنه حامیانش
ممکن است این شکایت به زودی انجام شود. پای آقایان مصلحی، حسینی، قاسمی و بهمنی در تایید نام زنجانی آمده است.
چرا این اتفاق تاکنون نیافتاده و کمیسیون وارد عمل نشده است؟
هشدار لازم داده شده است. قرار است این هفته از سازمان بازرسی، اطلاعات و سایرنهادهای نظارتی به کمیسیون بیایند اما روند پرونده با شکایت کمیسیون اصل 90 هم مختومه نخواهد شد.
برخی ادعاهای تایید نشده از ر.ف داماد وزیر [...] قبلی، آقای [...] وجود دارد که البته از این افراد مهم تر هم در این پرونده هست و ما همه آنها را به دستگاه قضایی خواهیم کشید.
اینکه شما گفتید با نزدیک ترین افراد بابک زنجانی ارتباط گرفته اید، فکر نمی کنید این شگرد عوامل زنجانی است که اطلاعات غلط به شما بدهند؟
خیر.
در پرونده زنجانی به ترور مدیر یک بانک مالزیایی مرتبط با زنجانی اشاره ای شده است؟
خیر. این موضوع اهمیتی ندارد.
اکنون
بخشی از مجلس به دنبال پرونده کرسنت است در حالی که ایران در این پرونده
محکوم نشد و نه حتی در حکمی که صار شد توصیه شده که قراردارد کرسنت اجرایی
شود. اما در مجلس عده ای جنجال سازی کردند و به گونه ای وانمود کردند که
ایران در این پرونده محکوم شده است. فکر نمی کنید پرداختن به کرسنت بازی
برخی برای مقابله با پیگیری جدی زنگنه در پرونده بابک زنجانی است؟
به نظرم بحث کرسنت و سوآپ نفت در دوره میرکاظمی با هم در ارتباط است و گروکشی اگر باشد در این مورد است. کرسنت از اختیار مجلس خارج است و به دست شورای عالی امنیت ملی سپرده شده است حتی از دست قوه قضاییه هم خارج شده و باید نظر رسمی شورای عالی امنیت ملی در این ارتباط ابلاغ شود.
پرونده بانک پارسیان بابک زنجانی را هم در این جریان رسیدگی می شود؟
بله. ستاد اجرای نقشه جامع علمی کشور خیلی تحت فشار بود که بانک پارسیان را به زنجانی بدهند برای این مساله از طرف برخی ارگان ها و نهادها تحت فشار شدیدی قرار داشتند.
زنجانی یک فرد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی است و به دلیل ارتباط با مدیران رده بالای کشور در همه حوزه ها ارتباط داشته است. یعنی یک جریان فوق العاده قوی پشت این ماجرا است و تنها بحث ما 13 هزار میلیارد نیست.
ما احساس می کنیم جریان بابک زنجانی کودتای خزنده، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی بوده است که با نزدیکی به مسئولان در حال اجرایی شدن آن بوده اند. جریان اطراف زنجانی خیلی هوشمندانه مسائل را رصد می کردند.
مثلا قرار بوده آقای روحانی رئیس جمهوری در جلسه ای حضور داشته باشد تیم زنجانی مساله را به گونه ای مدیریت می کند که زنجانی هم در آنجا حضور داشته باشد. تلویزیون هم این دیدار را نشان می دهد که زنجانی در جلسه ای با حضور رئیس جمهور حضور دارد. آنها خیلی حساب شده همه جوانب را در نظر می گیرند.
نباید به پرونده زنجانی خیلی ساده نگاه کرد بلکه جریانی در پشت زنجانی قرار دارد که مسئله اش فراتر از فساد اقتصادی است.
این جریان بزرگ تر از اراده ای است که قصد برخورد با بابک زنجانی را دارد؟
اگر هوشمندانه حرکت کنیم قطعا به نتیجه می رسیم. جریان پرونده زنجانی جریان زر و زور و تزویر است. ما به دنبال لایه های پنهان این جریان خزنده هستیم و همانطور که گفتم گردن گلفت تر از زنجانی را اسیر خواهیم کرد.
در فرصت یک ماهی که شما خواسته اید، چند اسم در این پرونده افشا خواهد شد؟
ده الی پانزده نام در ارتباط با این پرونده همراه با مورد اتهامی آنها اعلام خواهد شد.
در این لیست مسئولان دولت قبلی هم هستند؟
بله.
به نام نمایندگان مجلس هم اشاره شده است؟
خیر.
نامه پورمختار رئیس کمیسیون اصل 90 در حمایت از بابک زنجانی چقدر صحت داشت؟
در رابطه با مساله بابک زنجانی من با آقای پورمختار اختلاف عقیده زیادی داشتم. فکر می کنم رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس خیلی به این مساله خوشبین بود. ما در این ارتباط چندین جلسه بحث کردیم. آقای پورمختار بود که خبر واریز بدهی بابک زنجانی به بانک مرکزی را داد. به نظرم در این مورد خاص اشتباه کرد و البته موضع گیری عجیبی هم در این ارتباط داشتند.
