رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول
رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

خاورمیانه و ایران مصاحبه با دکتر محمود سریع القلم(لطفا برای یکبار هم شده بخوانید)با جراحی روح ایرانی

خاورمیانه و ایران  مصاحبه با دکتر محمود سریع القلم(لطفا برای یکبار هم شده بخوانید)با جراحی روح ایرانی


جراحی روح ایرانی

بررسی مسائل خاورمیانه و ایران در مصاحبه روزنامه شرق با دکتر محمود سریع القلم

جواب هر پرسشی را از دو منظر می‌دهد؛ هم توسعه و هم روابط بین‌الملل و اساسا بنیادهای فکری‌اش برمبنای این دو حوزه گذاشته ‌شده استجامعه ایرانی را خوب می‌شناسد همان‌طور که جامعه جهانی و نظم جهانی راهمین بنیان‌ها موجب می‌شود که پاسخ پرسش‌ها را از مناظر مختلف بدهد.  محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی است، اما حضور فعالی در مجامع بین‌المللی دارد. از جمله آنها حضور در نشست‌های متعدد داووس است. او توسعه در ایران را مستلزم داشتن عزم برای تغییر، حل‌وفصل برخی چالش‌ها و دستیابی به نتیجه واحد و آغاز تغییر می‌داند. اگرچه یادآوری می‌کند که برخی ویژگی‌های فرهنگی، انجام این تغییرات را در سطوحی سخت می‌کند. او برای توسعه، سیاست خارجی، انتقاد و مباحثی از این دست ٣٠ ویژگی برمی‌شمارد.‌کتاب‌های «عقلانیت و توسعه‌یافتگی ایران»، «فرهنگ سیاسی ایران» و«اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» ازجمله آثار اوست که بر بحث توسعه متمرکز است. او متولد ١٣٣٨ در تهران است و در دوران مدیریت حسن روحانی بر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با این مؤسسه ارتباط داشتهاو داشتن نقش مشاور برای رئیس‌جمهوری فعلی را رد می‌کند و می‌گوید هیچ سمت دولتی‌ای ندارد. گفت‌وگو با محمود سریع‌القلم در روزی بهاری در دفتر روزنامه انجام شد

 

‌در مذاکرات کمپ‌دیوید که چندی پیش برگزار شد، برخی از کشورهای عرب با حضور مقامات ارشدشان و برخی در سطح سران، در کمپ‌دیوید حضور پیدا کردند. کارشناسان زیادی معتقدند اجلاس کمپ دیوید نتوانست به نتایجی که پیش‌بینی ‌شده بود، برسد. فکر می‌کنید در شرایط فعلی گره منطقه در کجاست؟ سران عرب در کمپ دیوید چه چیزی می‌خواستند؟

منطقه خاورمیانه در نظام بین‌الملل امروز، تنها منطقه‌ای است که حداقل همکاری و ائتلاف و نزدیکی منافع کشورها در آن مشاهده می‌شود. از نظر اقتصادی حداقل هم‌گرایی در این منطقه وجود دارد. از نظر سیاسی، سوءتفاهم و تضاد بنیادی بین کشورها در این منطقه وجود دارد. به لحاظ نظامی هم، کشورها استراتژی‌های مستقل ملی خودشان را دارند. همکاری‌های فرهنگی و اجتماعی وجود دارد، اما به اندازه‌ای نیست که کشورها را به هم نزدیک کند. براساس وضعیتی که بین کشورهای این منطقه وجود دارد، می‌توانیم بگوییم پرتضادترین منطقه در جهان، خاورمیانه است.

