بازی صدا وسیما با اعصاب مردم در مسابقات جام جهانی فوتبال
جام جهانی، صدا و سیما و اعصاب مردم
نویسنده: هرمز شریفیان
جام جهانی فرصتی برای بینندگان تلویزیونی است تا ورزش محبوب خود را تماشا کنند و از دیدن آن لذت ببرند اما انگار برنامه ریزان سازمان صداوسیما توجهی به اعصاب بینندگان خود ندارند. از پرسش های دسته چندم و معیوب پرسشگر (نه خبرنگار) برنامه بیست چهارده که از قوچان نژاد می پرسد: «آیا از مسی می ترسی» یا «می توانی نیجریه یی ها را دریبل کنی»! تا گزارش های گزارشگرانی که در برنامه نوروزی «آقای گزارشگر» از شرکت کنندگان ایراد می گرفتند و خود سراپا ایرادند یا از مجری شبکه خبر که با پوزخند به رویارویی «بیگ زاده و مسی» دامن می زند که بگذریم یک نکته اصلی وجود دارد و آن پخش تیزرهای 10، 15 ثانیه یی پس از سوت شروع بازی است. بیننده تلویزیونی حق دارد برنامه مورد علاقه اش که به صورت زنده (!) پخش می شود را کامل ببیند شاید در همان ثانیه های اول گلی زده شود. اگر خوشبین باشیم که مسوولان در صدا و سیما پاسخگوی این ناهنجاری در پخش برنامه ها باشند به احتمال زیاد ممکن است پاسخ دهند که: «در سایر کشورها هم تیزرهای تلوزیونی تا لحظات آخر پخش می شوند.» اگر هم احتمال چنین چیزی صحت داشته باشد در مورد شبکه های خصوصی مصداق دارد. آقایان هرگاه سند صدا و سیما را به نام بخش خصوصی زدند، می توانند آن طور که می خواهند برنامه ریزی کنند اما سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ملک شخصی نیست که این گونه رفتار می کنند. این سازمان با هزینه بیت المال اداره می شود و متعلق به مردم است. مسوولان محترم این سازمان اجازه ندارند تا برای درآمد بیشتر حقوق صاحبان این سازمان را که مردم هستند، نادیده بگیرند. در تمام دنیا حقوق بینندگان تلویزیون برای صاحبان این رسانه فراگیر محترم است. امید است در روزهای نخست شروع این رخداد پر بیننده جهانی که در این روزهای طولانی سال یکی از معدود سرگرمی های خانواده های ایرانی در ساعات پایانی شب است این حق توسط خدمتگزاران مردم محترم شمرده شود.
یاداشت
ایکاش فقط در مورد ورزش این اتفاق می افتاد در همه برنامه ها صدا و سیما سلیقه ای عمل می کند.از همه مردم بابت پخش برنامه ها در قبض برق پول می گیرند تا برنامه خاص خودشان را پیاده کنند برای همین است که ما جز فوتبال آن هم نوع ایرانی اش، اصلا به برنامه تلویزیون کشور توجه نمی کنیم. وقتی ماهواره هست چه نیازی به صدا و سیماست .بگذار دلشان خوش باشی که برنامه دارند حتی دوستان مذهبی ما عاشق برنامه های مذهبی هستند و نگاه می کنند شاکی هستند.یکی نیست از اینها بپرسد معیار این عمل شما چیست؟برای همینه که طبق امار گرفته شده 60% مردم ایران ماهواره را به صدا و سیما ترجیح می دهند.
خدمتی که پروفسور سمیعی به ایران کرد
در حاشیه ششمین کنگره جراحی مغز و اعصاب عنوان شد
پروفسور مجید سمیعی رئیس کنگره جراحی مغز و اعصاب در حاشیه ششمین دور این کنگره که پنجشنبه هفته گذشته در مرکز همایشهای بینالمللی بیمارستان میلاد برگزار شد و تا 25 خرداد ادامه دارد، درباره سفر خود به ایران گفت: «خوشبختانه در ششمین کنگره مغز و اعصاب تعداد بیشتری از استادان از کشورهای مختلف دعوت شدند. از سویی جراحانی که در سالهای گذشته به ایران سفر کرده بودند به قدری از سفر به ایران و مهماننوازی ایرانیان خرسند بودند که این بار همسران خود را نیز به همراه آوردند که بنده نیز از این امر مستثنا نبودم.»