حواله ای که زنجانی ادعا می کرد پول را پرداخت کرده جعلی بوده و سه میلیون دلار خرج برای زنجانی داشته است. این پول هم واریز نشده بود. ما به واسطه اطلاعاتی که از بانک مرکزی داشتیم از ابتدا می دانستیم که پولی واریز نشده است و آقای پورمختار به اشتباه این مساله را بیان کرد.
صدا وسیما هم در ساعت های مختلف و شبکه های مختلف به تبلیغ شرکت هواپیمایی زنجانی می پرداخت.
بله این هم مصداق نمک گیر شدن است. صدا وسیما هم نمک گیر زنجانی شد. گروه اقتصاد شبکه یک سیما و شبکه جام جم در ساعاتی این تبلیغ ها را نشان می دادند.
بخش از پول زنجانی در سازمان ها و نهادهایی مانند صدا وسیما خرج شده است.
به هرحال تبلیغ شرکت زنجانی در صدا وسیما هزینه هم داشت. بخشی از پول نفت در صدا وسیما، سینما، ورزش و حتی فساد در ترکیه هزینه شده است.
تیم زنجانی دلال همه چیز بوده و در هر عرصه دستی داشته است. گفته شده در بحث واردات طلا هم دستی داشته اند. مثلا 30 میلیون دلار هزینه واردات طلا بوده اما 60 میلیون دلار برای دولت فاکتور می شده است.
خود زنجانی در کمیسیون انرژی مجلس اعلام کرد که نفت ایران را با نفتکش به دریا می برده و چون امکان فروش نداشته است برای هزینه نگه داری نفت و نقل و انتقال او فاکتور 5 هزار میلیاردی برای نظام درست کرده بود. کلا فاکتورهای زنجانی ارقام جالبی دارد.زنجانی در همه مسائل به بهانه دور زدن تحریم ها نظام را دور زده است و ما به همین دلیل به دنبال اطرافیان زنجانی هستیم.
شنیده
شده بخشی از پول های که زنجانی از مسئولان دولت قبلی می گرفته برای یک
محلول شیمیایی بوده که با اضافه کردن این محلول به نفت ایران، مشخص نمی شده
که او نفت ایران را می فروشد. حالا هم مشخص نیست آن نفتی که پس داده و
برایش فاکتور 5 هزار میلیارد دلاری کشیده است، نفت ایران باشد؟
قطعا. ممکن است نفت ما را فروخته باشد. روی این مساله شک نکنید. او کلاه بردار است و از یک کلاه بردار بعید نیست. قضیه اقدامات زنجانی خیلی زیاد است و همه ابعاد را در بر می گیرد.
(س. ج) قبل از بازداشت، از همکاری خود با مسئولان دستگاه قضایی گفته بود. او اعلام کرده بود که چندین بار احضار شده ولی پس از بازجویی آزاد شده بود. چرا این بار این اتفاق نیافتاد و در بازداشت ماند؟
یک سری از افراد را خود زنجانی به عنوان مطلع پرونده به دستگاه قضا می فرستاد. همکارهای زنجانی یک مورد را راست می گویند و 99 دروغ به مسئولان تحویل می دهند.
یعنی آقای (س. ج) قربانی سناریو زنجانی شده است؟
نمی گویم که قربانی شد، اما همه این ها سناریوی زنجانی و حامیان او است.
آقای (س. ج) به دستور وزیر نفت سابق با زنجانی همکاری داشت؟
آقای (س. ج) قبل از بازداشت گفته بوده که با مصوبه شورای کمیته مبارزه با
تحریم و تدابیر ویژه که ریاست آن با آقای محراب بود همکاری ها با زنجانی
افزایش پیدا کرد و او از ابتدا بر کلاهبردار بودن زنجانی تاکید داشته است.
اما خیلی چیزها به دستور وزیر نبوده و آقای قاسمی در این زمینه مطلع نبوده
است. مثلا احمدی نژاد یک بار دستور داده با این فرد یعنی زنجانی همکاری
شود. رستم قاسمی هم به استناد به سخن احمدی نژاد این دستور را به معاونانش
داده است و این گونه نبوده که با هر مراجعه زنجانی به وزارت نفت از وزیر
اجازه گرفته باشد. به استناد سفارش رئیس جمهور وقت و وزیر کارهای او انجام
می شده است.
مصطفی ملکیان: بزرگترین مشکل جامعه ی ما و علت العلل مشکلات جامعه ی ما مشکلات فرهنگی است. ام الفساد مشکلات ما، مشکلات فرهنگی است. برخلاف برخی سوسیالیستها که معتقدند بزرگترین مشکل جامعه مشکلات اقتصادی حاکم بر جامعه است یا برخی متفکران لیبرال که مشکلات سیاسی حاکم بر جامعه را بزرگترین مشکل جامعه میدانند، من معتقدم با وجود اینکه هم اقتصاد بسیار مهم است و هم سیاست، اما آن چیزی که اقتصاد یا سیاست را به پیش میبرد یا به عقب میراند، مسائل فرهنگی است.
