اول: نقل میکنند فردی ادعای پیامبری کرد و مردم از او خواستند که
معجزهای نشان دهد. او هم آنها را به بیابان برد و به درختی در دوررس امر
کرد که به سوی او آید. وی هرچه از درخت خواست که به سویش بیاید، نشد. بعد
دوید و خودش را به درخت رساند. مردم با تعجب پرسیدند تو چه پیامبری هستی؟
او هم پاسخ داد: پیامبران تکبر ندارند، اگر درخت به سوی ما نیامد، ما به
سوی درخت میرویم.
دوم: در اواخر جنگ، من در خوزستان در یک کار پژوهشی به استادم کمک
میکردم. اکثر زمینهای منطقه در اجاره اصفهانیها بود. آنها در آنجا انواع
محصولات کشاورزی و بهخصوص خیار میکاشتند. این رفتار دقیقا مشابه رفتار
منطقیای بود که فرد مدعی پیامبری به مردم آموخت. تاریخ تمدن بشری با
ساختار رودخانهها شکل گرفته است و مراکز جمعیتی و مسکونی را مسیر
رودخانهها شکل دادهاند. هیچ آدم عاقلی، بهخصوص اگر بناست در نقش منجی
مردم عمل کند حاضر نیست شریانهای حیاتی یک کشور را به هم بریزد. اگر آن
فرد با دوز و کلک و استخدام چند مزدور، درخت بیابان را به سوی خودش
میآورد، شک نکنید که درخت خشک میشد و خردهاعتمادی که مردم به او داشتند،
از بین میرفت.
آخر: داستان بیآبی و مدیریت آب در این کشور، ریشه در عدم درک این آموزه
ساده دارد. نخبگان آبی کشور در وزارتخانه نیرو و پیمانکاران ذینفع در چند
دهه اخیر، بهجای آنکه اجازه دهند توسعه در این کشور با ساختار طبیعی
هماهنگ باشد برای اثبات پیامبری خود با هزینههای سنگین سدسازی و طرحهای
انتقال، آب را به مکانهایی بردند که اشتباه بود. مصرف آب را بهطور تصاعدی
بالا بردند و نتیجه عملکرد آنها، ویرانشدن تمام ساختارهای سنتی، طبیعی و
پایدار کشور بود. حالا هم حاضر نیستند دست از طرحهای بلندپروازانه خود
بردارند؛ طرحهای ویرانگری مانند انتقال آب دریای مازندران به کویر مرکزی و
ارومیه، انتقال آب خلیجفارس به یزد و کرمان، آب کارون به مرکز ایران، ارس
به ارومیه، آب زاب به ارومیه و هرآنچه ازایندست باشد؛ فقطوفقط به عمق
بحران میافزاید و مشابه جابهجایی درخت در بیابان است. تنها راهی که
میتواند قدمی ما را به حل مشکل نزدیک کند، توقف همه طرحهای سدسازی و
انتقال آب و سرازیرکردن بودجههای کلان این پروژهها به سامانه اصلاح الگوی
مصرف آب در کشاورزی، شرب و صنعت است. باید آبهای ایران مجددا یا به
سفرههای آبهای زیر زمینی بروند یا در چالههای طبیعی مانند دریاچهها و
تالابها ذخیره شوند و نه در پشت سدها یا تبخیر یا حیفومیل شوند.