‌علت این ناهماهنگی و تضاد چیست؟

به لحاظ علمی و نظری، ریشه این تضاد در این است که هنوز در بسیاری از این کشورها فرایندهای کشور- ملت‌سازی تحقق پیدا نکرده یا ناقص است یا در مراحل ابتدایی خود قرار دارد و مدت‌ها طول خواهدکشید تا اینکه کشورها به انسجام ملی و حل‌وفصل موضوع هویت در نهادهای اجتماعی‌شان برسند. ترکیه در مقایسه با دیگر کشورهای خاورمیانه، به مبانی ملت‌سازی و کشورسازی از همه نزدیک‌تر است. هرچند ترکیه هم در حال تکامل و تعمیق کشور- ملت‌سازی در داخل است. در آسیا و آمریکای لاتین، اکثر کشورها از خود، جامعه و  جهت‌گیری کشورشان، تعریفی دارند؛ مثلا در کشوری مانند کره‌جنوبی بالای ٩٠درصد مردم، اکثریت هیأت حاکمه، بخش خصوصی، سندیکاهای کارگری و جامعه روشنفکری، درباره تعریف‌شان از کره، اقتصاد، روابط‌خارجی و بنیان‌های قدرتمندشدن، به اجماع رسیده‌اند. به لحاظ نظری، به این، قرارداد اجتماعی می‌گوییم. وقتی‌در یک کشور قرارداد اجتماعی تحقق پیدا کرد، تضادهای درونی آن کم می‌شود و به‌طور طبیعی تضادهایش با محیط خارجی خود را هم به حداقل می‌رساند. عموم کشورهای آمریکای‌لاتین این وضعیت را دارند.