این کنگره با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران و انستیتو بینالمللی نوروساینس هانور آلمان در حال برگزاری است. پروفسور سمیعی در توضیح سخنرانیهای خود در این کنگره اظهار داشت: «در این کنگره دو سخنرانی ارائه خواهم داد که یکی از آنها پیرامون تومورهای پیچیده مغز است که فرد برای انجام عمل رادیکال این تومورهای مغزی باید از تجربه بسیار بالایی برخوردار باشد. این سخنرانی به همراه ویدئو ارائه خواهد شد تا همکاران من بتوانند با نوع عمل نیز آشنا شوند.»سخنرانی دیگر من درخصوص ضایعه «عصب صورت» است که تأثیر بسزایی در زندگی اجتماعی افراد مبتلا به فلج صورت میگذارد. به طوری که این افراد حاضر نیستند در اجتماع حاضر شوند خوشبختانه من از زمانی که دوره رزیدنت را میگذراندم به این قسمت بینهایت علاقهمند بودم.
وی با اعلام خبر ابداع درمان جدید برای فلج صورت در تشریح این روش گفت: «در فلج صورت از داخل مغز تا ماهیچههای صورت عصبی راه دارد که در هر قسمت میتواند صدمه ببیند. البته برای درمان این نوع بیماری نیاز به تخصص در حوزههای گوش و حلق و بینی و جراحی پلاستیک وجود دارد که در حال حاضر جراحی که در هر سه قسمت تسلط داشته باشد نداریم اما من به دلیل گذراندن دوره جراحی پلاستیک و کسب تجربه در سالهای طولانی در قسمت عصبی که از استخوان حلزونی رد میشود توانستم انواع جدیدی برای ترمیم اعصاب به وجود بیاورم.» وی درباره آخرین وضعیت مرکز مغز و اعصاب که در ایران در حال احداث است گفت: «این پروژه بخوبی پیشرفت کرده تا جایی که امیدواریم در اواخر سال آینده میلادی آماده بهرهبرداری و در بهار آینده رسماً افتتاح شود.» خبر خوش این که فدراسیون جهانی دو هفته گذشته در جلسهای که در کشور پرتغال برگزار شد بنا به پیشنهاد بنده قبول کرد برای افتتاح این مرکز از 160 کشور جهان جراحان مغز و اعصاب به ایران بیایند. براین اساس بیتردید یک کنگره بینالمللی بزرگ در حوزه مغز و اعصاب با حضور هزار جراح مغز و اعصاب از سراسر دنیا در ایران برگزار میشود. وی افزود: «مراکز علمی همیشه برای پیشبرد اهداف علمی خود نیاز به کمکهای مالی دارد، همانطور که در همه دنیا این مراکز فقط توسط دولت به اجرا درنمیآید و اسپانسرهای حمایتکننده در آن نقش بسزایی دارند در ایران نیز همانگونه که از ابتدای این پروژه تحقیقاتی خیرین سلامت کمک شایانی داشتهاند در حال حاضر نیز برای تکمیل لوازم و تکنولوژیهای جدید باید همقدم شوند.» وی در ادامه از راهاندازی بزرگترین مرکز علوم مغز و اعصاب خبر داد و گفت: «این مرکز به جایی خواهد رسید که همه ایرانیان به آن غرور خواهند ورزید. از آنجایی که 40 متخصص و جراح برجسته مغز و اعصاب در سراسر دنیا در آینده در این مرکز فعالیت خواهند کرد این مرکز به یک قطب علمی بزرگ در این حوزه تبدیل میشود، تا جایی که متخصصان حوزه مغز و اعصاب رسیدن به اوج تخصص خود را در تحصیل و کسب تجربه در این مرکز خواهند یافت.»
پروفسور سمیعی در پاسخ به سؤالی مبنی بر مقایسه ایران با کشورهای دیگر دنیا در زمینه علوم و تکنولوژی گفت: «کسب تکنولوژی مسألهای است که به منابع پولی برای خرید تجهیزات برمیگردد و نمیتوان در این خصوص مقایسه کرد. در حال حاضر ایران در زمینه تجهیزات و فناوری در شرایط خوبی بسر میبرد اما این مقایسه مانند مقایسه صنعت خودروسازی ایران با دیگر کشورهای جهان است.» به گزارش ایران، برای نخستین بار در این کنگره بینالمللی جایزه پروفسور سمیعی به پروفسور مالبوش از کشور آلمان به عنوان چهره برجسته در زمینه مغز و اعصاب اهدا شد.
یاداشت
واقعا باعث خوشحالی است که پروفسور سمیعی با تلاش بی وفقه خود برای برافراشتن پرجم علم و دانش در کشورمان تلاش می کند امید اینکه وزارت بهداشت و افراد خیر در یاری دادن به این انسان بزرگ دریغ نکنند تا این مرکز علمی به موقع افتتاح و شروع به کار نمایید مسلما افراد برجسته دیگر ایرانی در رشته های دیگر در جهان شناخته شده هستند که می توانند جهت رشد علمی به کشورشان خدمت کنند امید داریم در رشته های دیگر اندیشمندان و متخصصین پرچم دیگری از علوم و دانش را در کشور به اهتزاز در اورند تا ما نیز چون کشورهای توسعه یافته در علوم شاخص و ممتاز باقی بمانیم. دعا می کنیم اقای سمیعی هر جا هستند سلامت و پاینده باشند.
