رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول
رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

بازی صدا وسیما با اعصاب مردم در مسابقات جام جهانی فوتبال



بازی صدا وسیما با اعصاب مردم در مسابقات جام جهانی فوتبال

جام جهانی، صدا و سیما و اعصاب مردم


نویسنده: هرمز شریفیان



    جام جهانی فرصتی برای بینندگان تلویزیونی است تا ورزش محبوب خود را تماشا کنند و از دیدن آن لذت ببرند اما انگار برنامه ریزان سازمان صداوسیما توجهی به اعصاب بینندگان خود ندارند. از پرسش های دسته چندم و معیوب پرسشگر (نه خبرنگار) برنامه بیست چهارده که از قوچان نژاد می پرسد: «آیا از مسی می ترسی» یا «می توانی نیجریه یی ها را دریبل کنی»! تا گزارش های گزارشگرانی که در برنامه نوروزی «آقای گزارشگر» از شرکت کنندگان ایراد می گرفتند و خود سراپا ایرادند یا از مجری شبکه خبر که با پوزخند به رویارویی «بیگ زاده و مسی» دامن می زند که بگذریم یک نکته اصلی وجود دارد و آن پخش تیزرهای 10، 15 ثانیه یی پس از سوت شروع بازی است. بیننده تلویزیونی حق دارد برنامه مورد علاقه اش که به صورت زنده (!) پخش می شود را کامل ببیند شاید در همان ثانیه های اول گلی زده شود. اگر خوشبین باشیم که مسوولان در صدا و سیما پاسخگوی این ناهنجاری در پخش برنامه ها باشند به احتمال زیاد ممکن است پاسخ دهند که: «در سایر کشورها هم تیزرهای تلوزیونی تا لحظات آخر پخش می شوند.» اگر هم احتمال چنین چیزی صحت داشته باشد در مورد شبکه های خصوصی مصداق دارد. آقایان هرگاه سند صدا و سیما را به نام بخش خصوصی زدند، می توانند آن طور که می خواهند برنامه ریزی کنند اما سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ملک شخصی نیست که این گونه رفتار می کنند. این سازمان با هزینه بیت المال اداره می شود و متعلق به مردم است. مسوولان محترم این سازمان اجازه ندارند تا برای درآمد بیشتر حقوق صاحبان این سازمان را که مردم هستند، نادیده بگیرند. در تمام دنیا حقوق بینندگان تلویزیون برای صاحبان این رسانه فراگیر محترم است. امید است در روزهای نخست شروع این رخداد پر بیننده جهانی که در این روزهای طولانی سال یکی از معدود سرگرمی های خانواده های ایرانی در ساعات پایانی شب است این حق توسط خدمتگزاران مردم محترم شمرده شود.


یاداشت 


ایکاش فقط در مورد ورزش این اتفاق می افتاد در همه برنامه ها صدا و سیما سلیقه ای عمل می کند.از همه مردم بابت پخش برنامه ها در قبض برق پول می گیرند تا برنامه خاص خودشان را پیاده کنند برای همین است که ما جز فوتبال آن هم نوع ایرانی اش،  اصلا به برنامه تلویزیون کشور توجه نمی کنیم. وقتی ماهواره هست چه نیازی به صدا و سیماست .بگذار دلشان خوش باشی که برنامه دارند حتی دوستان مذهبی ما عاشق برنامه های مذهبی هستند و نگاه می کنند شاکی هستند.یکی نیست از اینها بپرسد معیار این عمل شما چیست؟برای همینه که طبق امار گرفته شده 60% مردم ایران ماهواره را به صدا و سیما ترجیح می دهند.