به گزارش وبسایت نیلوفر به نقل از سایت پیشگامان اعتدال و اخلاق، استاد مصطفی ملکیان در تاریخ شنبه 92/5/19 (عید سعید فطر) در جمع پیشگامان اعتدال و اخلاق در شهرضا، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره مرحوم منیرالدین ملکیان سخنانی ایراد نمودند که در اینجا به فرازهایی از آن سخنان می پردازیم.
اگر بخواهیم از فرصتهای در پیش رو بهتر استفاده کنیم لازم است به نکات زیر توجه کنیم:
1- بزرگترین مشکل جامعه ی ما و علت العلل مشکلات جامعه ی ما مشکلات فرهنگی است. ام الفساد مشکلات ما، مشکلات فرهنگی است. برخلاف برخی سوسیالیستها که معتقدند بزرگترین مشکل جامعه مشکلات اقتصادی حاکم بر جامعه است یا برخی متفکران لیبرال که مشکلات سیاسی حاکم بر جامعه را بزرگترین مشکل جامعه میدانند، من معتقدم با وجود اینکه هم اقتصاد بسیار مهم است و هم سیاست، اما آن چیزی که اقتصاد یا سیاست را به پیش میبرد یا به عقب میراند، مسائل فرهنگی است.
تا فرهنگ جامعه فرهنگ سالم و درستی نباشد پیروزی منجر به شکست خواهد شد. فرهنگ یک درخت است و بر این درخت میوهی سیاست یا اقتصاد میروید.
منظور از فرهنگ هم تحصیلات دانشگاهی، یا تیراژ کتاب یا کسانی که تئاتر یا سینما میروند، نیست. فرهنگ یعنی درون ما ، و آنچه در بیرون است، تمدن می باشد.
در درون ما سه ساحت وجود دارد؛ ساحت باورهای ما، ساحت احساسات و عواطف ما و ساحت خواسته های ما تا وقتی باورهای ما صادق نباشد، احساسات و عواطف ما به جا نباشد و خواسته های ما معقول نباشد ما دچار مشکلات فرهنگی هستیم و امروز فرهنگ جامعه ی ما براساس این دیدگاه فرهنگ منحطّی است.
2- ما باید مسئله ی اصلی جامعه را تشخیص دهیم و نگذاریم شبه مسئله یا مسئله نما جای مسئله ی اصلی را بگیرد. نباید فرصت به افرادی داد که مسئله نماها را در جامعه مطرح میکنند که مسئله ی اصلی مطرح نشود.
اگر مسئله این سه ویژگی را داشته باشد مسئله ی واقعی است وگرنه شبه مسئله است:
اول آنکه قبل از طرح سؤال با بعد از طرح سؤال در ذهن در زندگی عملی فرد تأثیر داشته باشد.
دوم؛ قبل از اینکه سؤال جواب واقعی را پیدا کند با بعد از اینکه به جواب واقعی برسد در زندگی عملی فرد تأثیر داشته باشد.
سوم اینکه اگر به سؤال جواب x داده شود با اینکه جواب y در زندگی عملی فرد تأثیر داشته باشد.
افرادی شبه مسئله ها را در جامعه مطرح میکنند و در این شبه مسئله ها در بین افراد اختلاف می اندازند و نیروی افراد را از بین می برند و دیگر نمیتواند این نیرو کانالیزه شده و یک جریان عمده ی قوی برای حل مسائل ایجاد کند.
3- سومین نکته مسئله ای است که از آن به عنوان تبعیض تعبیر میکنیم. در جامعه ی غرب تبعیضها به زنان که از آن تعبیر میشود تبعیض منفی برای زنان، یهودیان، سیاه پوستان و مهاجران کشورهای جهان سوم وجود داشت که در اطلاعیه ی جهانی حقوق بشر در سال 1948 نظراً یعنی به جهت قانونی و حقوقی برطرف شد.
از آن زمان به بعد یک سؤال اساسی در میان حقوقدانان جهان پیش آمد؛ اینکه اکنون باید نسبت به این چهار گروه تبعیض مثبت قائل شویم یا اصلاً تبعیض برداشته شود. گروهی معتقد شدند از حالا باید نسبت به این چهار گروه تبعیض مثبت قائل شویم مثلاً اگر یک سیاه پوست با یک سفید پوست یا یک زن با یک مرد در استخدام شرایط کاملاً یکسانی داشته باشند آن سیاهپوست یا آن زن را استخدام کنیم تا جبران آن زمان بشود که تبعیض منفی بود. و به این شکل آن خطای بزرگ تاریخی که قرنها طول کشیده جبران شود.