رضا بژکول دانشجوی علوم سیاسی
آزادی همان آزادی است آزادی دادنی نیست
باداشت روز
آزادی، آزادی است
در باب «شهامت سقراط وار»
نویسنده: علی موقر
قرن ها از آن زمان که سقراط جوانان را در بازار آتن دور خود جمع و آنان را تشویق می کرد تا مفاهیم و کلمات خود را بازتعریف کنند و خدایان شان و ارزش هایشان را مورد ارزیابی قرار دهند، می گذرد. اندیشمند یونانی به فاسد کردن جوانان متهم شد و نهایتا با مرگ خویش به جایگاهی اسطوره یی دست یافت که قهرمانان عصر هومری بر آن تکیه زده بودند.
آنچه از او سقراط ساخت نه شهامت سقراط وار که روح حقیقت جویی بود و آزادی ای که در سایه دموکراسی آتنی گسترده شده بود. دموکراسی ای که گاه مورد انتقاد او نیز واقع می شد که دموکراسی و آزادی جز این نمی طلبد. در زبان انگلیسی برای آزادی دو واژه freedom و liberty عمومیت دارد. هرچند این دو واژه بعضا به جای یکدیگر به کار می روند اما بار معنایی متفاوتی را می رسانند.
Freedom به «توانایی» فرد برای رفتار و گفتار به روشی خاص خود در یک مجموعه از شرایط مفروض اشاره می کند و liberty به «رخصت» فرد در رفتار کردن و گفتن در همان شرایط می پردازد.
این تمایز و تفاوت دستوری میان توانستن و بایستن است که مرزهای
آزادی را در جامعه انسانی امروز به تصویر می کشد. در حوزه مدرسی و کلامی
وقتی گفته می شود که «انسان آزاد است» یعنی مختار است و مجبور نیست. سهل
است! آزادی وقتی غامض می شود که در شوون حقوق و سیاست بسط پیدا می کند. این
وجه از آزادی یکی از حقوق اساسی انسان شمرده شده که در اعلامیه حقوق بشر و
میثاق بین المللی مدنی بر آن تاکید شده است. آزادی در این مفهوم به صورت
های مختلف نمود پیدا می کند.
آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی تشکل ها و اجتماعات، آزادی قلم و مطبوعات، آزادی فعالیت های اقتصادی و روابط اجتماعی و... تفاوت آن با نوع کلامی آزادی آن است که انسان از منظر حقوقی تا چه حد آزادی دارد به طوری که در صورت تعدی و تخطی از آن مورد پیگرد و تعقیب قانون قرار نگیرد. خردورزی، دیدن و شنیدن و دریافتن است و در پی آن اندیشیدن و ارائه نتیجه اندیشه و در تمام این مراحل، آزادی یک ضرورت است.
چیزی که دیدنی، شنیدنی و فهمیدنی است باید آزادی ارائه شدن داشته باشد و اندیشمند هم آزاد باشد تا ببیند و بشنود. «جایی که آزادی نباشد چیزی به نام فرزانگی به ظهور نمی رسد».
فقدان آزادی باعث از دست رفتن اندیشمندان و متفکران با شهامتی می شود که از بیم متهم شدن دست کم به بیان اندیشه های خویش خطر نمی کنند و به قول کوهن «نوعی سکوت حاصل می شود که به قیمت تمامی شجاعت اخلاقی ذهن آدمی است». جعل مفهوم آزادی و پرداختن حشو و زاید آن و فرو کاستن آزادی به امکان اظهارنظرهای بی درد سر و سطحی، تجربه آزموده شده یی است که در جوامع کمونیستی قرن بیستم مانند شوروی نتیجه خود را به ظهور رسانده است. در سیاستگذاری حسن نیت کفایت نمی کند. بین در غلتیدن از آزادی به دیگرفرمانی مرزی باریک است. کافی است یک عنصر جدید به این مفهوم اضافه شود. تا اختیار عمل آزادانه داشتن به اختیار عمل «مطلوب» داشتن فرو کاسته شود. تا به همین سیاق مرکز تصمیم گیری از خود فرد به خارج از شخص منتقل شود.
در جامعه امروز پیش از آنکه «شهامت سقراط وار» بخواهیم، شایسته است دست کم حدود آزادی های مدنی و سیاسی جامعه را ترسیم کرده باشیم. در سایه آزادی است که امر مطلوب محقق می شود. بماند که درکمان از آزادی کدام است. «هر چیزی همان است که هست: آزادی، آزادی است.»