خدمتی که پروفسور سمیعی به ایران کرد(همشهری تی جان قربان)


 خدمتی که پروفسور سمیعی به ایران کرد


پروفسور سمیعی اعلام کرد
ایجاد بزرگترین مرکز مغز و اعصاب در ایران
پروژه راه اندازی بزرگترین مرکز مغز و اعصاب در ایران بخوبی پیشرفت کرده تا جایی که امیدواریم در اواخر سال آینده میلادی آماده بهره‌برداری شود خوشبختانه در ششمین کنگره مغز و اعصاب، تعداد بیشتری از استادان از کشورهای مختلف دعوت شدند
فاطمه احمدزاده

در حاشیه ششمین کنگره جراحی مغز و اعصاب عنوان شد


راه‌اندازی بزرگترین مرکز علوم مغز و اعصاب در ایران

پروفسور مجید سمیعی رئیس کنگره جراحی مغز و اعصاب در حاشیه ششمین دور این کنگره که پنجشنبه هفته گذشته در مرکز همایش‌های بین‌المللی بیمارستان میلاد برگزار شد و تا 25 خرداد ادامه دارد، درباره سفر خود به ایران گفت: «خوشبختانه در ششمین کنگره مغز و اعصاب تعداد بیشتری از استادان از کشورهای مختلف دعوت شدند. از سویی جراحانی که در سال‌های گذشته به ایران سفر کرده بودند به قدری از سفر به ایران و مهمان‌نوازی ایرانیان خرسند بودند که این بار همسران خود را نیز به همراه آوردند که بنده نیز از این امر مستثنا نبودم.»


رئیس کنگره جراحی مغز و اعصاب درباره برگزاری این دوره از کنگره و وجه تمایز آن با کنگره‌های مغز و اعصاب سال‌های قبل افزود: «ششمین کنگره مغز و اعصاب درمقایسه با سال‌های قبل بسیار مفصل‌تر برگزار می‌شود و برنامه‌های بسیار پرباری در این کنگره به اجرا درخواهد آمد.» سمیعی ادامه داد: این کنگره 40 سخنران در سطح برجسته از سراسر دنیا از کشورهای اتریش، سوئد، اسپانیا، فرانسه، ایتالیا، آرژانتین، برزیل و چین خواهد داشت که به آخرین اطلاعات رشته خود آگاهی و اشراف کامل دارند. براین اساس امیدواریم این گردهمایی به مانند سال‌های گذشته مؤثر واقع شود.

این کنگره با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران و انستیتو بین‌المللی نوروساینس هانور آلمان در حال برگزاری است. پروفسور سمیعی در توضیح سخنرانی‌های خود در این کنگره اظهار داشت: «در این کنگره دو سخنرانی ارائه خواهم داد که یکی از آن‌ها پیرامون تومورهای پیچیده مغز است که فرد برای انجام عمل رادیکال این تومورهای مغزی باید از تجربه بسیار بالایی برخوردار باشد. این سخنرانی به همراه ویدئو ارائه خواهد شد تا همکاران من بتوانند با نوع عمل نیز آشنا شوند.»سخنرانی دیگر من درخصوص ضایعه «عصب صورت» است که تأثیر بسزایی در زندگی اجتماعی افراد مبتلا به فلج صورت می‌گذارد. به طوری که این افراد حاضر نیستند در اجتماع حاضر شوند خوشبختانه من از زمانی که دوره رزیدنت را می‌گذراندم به این قسمت بی‌نهایت علاقه‌مند بودم.