گروه دوم معتقد به این شدند که تبعیض در هر حال خلاف اخلاق است و الآن هم باید ذیصلاح را درنظر بگیریم. در کشور ما که موضوعیت تبعیض نسبت به یهودیان، سیاه پوستان و مهاجران به شکلی که در غرب وجود داشت، موضوعیتی ندارد اما تبعیض نسبت به زنان از زمان شاه وجود داشته و تاکنون هم ادامه دارد.
غیر از آن زمان، تبعیض دیگری وجود دارد و آن تبعیض در مورد جوانان است. نسبت به جوانان در کارهای مدیریتی و اداره ی کشور و کارهای اجرایی بی مهری میشد. معمولاً کِبَر سن و مسن بودن امتیاز مثبت به حساب میآمد و این یک تبعیض منفی نسبت به جوانان به حساب میآمد.
اکنون باید تبعیض منفی برداشته شود. حال آیا تبعیض مثبت قرار داده شود یا اصلاً تبعیض نباشد.
برخی جریانات سیاسی در این مورد تبعیض مثبت اتّخاذ میکنند.
به هر حال باید تبعیض برداشته شود؛ یعنی جوانان و زنان باید از تبعیض رها شوند. اگر جوانان و زنان در تبعیض منفی باشند تشکلها به صورت فرقه می شوند و فرقه (هر فرقه ای که باشد) هم به اعضای داخل خود و هم به جامعه ضربه میزند. چون؛ فرقه گرایی مخلّ پیشرفت فرهنگ یک کشور است.
4- ما باید بپذیریم که همه مثل ما نمی اندیشند حتی در بین گروه خودمان یا دوستان و هم جناح یا حزب خودمان هم نباید بخواهیم که همه مثل ما بیندیشند. اصلاً محیط زیست انسانی اقتضایش همانند اکوسیستم طبیعت است. طبیعت رمز بقایش تنوع گیاهان و جانوران است لذا اگر با اصلاح نژاد ،گیاهی درست کنند که تمام ویژگیهای مثبت را داشته باشد و ویژگیهای منفی را نداشته باشد و کل کره ی زمین را با این گیاه اصلاح شده بپوشانند زیست شناسان معتقد به این هستند که با چنین کاری بعد از سه سال کره ی زمین روبه نابودی میرود. پس تنوع گیاهان و جانوران است که باعث بقا میشود.
در عالم انسانی هم اگر فکر کنیم با درست کردن چنین انسانی که تمام ویژگیهای خوب را دارا باشد و هیچ مورد منفی در وی نباشد کل کره ی زمین را بپوشانیم بعد از 50 سال عالم انسانی هم تعطیل می شود و باید در عالم انسانی احساسات و عواطف و افکار متنوعی وجود داشته باشد، و باید هر کسی فکری داشته باشد.
پس در بین رفقایمان هم بحث خودی و ناخودی نداشته باشیم و از هم چیز یاد بگیریم. در عالم کم نبوده که فردی در گروهی مخالفت کرده و تحولات مثبت ایجاد کرده است.
5- ما با تکرار در حرفهای گذشته رشد نمیکنیم، بلکه باید رشد کنیم و نباید یک سلسله حرفهای کلیشه ای را تکرار کنیم که باعث عقب ماندن ما می شود، چون عالم در حال گذر است. به قول حافظ: دور فلک درنگ ندارد، شتاب کن.
ممکن است اگر در یک قطار ما واگن سوم باشیم و نسبت به واگن سی ام 27 واگن جلوتر باشیم اما اگر یک قطاری آمد و از کل این قطار جلو بزند ما عقب مانده ایم. لذا نباید به کمترین ها نسبت به خودمان نگاه کنیم و خودمان را با آنها مقایسه کنیم و دلخوش به این باشیم که از آنها جلوتریم درحالی که از قطارهای دیگر عقب مانده ایم.
و راه حل رشد، مطالعه است و باید کتاب بخوانیم و با هم بحث کنیم.
پرداختن به مسائل فرهنگی نیاز به ماده ی خام دارد و ماده ی آن مطالعه است. باید کتابهایی بخوانیم که فرهنگ ما را عوض کند. مطالب فیزیک، شیمی و جغرافیا و ... معلومات ما را افزایش میدهد ولی فرهنگ ما را تغییر نمیدهد. ما باید در حوزه ی روانشناسی، فلسفه، ادبیات (خصوصاً رمان، داستان کوتاه و شعر)، عرفان و حوزه ی دین مطالعه کنیم. این حوزهای است که فرهنگساز است و ما را فرهیخته تر میکند.
کتاب خواندن با سرچ کردن در سایتها متفاوت است . یادگیری با مطالعه ی کتاب میسر میشود. حتی در حوزه ی سیاست کتاب بخوانید و با هم بحث کنید تا رشد کنید.