وی با اعلام خبر ابداع درمان جدید برای فلج صورت در تشریح این روش گفت: «در فلج صورت از داخل مغز تا ماهیچه‌های صورت عصبی راه دارد که در هر قسمت می‌تواند صدمه ببیند. البته برای درمان این نوع بیماری نیاز به تخصص در حوزه‌های گوش و حلق و بینی و جراحی پلاستیک وجود دارد که در حال حاضر جراحی که در هر سه قسمت تسلط داشته باشد نداریم اما من به دلیل گذراندن دوره جراحی پلاستیک و کسب تجربه در سال‌های طولانی در قسمت عصبی که از استخوان حلزونی رد می‌شود توانستم انواع جدیدی برای ترمیم اعصاب به وجود بیاورم.» وی درباره آخرین وضعیت مرکز مغز و اعصاب که در ایران در حال احداث است گفت: «این پروژه بخوبی پیشرفت کرده تا جایی که امیدواریم در اواخر سال آینده میلادی آماده بهره‌برداری و در بهار آینده رسماً افتتاح شود.» خبر خوش این که فدراسیون جهانی دو هفته گذشته در جلسه‌ای که در کشور پرتغال برگزار شد بنا به پیشنهاد بنده قبول کرد برای افتتاح این مرکز از 160 کشور جهان جراحان مغز و اعصاب به ایران بیایند. براین اساس بی‌تردید یک کنگره بین‌المللی بزرگ در حوزه مغز و اعصاب با حضور هزار جراح مغز و اعصاب از سراسر دنیا در ایران برگزار می‌شود. وی افزود: «مراکز علمی همیشه برای پیشبرد اهداف علمی خود نیاز به کمک‌های مالی دارد، همانطور که در همه دنیا این مراکز فقط توسط دولت به اجرا درنمی‌آید و اسپانسرهای حمایت‌کننده در آن نقش بسزایی دارند در ایران نیز همانگونه که از ابتدای این پروژه تحقیقاتی خیرین سلامت کمک شایانی داشته‌اند در حال حاضر نیز برای تکمیل لوازم و تکنولوژی‌های جدید باید همقدم شوند.» وی در ادامه از راه‌اندازی بزرگترین مرکز علوم مغز و اعصاب خبر داد و گفت: «این مرکز به جایی خواهد رسید که همه ایرانیان به آن غرور خواهند ورزید. از آنجایی که 40 متخصص و جراح برجسته مغز و اعصاب در سراسر دنیا در آینده در این مرکز فعالیت خواهند کرد این مرکز به یک قطب علمی بزرگ در این حوزه تبدیل می‌شود، تا جایی که متخصصان حوزه مغز و اعصاب رسیدن به اوج تخصص خود را در تحصیل و کسب تجربه در این مرکز خواهند یافت.»


پروفسور سمیعی در پاسخ به سؤالی مبنی بر مقایسه ایران با کشورهای دیگر دنیا در زمینه علوم و تکنولوژی گفت: «کسب تکنولوژی‌ مسأله‌ای است که به منابع پولی برای خرید تجهیزات برمی‌گردد و نمی‌توان در این خصوص مقایسه کرد. در حال حاضر ایران در زمینه تجهیزات و فناوری در شرایط خوبی بسر می‌برد اما این مقایسه مانند مقایسه صنعت خودروسازی ایران با دیگر کشورهای جهان است.» به گزارش ایران، برای نخستین بار در این کنگره بین‌المللی جایزه پروفسور سمیعی به پروفسور مالبوش از کشور آلمان به عنوان چهره برجسته در زمینه مغز و اعصاب اهدا شد.


یاداشت


واقعا باعث خوشحالی است  که پروفسور سمیعی با تلاش بی وفقه خود برای برافراشتن پرجم علم و دانش در کشورمان تلاش می کند امید اینکه وزارت بهداشت و افراد خیر در یاری دادن به این انسان بزرگ دریغ نکنند تا این مرکز علمی به موقع افتتاح و شروع به کار نمایید مسلما افراد برجسته دیگر ایرانی در رشته های دیگر در جهان شناخته شده هستند که می توانند جهت رشد علمی به کشورشان خدمت کنند امید داریم در رشته های دیگر اندیشمندان و متخصصین  پرچم دیگری از علوم و دانش را در کشور به اهتزاز در اورند تا ما نیز چون کشورهای توسعه یافته در علوم شاخص و ممتاز باقی بمانیم. دعا می کنیم اقای سمیعی هر جا هستند سلامت و پاینده باشند.


رضا بژکول   دانشجوی علوم سیاسی

این راه به کجا می رود؟


این راه به کجا می رود؟

راه به کجا ختم می‌شود؟
نسرین رضایی . روزنامه‌نگار
اینجا همچنان عراق است. شاید بهترین توصیف برای وصف وضعیت بغداد اشاره به همان حکایت قدیمی عراقی باشد: «عقرب از غوک می‌خواهد او را به آن سوی دجله ببرد و غوک از نگرانی نیش عقرب نمی‌پذیرد. عقرب می‌گوید من اگر تو را نیش بزنم خودم در آب غرق می‌شوم و توجیه برای غوک قابل‌قبول می‌آید و می‌پذیرد اما در اواسط راه عقرب کار خود را می‌کند و نیشش را می‌زند.
 تنها در مقابل نگاه متحیر غوک می‌گوید: اینجا عراق است.» اینجا همچنان عراق است؛ عراقی که 11سال پس از سقوط صدام‌حسین حالا سر بریدن‌های مردم و از سوی داعشی‌ها صحنه‌های تکراری خیابان‌های موصل، نینوا و کرکوک هستند. اما شاید پاسخ این سوال که پایان راه به کجا ختم خواهد شد تا حدودی قابل پیش‌بینی باشد: در صورت شدت درگیری‌ها ائتلاف منطقه‌ای و جهانی به این موضوع خاتمه خواهند داد؛ ائتلافی که یک‌سوی آن غرب و سوی دیگر آن کشورهای همسایه عراق هستند؛ همسایه‌هایی که نگران کشیده‌شدن پای گروه‌های تروریستی به مرزهایشان بوده و غربی که دو میدان نفتی کرکوک و بصره برایش مهم‌ترین چرخه انرژی جهان محسوب می‌شود. شاید عراق بار دیگر به روزهای پس از سقوط صدام بازگردد و چهره شهرهایش شاهد سقوط داعش و مداخله و حضور خارجیان باشد. اما کشورها حداقل این‌بار باید به این نتیجه منطقی برسند که عراق را دیگر به حال خود رها نکنند. اینکه پشتیبانی آنها از کشوری که هنوز فاقد یک دولت ملت متحد است، قطع نشود. آن هم در مقابل بنیادگرایان و تروریست‌هایی که حالا به‌نوعی تغییر تاکتیک داده‌اند. افراطیونی چون داعش، طالبان و القاعده حالا دیگر چندان تمرکزشان روی فرد یا گروهی خاص نیست. آنها به‌دنبال سرزمین و حکمرانی‌اند. آنها که پیش‌تر هدفشان خاک دمشق بود و حالا خاک بغداد. شاید پربیراه نباشد اگر بگوییم جدا از باخت بزرگی که با آمارهای تکان‌دهنده از مردم متواری از شهرها و کشته‌شدگان نمود دارد، نتیجه حرکت داعش در عراق تا حدودی به نفع سوریه و کردهای عراقی است. اسد حالا به جرات می‌تواند اعلام کند نیروهای آلترناتیوی که تا پیش از این در خاک دمشق بودند همین داعشی‌هایی هستند که حالا تصاویر کشتار وحشیانه‌شان در عراق روح جهانیان را به درد آورده است و آنها را به فکر مداخله در عراق انداخته است. همان‌هایی که اگر در خاک سوریه می‌ماندند، حاصلش چیزی جز تکرار همین صحنه‌ها نبود. اما کردها هم به‌نوعی برنده دیگر ماجرا هستند. پیش از آغاز درگیری‌ها در عراق، دعوا بر سر این بود که کرکوک به دست کردها نیفتد. حالا خبرها از کرکوک حاکی از آن است که نیروهای امنیتی دولت عراق کنترل کرکوک را به کردها سپرده‌اند.

 
 