6- نکته ی آخر این است: آسایش دو گیتی
تفسیر این دو حرف است؛ با دوستان مروت با دشمنان مدارا. ما نباید یک مِتُدی
درست کنیم از افکار خودمان و هر کسی با این افکار مطابقت داشته باشد او را
بپذیریم وگرنه باید کنار گذاشته شود. نمیشود کسی که قبلاً به او ظلم شده
امروز به ظالمان قبلی ظلم کند و این مجوز حقوقی و اخلاقی ندارد.
ترمینولوژی مسائل انسانی باید بر اساس پزشکی قدیم بنا شود نه ترمولوژی پزشکی جدید. پزشکی جدید با وجود پیشرفتهای زیادی که دارد ، جهان درون بدن ما را صحنه میدان جنگ تصور کرده و گروهی از سلولها را در جنگ با سلولهای دیگر تصور میکند و این یک ترمینولوژی غلط است. اما در پزشکی قدیم براساس تعادل و بی تعادلی بود. اینکه فرد تعادل نیروهای بدنش به هم خورده است مثلاً اینکه رطوبت بدن فرد با یبوست بدن یا تعادل نیروهای سرد و گرم به هم خورده و باید این تعادل درست شود. ما نباید براساس ادبیات مارکسیستی که جامعه را جنگ بین افراد می بیند، ببینیم. چون ما فرهنگمان براساس قرآن باید باشد. چون این حالت که عالم سیاست را جنگ تصور کنیم در جنگ همه چیز مجازاست و اخلاق را می شود کنار گذاشت و در جنگ می شود مکر کرد، می شود فریب داد، دروغ می شود گفت، تقلب می شود کرد و ... و این یک دیدگاه مارکسیستی است و این یک خطر است که ما با شعار فرهنگ قرآنی دیدگاه مارکسیستی داشته باشیم. بحث بر سر این است که ما با هم یک سلسله مخالفتهای فکری داریم و می خواهیم این مخالفتها را با قواعد اخلاق رفع کنیم و لذا نمیشود از قواعد اخلاقی عدول کنیم. به قول ویکتور هوگو میگفت که هر کاری را اجازه بدهید که دشمنتان با شما انجام دهد ولی نگذارید که شما را در سطح خودش پایین بیاورد. لذا، ما فرهیختگی درونی و اخلاقی بودن بیرونی در گفتار و کردار نیاز داریم و همان با دوستان مروت با دشمنان مدارا.
سفارشات فوق دوستانه و پدرانه در جهت خیر و صلاح کشور و مهمتر از آن راه رشد حرکت درونی ماست. ما که تا صد سال دیگر باقی نمی مانیم . چون ممکن است کشور تا صد سال دیگر به سر و سامان نرسد؛ ولی برای خود شکوفایی خود اقدام کنیم و بعد از دنیا برویم.
محمود سریعالقلم با بیان اینکه "تا زمانی که تک تک ایرانیان رشد فردی نکنند، جامعه هم رشد نمییابد"، گفت: توسعهیافتگی به اراده مردم و مسئولان یک کشور برمیگردد و این تفکر که عدهای نمیگذارند ما توسعه بیابیم، اشتباه است زیرا اگر ملت و سیستمی تصمیم بگیرد رشد کند، در نظام رقابتی جهانی میتواند سهمی برای خود باز کند.
به گزارش "نیلوفر" و به نقل از "ملتآنلاین"، محمود سریعالقلم روز چهارشنبه در نشست «توسعهیافتگی و نقشه راه پیشرفت ایران» در سخنرانی خود با موضوع مبانی عملی عقلانیت در جامعه امروز ایران، با بیان اینکه کشور ایران نیازمند توسعه و پیشرفت در عرصه جهانی است، گفت: این وظیفه تمام افراد جامعه ایران است که بنا به ظرفیت، توانایی و فکر خود در اندیشه توسعه و پیشرفت کشور باشند، در غیر این صورت رسیدن به «توسعه» خیالی خام خواهد بود.
محمود سریعالقلم با اشاره به رشد کشورهایی مثل سنگاپور، ویتنام، قطر و مکزیک، اظهار کرد: قدرت اقتصادی دنیا در حال انتقال از غرب به شرق است؛ به گونهای که امروز دولت آمریکا برای تأمین بخشی از کسری بودجه خود به بازار مالی چین رجوع میکند.
برخی فکر میکنند نظام جهانی اجازه رشد به ما نمیدهد
وی در ادامه افزود: بنابراین میتوان در این نظام جهانی رشد یافت. ما به این منظور باید کشورهای آسیای شرقی را مطالعه کنیم و اگر به دنبال توسعهیافتگی هستیم باید برنامهای برای همکاری با این منطقه داشته باشیم. در این دنیا هیچکس به فکر دیگری نیست. رشد به برنامه و اراده خودمان بستگی دارد. بخشی از جامعه اینگونه فکر میکند که نظام جهانی اجازه رشد به ما نمیدهد که البته این تفکر ریشه در تفکرات مارکسیستی دارد و در دنیا هیچ اعتباری ندارد زیرا اکنون ترکیه سالانه 62 میلیارد دلار محصولات کشاورزی صادر کرده و در یک دهه گذشته 10 هزار کیلومتر اتوبان ساخته است. ترکیه با وارد شدن به کوران جهانی شدن، توانسته این امکان را برای خود به وجود آورد.