انتخابات از منظر حقوق بشری و حقوق اساسی در سوریه


انتخابات از منظر حقوق بشری و حقوق اساسی در سوریه

نگاهی به انتخابات سوریه از منظر حقوق اساسی
نوژن اعتضادالسلطنه
اکنون با گذشت سه سال از بحران سوریه و ادامه منازعه مسلحانه داخلی در آن کشور میان نیروهای اپوزیسیون و ارتش دولتی سوریه، «بشار اسد» رییس‌جمهوری سوریه و رهبر حزب بعث، آنگونه که وعده داده بود انتخابات را در مناطق تحت‌کنترل دولت سوریه برگزار کرد.  شاید مهم‌تر از نتیجه انتخابات سوریه ضرورت ایجاد تغییر و تحول بنیادین در قانون اساسی و نظام سیاسی سوریه باشد؛ قانونی که در نهایت باید میثاقی ملی و مورد اجماع و توافق تمامی طرفین باشد تا بتوان با تکیه بر آن برای رهایی از بن‌بست کنونی در سوریه راه چاره‌ای یافت.  بحث بر سر لزوم تغییر در قانون اساسی سوریه از همان آغاز بحران در آن کشور در سال 2011 میلادی مطرح شده بود. طیفی از اپوزیسیون داخلی سوریه که به دولت نزدیک هستند و با مبارزه مسلحانه مخالف، در کنار طیفی از عناصر اصلاح‌طلب داخل حزب بعث معتقدند که ایجاد اصلاحات در قانون اساسی سال 2012 (آخرین اصلاحیه قانون اساسی سوریه) راهکار مناسبی خواهد بود. در سوی دیگر، طرفداران اپوزیسیون سوریه که بر برکناری «اسد» از قدرت تاکید کرده‌اند معتقد به جایگزینی قانون اساسی سال 1950 سوریه پس از استقلال آن کشور از فرانسه و پیش از قدرتمندشدن حزب بعث هستند.  از جمله مواردی که در قانون اساسی سوریه مورد بحث بوده تاکید بر مولفه «پان عربیسم» است. در مقدمه قانون اساسی سوریه آمده است که جمهوری عربی سوریه به «هویت عربی» خود می‌بالد و مردم سوریه بخشی از «ملت و سرزمین عربی» را تشکیل می‌دهند. در بخش دیگری از این مقدمه آمده است که جمهوری عربی سوریه به «پروژه ملی» و «پان عربی» تعلق دارد و برای اتحاد «ملل عرب» می‌کوشد.

 در این میان، حلقه مفقوده برای ایجاد اتحاد در سوریه بی‌توجهی قانونگذاران به قید هویت «سوری» بوده است؛ هویت مشترکی که کردها، دروزی‌ها، مسیحیان و یهودیان سوریه بتوانند خود را در آن سهیم بدانند.  در بخش دیگری از قانون اساسی سوریه نیز از زبان رسمی «عربی» یاد شده بدون آنکه ذکری از قانونی‌بودن آموزش به زبان‌های محلی دیگر به میان آید. علاوه بر اینها ذکر لزوم «عرب‌بودن» و «مسلمان‌بودن» رییس‌جمهوری سوریه نیز یکی دیگر از موارد تبعیض‌آمیز قیدشده در قانون اساسی سوریه در قبال غیراعراب و غیرمسلمانان ساکن آن کشور بوده است که از امکان دستیابی به بالاترین مقام عالی کشور دور مانده‌اند.

  از جمله نقایص دیگر قانون اساسی سوریه، قدرت و اختیارات مقام رییس‌جمهوری است که مانع از اجرای اصل «تفکیک قوا» شده است. رییس‌جمهوری سوریه از اختیاراتی چون قدرت عزل‌ونصب نخست‌وزیر و معاونان (اصل 97)، قدرت اعمال قدرت بر نیروهای مسلح (اصل 105)، قدرت قانونگذاری در شرایط اضطراری (اصل 113) و قدرت انحلال پارلمان (اصل 111) برخوردار است. همچنین باوجود آنکه امکان به دادگاه کشاندن نخست‌وزیر و وزرای کابینه به دلیل اتهامات جنایی به دادگاه وجود دارد رییس‌جمهوری را تنها می‌توان به اتهام ارتکاب «خیانت بزرگ» یا اتهام وارده از سوی دوسوم نمایندگان پارلمان از مقام خود خلع کرد و درمجموع او از مصونیت برخوردار است (اصل 124). همچنین امضای معاهدات بین‌المللی (اصل 107)، صدور فرمان برگزاری همه‌پرسی درباره مسایل مهم (اصل 116)، امضای قوانین مصوب پارلمان (اصل 100) و اعلان فرمان جنگ و امضای معاهده صلح (اصل 102) نیز ازجمله اختیارات گسترده رییس‌جمهور سوریه هستند که از زمان تصویب قانون اساسی سال 1973 آن کشور تا اصلاحیه این قانون در سال 2012 میلادی بدون تغییر باقی مانده‌اند. علاوه بر حوزه اختیارات وسیع رییس‌جمهور، نخست‌وزیر سوریه اختیارات قابل توجهی ندارد.

 از دیگر نقاط‌ضعف قانون اساسی سوریه، مدت‌زمان ریاست‌جمهوری است که هفت سال است و نسبت به قوانین اساسی سایر کشورهای جهان مدتی نسبتا طولانی محسوب می‌شود. در اصلاحیه سال 2012 میلادی مدت‌زمان ریاست‌جمهوری به دو دوره هفت‌ساله محدود شده است با این حال قید شده که این اصل تا انتخابات بعدی در آن کشور قابل اجرا نیست که در نتیجه آن «اسد» می‌تواند دست‌کم دو دوره دیگر نیز در قدرت باقی بماند و عملا باب انتقال مسالمت‌آمیز قدرت به فردی دیگر در راس ساختار سیاسی سوریه مسدود مانده است. از سوی دیگر، نامزد ریاست‌جمهوری از جانب مجلس خلق و بنا به پیشنهاد کادر حزب بعث سوریه معرفی می‌شود.  موضوع پرچالش دیگر در قانون اساسی سوریه؛ نقض استقلال دستگاه قضایی به‌عنوان نهادی بوده که باید برای نظارت بر حسن اجرای قانون مستقل باشد، این در حالی است که اصل 141 قانون اساسی سوریه اشاره می‌کند که رییس‌جمهوری سوریه دارای یک کرسی در دادگاه عالی قانون اساسی آن کشور است. این اصل می‌تواند به گونه‌ای تفسیر شود که رییس‌جمهور قدرت انتصاب و اعمال قدرت بر تمام اعضای آن دادگاه را دارد. در واقع، نهاد قضایی در سوریه تحت کنترل کامل دستگاه اجرایی و شخص رییس‌جمهور قرار دارد.

 در حوزه حقوق و آزادی‌های اساسی، اصل 153 قانون اساسی سوریه، به بازداشت بدون دلیل خاص و بدون نیاز به تفهیم اتهام اشاره می‌کند؛ امری که در قانون اساسی پیش از کودتا در سوریه (مصوب 1950) به آن اشاره شده بود و طبق اصل 28 آن قانون آزادی عقیده و بیان، آزادی مطبوعات، حق تظاهرات و حق محاکمه در دادگاه صالحه به‌رسمیت شناخته شده بود و بازداشت طولانی‌مدت و بدون محاکمه غیرقانونی ذکر شده بود.

یاداشت

انتخابات در سوریه با توجه به رویه پیش گرفته شده  ،انتخابات نبود در واقع یک خیمه شب بازی از نوع مدرن ان بود در کشوری که طبق امار سازمان ملل میلیونهای نفر دراردوگاها زندگی می کنند و مجاز به شرکت در انتخابات نیستند مثل ترکیه اردن و بخش اعظم در لبنان و... ،و از طرفی بخشهای زیادی از خاک سوریه در دست مخالفان می باشد (طبق گفته رسانه ها حداقل 40 یا 50 درصد)چه کسی باور می کند که 10 میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده است .اگر دموکراسی این است که در سوریه دولت ها از ان یاد می کنند  پس باید فاتحه چنین دمکراسی را خواند و بوسید و کنار گذاشت .


دموکراسی یعنی حق حیات و زندگی برای همه ،تکثر در اندیشه ها در زمان رای دادن،مطبوعات ازاد،رسانه تصویری و صوتی ازاد،ازادی بیان و گفتگو،رفت امد برای مخالفین جهت حضور در عرصه های اجتماعی ازاد،خشونت تحت هر عنوان چه مخالف و چه موافق  ممنوع،حضور کاندیدای های متکثر،و ازادی به معنی واقعی در کشور، کدام یک از این مقولات در سوریه به اجرا در امد
 که ما نام ان را دمکراسی حتی نیم بندش بدانیم .در حکومتهای دمو کراسی خواه کاندید رقیب در مورد کاندید دیگر ان قدر بزرگ نمایی نمی کند که رقیب صلاحیتش از من بالاتر است حتی به صورت سمبلیک ،در سوریه این اتفاق رخ داده و متاسفم برای کسانی که انتخابات در سوریه را دمکراسی می دانند !