سریعالقلم در ادامه با بیان اینکه "اگر تک تک ما ایرانیان رشد نکنیم، 20 سال آینده هم شرایط ما اینگونه خواهد بود"، افزود: اکنون یک تبعه اماراتی یا چینی یا ترکیهای با 10 سال قبل تفاوت دارد. در واقع رشد فردی برای توسعهیافتگی بسیار تعیینکننده است. اکنون 93 درصد مردم خاورمیانه گفتهاند که آینده کشور آنها متوجه اقدامات دولت آنهاست در حالی که این آمار برای مردم چین فقط 17 درصد است و مردم اروپا از دولت خود فقط تامین امنیت و نظارت بر قانون را خواستهاند.
رشد فردی، کانون ضعف در ایران است
سریعالقلم در ادامه با بیان اینکه
"رشد فردی مهمترین مشتق عقلانیت است"، خاطرنشان کرد: من در مادرید در صف
خرید بلیت اتوبوس بودم. فردی بدون توجه به صف به سمت گیشه رفت اما مردم
مانع او شدند. در واقع خود مردم بدون ورود پلیس از اقدامات این فرد جلوگیری
کردند. ما باید بدانیم که رشد فردی کانون ضعف در ایران است. ما ایرانیان
به اندازه کافی برای خود وقت نمیگذاریم. به طور مثال اکنون 53 درصد جمعیت
ایران را زنان تشکیل میدهند که اگر آنها برای خود وقت گذاشته و رشد کرده و
وارد صحنه اجتماعی شوند، موجب رشد کشور میشوند.
اگر رشد کنیم، به حقوق دیگران تعدی نمیکنیم
وی ادامه داد: جمع رشد فردی به جامعه مدنی بدل میشود. در تاریخ ایران خواندهاید عدهای صبح میگفتند درود بر تو و عصر گفتند مرگ بر تو. آن زمان این افراد نمیدانستند چه میکنند، زیرا بر افکار خود مسلط نبودند. اگر ما بر خود مسلط شویم، بسیار متفاوت رانندگی میکنیم. اگر رشد کنیم، به حقوق دیگران تعدی نمیکنیم. زود عصبانی شدن ما به خاطر عدم تسلط بر خود است. به قول «زرینکوب» حسد و کینه بخش مهمی از تاریخ ایران را تشکیل داده است. یک آلمانی آموخته که باید برای رشد، رقابت کند، پس بر غرایز خود غلبه کرده و به جای حسادت به سمت رقابت رفته است.
باید با افکار متضاد خود هم در ارتباط باشیم
سریعالقلم با بیان اینکه "متکی بودن بر خود، آلمان را به آلمان فعلی و ژاپن را به ژاپن فعلی تبدیل کرده است"، تاکید کرد: باید فکر و شخصیت ما رشد کند. اگر ما با کسانی که مثل ما فکر میکنند معاشرت کنیم، دیگر فکر ما رشد نمیکند بلکه ما باید با افکار متضاد خود هم در ارتباط باشیم. چرا در جامعه ما افراطیگری وجود دارد؟ زیرا افراطگرایان فقط در مدار خود زندگی میکنند. اگر آنها به جامعه وارد شوند، دست از افراطیگری برمیدارند، زیرا من معتقدم 95 درصد مردم ایران بسیار معتدل هستند.
این استاد دانشگاه همچنین با اشاره به اینکه "برای رشد فکری باید وقت زیادی برای مطالعه کتابهای مختلف از سراسر دنیا بگذاریم"، گفت: ما باید تحمل دیدگاههای مختلف را به دست آوریم و بدانیم معاشرت با کسی که با ما تضاد فکری دارد، بسیار مفید است زیرا رشد فکری به هم مباحثهای نیاز دارد. نسل جدید ایران به برکت دنیای مجازی متحول شده و اکنون میگوید و میشنود و تمرین مدارا میکند. من در اجلاس داووس گفتم که آینده خاورمیانه دست بیل گیتسهاست زیرا آنها ارتباطات بین مردم را ایجاد میکنند.
فرد ایرانی به دلیل نبود محدودیتها در خارج از ایران بسیار رشد میکند
وی در ادامه افزود: در تاریخ ایران اجازه اظهارنظر به افراد داده نمیشد. پس افراد نمیتوانستند رشد کنند. در واقع استبداد انباشت شده تاریخ ایران اکنون به وسیله فضای مجازی به چالش کشیده شده است. این نکته را باید در نظر بگیریم که فرد ایرانی به دلیل نبود محدودیتها در خارج از ایران بسیار رشد میکند. ما باید فرهنگ رشد فردی را عمومی کنیم. در این راستا وظیفه ما تبادل فکر است و هیچ انسانی حق ندارد فکری را به دیگری تحمیل کند. در واقع رشد فکری با خواندن کتابهای متنوع، آشنا شدن با ادبیات جهان، سفر کردن، هم مباحثهای داشتن و وقت گذاشتن برای خود محقق میشود.
سیاستمداران ما باید روزی هفت یا هشت بار عذرخواهی کنند
سریعالقلم
همچنین گفت: بیان این جمله که «من نمیدانم» یا «اشتباه کردم» برای بسیاری
مشکل است. برای اولینبار در تاریخ ایران، یک سیاستمدار از مردم عذرخواهی
کرد و گفت من اشتباه کردم که این عمل بسیار خوب بود. سیاستمداران ما باید
روزی هفت یا هشت بار عذرخواهی کنند. مردم باید این عذرخواهی را بپذیرند.
روشهای حل اختلاف را نمیآموزیم
این
استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه شهیدبهشتی در ادامه افزود: ما
هیچ مانعی برای رشد جز فرهنگ خود نداریم. ما باید ذهنیت خود را عوض کنیم.
کاش تلویزیون نحوه صحبت کردن و آداب معاشرت فکری را آموزش میداد. ما در
رشته علوم سیاسی یاد میگیریم اولین روش شناخت یک ملت این است که بررسی
کنیم آن ملت چگونه اختلافات خود را حل میکند. ما مردم ایران در واقع
روشهای حل اختلاف را نمیآموزیم.
وی همچنین با اشاره به اینکه "در کشوری مثل آمریکا چهار روزنامه مهم وجود دارد"، گفت: در کشور ما فقط 37 روزنامه در تهران وجود دارد. این امر به این دلیل است که توافق کردن برای ما ایرانیها سخت است و ما مدام منشعب میشویم.
فساد اقتصادی بخاطر این است که برای انسانهای دیگر ارزش قائل نیستیم
سریعالقلم در ادامه با تاکید بر اینکه "هر شهروند ایرانی که به فکر رشد کشور است، باید روزی سه ساعت مطالعه کند"، تصریح کرد: به نظر من کتاب نخواندن ایرانیان توجیه اقتصادی ندارد. من معتقدم اگر فکر افراد اصلاح شود، شخصیت آنها هم اصلاح میشود، زیرا ریشه بسیاری از نابهنجاریهای اجتماعی، در نحوه فکر کردن افراد است. ما باید یک نهضت احترام به انسانها راه بیندازیم و تعریف خود را از انسانها عوض کنیم و نگاه ابزاری به آنها نداشته باشیم. به نظر من فساد اقتصادی و مالی در این ریشه دارد که ما برای انسانهای دیگر ارزش قائل نیستیم.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه شهیدبهشتی همچنین با بیان اینکه "ما باید یک تلقی نسبی از خود داشته باشیم و مدام به اشتباهات خود فکر کنیم و درصدد اصلاح آنها باشیم"، اظهار کرد: رشد فکری موجب میشود متوجه شویم که ما هم اشتباه میکنیم، پس باید عذرخواهی کنیم. البته من با گفتاردرمانی مخالف هستم. اگر روزی پنج ساعت هم از اخلاق گفته شود، جامعه اخلاقی نمیشود. ما باید فرهنگ فردی را رشد دهیم. البته سقف تربیت عقلانی 12 سالگی است، یعنی تا 12 سالگی باید به افراد بیاموزیم که نظر مخالف را تحمل کنند یا زباله از اتومبیل به بیرون پرت نکنند.
یاد نگرفتهایم که باید بحث کنیم
سریعالقلم در ادامه افزود: تربیت عقلانی در رشد فکری و شخصیتی به خانوادهها و سیستم آموزشی هم مربوط میشود. در مدارس کرهجنوبی دو سوم کلاسها به صورت مباحثهای انجام میشود اما ما یاد نگرفتهایم که باید بحث کنیم. در واقع افراطگری در جامعه به این معنی است که آنها آموزش ندیدهاند که با تفاوت انسانی چگونه باید برخورد کنند. ما باید سعی کنیم در مقابل رفتار یا هنجار متفاوت عصبانی نشویم و آنها را درک کنیم.
وی اضافه کرد: اکنون حتی در سیاست گفته میشود اگر نکتهای بیان شود، دیگران رنجیده میشوند که این یک مشکل در سیاست ماست. ما باید ناراحت شدن را تعطیل کنیم. ما نباید قبل از اینکه درباره موضوعی به جمعبندی رسیدیم، درباره آن قضاوت کنیم. سوال کردن و بهتر فهمیدن برای رشد فکری و شخصیتی بسیار تعیینکننده است.