 

آزادی همان آزادی است آزادی دادنی نیست


آزادی همان آزادی است آزادی دادنی نیست



باداشت روز 
آزادی، آزادی است
در باب «شهامت سقراط وار»

نویسنده: علی موقر



    قرن ها از آن زمان که سقراط جوانان را در بازار آتن دور خود جمع و آنان را تشویق می کرد تا مفاهیم و کلمات خود را بازتعریف کنند و خدایان شان و ارزش هایشان را مورد ارزیابی قرار دهند، می گذرد. اندیشمند یونانی به فاسد کردن جوانان متهم شد و نهایتا با مرگ خویش به جایگاهی اسطوره یی دست یافت که قهرمانان عصر هومری بر آن تکیه زده بودند.


    آنچه از او سقراط ساخت نه شهامت سقراط وار که روح حقیقت جویی بود و آزادی ای که در سایه دموکراسی آتنی گسترده شده بود. دموکراسی ای که گاه مورد انتقاد او نیز واقع می شد که دموکراسی و آزادی جز این نمی طلبد. در زبان انگلیسی برای آزادی دو واژه freedom و liberty عمومیت دارد. هرچند این دو واژه بعضا به جای یکدیگر به کار می روند اما بار معنایی متفاوتی را می رسانند.

Freedom به «توانایی» فرد برای رفتار و گفتار به روشی خاص خود در یک مجموعه از شرایط مفروض اشاره می کند و liberty به «رخصت» فرد در رفتار کردن و گفتن در همان شرایط می پردازد.


این تمایز و تفاوت دستوری میان توانستن و بایستن است که مرزهای آزادی را در جامعه انسانی امروز به تصویر می کشد. در حوزه مدرسی و کلامی وقتی گفته می شود که «انسان آزاد است» یعنی مختار است و مجبور نیست. سهل است! آزادی وقتی غامض می شود که در شوون حقوق و سیاست بسط پیدا می کند. این وجه از آزادی یکی از حقوق اساسی انسان شمرده شده که در اعلامیه حقوق بشر و میثاق بین المللی مدنی بر آن تاکید شده است. آزادی در این مفهوم به صورت های مختلف نمود پیدا می کند.


آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی تشکل ها و اجتماعات، آزادی قلم و مطبوعات، آزادی فعالیت های اقتصادی و روابط اجتماعی و... تفاوت آن با نوع کلامی آزادی آن است که انسان از منظر حقوقی تا چه حد آزادی دارد به طوری که در صورت تعدی و تخطی از آن مورد پیگرد و تعقیب قانون قرار نگیرد. خردورزی، دیدن و شنیدن و دریافتن است و در پی آن اندیشیدن و ارائه نتیجه اندیشه و در تمام این مراحل، آزادی یک ضرورت است.


چیزی که دیدنی، شنیدنی و فهمیدنی است باید آزادی ارائه شدن داشته باشد و اندیشمند هم آزاد باشد تا ببیند و بشنود. «جایی که آزادی نباشد چیزی به نام فرزانگی به ظهور نمی رسد».


فقدان آزادی باعث از دست رفتن اندیشمندان و متفکران با شهامتی می شود که از بیم متهم شدن دست کم به بیان اندیشه های خویش خطر نمی کنند و به قول کوهن «نوعی سکوت حاصل می شود که به قیمت تمامی شجاعت اخلاقی ذهن آدمی است». جعل مفهوم آزادی و پرداختن حشو و زاید آن و فرو کاستن آزادی به امکان اظهارنظرهای بی درد سر و سطحی، تجربه آزموده شده یی است که در جوامع کمونیستی قرن بیستم مانند شوروی نتیجه خود را به ظهور رسانده است. در سیاستگذاری حسن نیت کفایت نمی کند. بین در غلتیدن از آزادی به دیگرفرمانی مرزی باریک است. کافی است یک عنصر جدید به این مفهوم اضافه شود. تا اختیار عمل آزادانه داشتن به اختیار عمل «مطلوب» داشتن فرو کاسته شود. تا به همین سیاق مرکز تصمیم گیری از خود فرد به خارج از شخص منتقل شود.


در جامعه امروز پیش از آنکه «شهامت سقراط وار» بخواهیم، شایسته است دست کم حدود آزادی های مدنی و سیاسی جامعه را ترسیم کرده باشیم. در سایه آزادی است که امر مطلوب محقق می شود. بماند که درکمان از آزادی کدام است. «هر چیزی همان است که هست: آزادی، آزادی است.»