این استاد دانشگاه همچنین گفت: عقلانیت دارای دو بُعد فکری و شخصیتی است که بُعد اصلی آن بعد فکری است. شخصیت مطلوب عقلانی داشتن، نتیجه فکر کردن است. ما هرچه بیشتر فکر کنیم، بیشتر رشد میکنیم. البته ما نمیتوانیم از رسانهها برای بحث شخصیت عقلانی انتظار داشته باشیم، البته باید برای ایجاد این تغییرات از نهاد خانواده و مدرسه کمک بگیریم. در حوزه سیاست هم باید ادبیات و واژگان ما متفاوت شود و نگاه ما به جهان مثبت شود و به اراده خود متکی شویم. به زمان نیاز داریم تا تغییرات نسلی رخ دهد زیرا نسل جوان بهتر میتواند کشور را مدیریت کند.
ادبیات گروههای افراطی توسط ساختارها اصلاح شود، جامعه رشد میکند
وی همچنین با اشاره به اینکه "تضادهای منافع، اجازه رشد عقلانیت را به ما نمیدهد"، خاطرنشان کرد: با این وجود ما باید به وظایف خود عمل و واقعیات جامعه را درک کنیم. من امیدوارم دانشگاهیان وارد عرصه عمومی شوند و به رشد جامعه کمک کنند و به جامعه آگاهی دهند تا تضاد منافع، مانع رشد نشود.
سریعالقلم همچنین افزود: در این بین، ساختارها هم مهم است. اگر ساختارهای ما به این نکات توجه کنند، عقلانیت در جامعه تحقق مییابد. در واقع 75 درصد ساختارها و 25 درصد خود فرد هم برای تحقق عقلانیت نقش دارند. اگر ادبیات گروههای افراطی توسط ساختارها اصلاح شود، جامعه میتواند رشد کند.
وی همچنین درباره لزوم عقلانیت در سیاست خارجی اظهار کرد: اگر اجازه داده میشد سیاست خارجی مورد نقد قرار گیرد، ما اکنون با این مشکلات مواجه نبودیم. اکنون شش میلیون هندی در کشورهای عربی کار میکنند. اگر ما رابطه خوبی با کشورهای عربی داشتیم، میتوانستیم از ظرفیت این کشورها برای اشتغال و عقلآوری استفاده کنیم. آنها باید نسبت به ایران احساس امنیت و راحتی کنند. سیاست خارجی با عقلانیت میتواند این شرایط را فراهم کند.
چون عقلانی عمل نکردیم، تلقی جهان از ما شایسته نیست
ایران در هشت سال گذشته، 800 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته اما با رشد اقتصادی منفی 5.8 درصد مواجه بوده است. چرا این درآمدها به درستی مصرف نشد؟ در صحنه بینالمللی ما هرچه میخواستیم به دنیا گفتیم و در نتیجه، اکنون تلقی جهان از ما شایسته نیست. من از دوران نوجوانی خود به یاد دارم که در دنیا گفته میشد ایرانیان مؤدبترین مردم دنیا هستند اما چون عقلانی عمل نکردیم، تلقی جهان نسبت به ما تغییر یافته است.
در کشورهای دیگر، مسئولان به جای حضور در رسانهها در حال انجام وظیفهاند
سریعالقلم ادامه داد: عقلانیت به این
معناست که به جای برگزاری کنفرانسهای متعدد برای مقابله با فساد اقتصادی،
قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی تفکیک شود. در کشورهای دیگر، مسئولان به جای
حضور در رسانهها، در حال انجام وظایف خود هستند در حالی که در ایران مدام
مسئولان در رسانهها هستند. گفتاردرمانی علاج مشکلات ما نیست.
برای تعمیم عقلانیت، در کشور اجماعنظر نداریم
وی همچنین گفت: حوزه تربیتی 50 درصد، شرایط سیاسی 20 درصد، شرایط اقتصادی 20 درصد و شرایط تاریخی 10 درصد در عقلانیسازی فرهنگ ما نقش دارند؛ البته به شرطی که جامعه به دنبال عقلانی شدن باشد. ما برای تعمیم یافتن عقلانیت، اکنون در کشور اجماعنظر نداریم و برشهایی از جامعه به دنبال عقلانیت نیست. عقلانیت با طبع بشر سازگاری دارد اما نکاتی که من میگویم را بخشهایی از جامعه نمیپذیرد. آنها علاقه ندارند که تغییر کنند و بینالمللی شوند در حالی که تمام افراد ترکیه به دنبال پیشرفت اقتصادی هستند و راه آن را در تعامل بینالمللی میدانند. ما باید ابتدا برای عقلانی شدن به اجماع برسیم.
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه شهیدبهشتی در پایان اظهار کرد: کشوری که میخواهد توسعه یابد، باید با ادبیات اقتصادی صحبت کند و رابطه خوبی با همسایگان خود داشته باشد و راههای ارتباطی خود را به سایر کشورها وصل و ویزاهای خود را حذف کند.