‌درحال‌حاضر کدام کشور مناسب‌ترین وضعیت در بحث قرارداد اجتماعی را دارد؟

پیشرفته‌ترین کشور در آمریکای‌لاتین از لحاظ قرارداد اجتماعی، شیلی استمکزیک در ٢٠سال گذشته، رشد غیرقابل تصوری در ایجاد یک قرارداد اجتماعی داشته ‌است و همین‌طور آرژانتین. وقتی قرارداد اجتماعی در داخل یک کشور شکل می‌گیرد، به همان تناسب تضادهای داخلی بسیار کم می‌شود و انرژی آن کشور صرف تولید قدرت می‌شود. هند و چین مدت‌هاست به این مرحله رسیده‌اند. ژاپن بیش از یک قرن است که این حالت را به خود گرفته است. اما در خاورمیانه، به ندرت قرارداد اجتماعی داریم. به ندرت دولتی داریم که ظرفیت آن ‌را داشته باشد در چارچوب قرارداد اجتماعی مسائل خود را تعریف کند و منابع ملی را در چارچوب قرارداد اجتماعی به استخدام بگیرد. برای همین است که در خاورمیانه، ما این همه تضاد داریم؛ چراکه برای تحقق این مسئله، فرایندهای طولانی در پیش داریم؛ برای مثال، مصر باوجود اینکه کشور بسیار قدیمی و کهنی است، اما مصری‌ها درباره مواردی از این دست که از مصر چه تعریفی دارند و چگونه می‌خواهند ثروت تولید کنند و ماهیت روابط خارجی آنها چیست و جایگاه مفاهیمی کلیدی مانند دولت، دین، زمان، آینده، حقوق مردم یا بخش خصوصی کجاست، به تعریف‌های مشترک نرسیده‌اند. انسان هم همین‌گونه رشد می‌کند: هر انسانی که تعاریف دقیقی از مسائل داشته باشد، انسان متعادل‌تری است. برای همین، هرچقدر تعاریف ما، چه فردی و چه اجتماعی، کلی‌تر باشد، تضاد خواهیم داشتهرچقدر جزئی‌تر باشد تضاد ما کمتر خواهد بود. شما اگر نصف روز با یک ژاپنی، معاشرت کنید، دقیقا می‌فهمید او چه رنگی را دوست دارد و تفریح برای او چه معنایی دارد، برای آینده خودش چه چارچوبی ترسیم کرده است و چه تناسبی بین خود، جامعه و کشورش وجود دارد. حتی اگر یک آدم معمولی باشد. چون او به این تعاریف رسیده‌ است، در درون خود به یک صلح درونی رسیده‌ است و در چارچوب آن تعاریف، زندگی می‌کند. در خاورمیانه به دلایل پیچیده تاریخی، ما انسان‌های کلی و دارای کشورهایی با تعاریف کلی هستیم. انسان‌ها و جوامعی که خیلی کلی حرف می‌زنند، در یک دایره بسته متوقف هستند. برای اینکه جامعه‌ای رشد کند، عموم مفاهیم باید وارد جزئیات شود. الان ما و عربستان ٣٠ سال است می‌گوییم باید روابط‌مان خوب باشد. بعد هم می‌گوییم صداقت و برادری داشته باشیم، همه مسلمان هستیم، اما بعدش تمام می‌شود! هیچ‌وقت نگفتیم مثلا دانشگاه‌های ما در چه مقطعی، چه رشته‌هایی، برای چه مدتی و با چه محتوایی می‌توانند تبادل دانشجو کنند. یا در کدام صنایع، می‌توانیم با همدیگر همکاری کنیم. ما روابط‌مان را «ریز» نکرده‌ایم. همیشه با تعارف و کلیات گذشته است؛ درحالی‌که اگر روابط آمریکا و ژاپن را مطالعه کنید؛ می‌فهمید چه جزئیاتی در رابطه‌شان وجود دارد. به‌هرحال می‌توانم این‌گونه جمع‌بندی کنم: به اعتقاد من خاورمیانه برای مدت‌ها بی‌ثبات خواهد بود. این گفته، دلایل علمی داردبا اتفاقاتی که در آمریکا افتاده، بازیگران محلی و منطقه‌ای نقش مهم‌تری از بازیگران بین‌المللی خواهند داشت. این موضوع در سال‌های اخیر برای اولین‌بار است که رخ می‌دهد. رقابت صفر- یک بین بازیگران اصلی منطقه وجود دارد؛ یعنی ایران، ترکیه، مصر و عربستان که این، تضاد و تنش را تعمیق می‌بخشد و بیشتر می‌کند. روابط اقتصاد حداقلی بین این کشورها وجود دارد؛ حدود شش درصد. روابط اقتصادی تا زمانی‌که مسائل سیاسی و امنیتی بین این کشورها بهبود پیدا نکند، همچنان در حاشیه خواهد بود. این وضعیت را با آسیا و آمریکای لاتین مقایسه کنید که روابط اقتصادی آنها روزبه‌روز بیشتر به هم گره می‌خورد و قفل می‌شود. از آنجا که از نظر اقتصادی درحال قفل‌‌شدن به همدیگر هستند، مسائل سیاسی و امنیتی آنها هم، اصلاح و بهبود پیدا می‌کنددراین‌بین، کشورهای خارجی هم دنبال منافع خودشان هستند: فروش اسلحه، دسترسی به نفت و گاز یا دسترسی به بازارهای مصرفی. احتمالا حضور مستقیم بازیگران بین‌المللی در منطقه کم‌رنگ‌تر شود و حضورشان غیرمستقیم خواهد بود و تضاد بین بازیگران منطقه‌ای افزایش پیدا خواهد ‌کرد. اروپا درحال به دست‌آوردن سهم بیشتری در خاورمیانه است؛ هم اقتصادی و هم نظامی. روسیه همچنان در ورود و دخالت در منطقه، محتاط است و نقش سنتی دوره شوروی را دیگر ندارد، چراکه امکاناتش محدود است. همچنین اولویت‌های خود را جاهای دیگری، مانند چین تعریف کرده ‌است. چین هم حضور خود را در خاورمیانه، صرفا اقتصادی، بانکی و مالی تعریف می‌کند.‌دوباره به سؤال اولم برمی‌گردم. کشورهای عربی در قبال توافق احتمالی هسته‌ای، دنبال چه چیزی هستند، یک تضمین یا چیز بیشتری می‌خواهند؟

کشورهای عربی معتقدند افزایش قدرت ایران باعث کاهش جایگاه و نفوذ آنها در منطقه می‌شود. یعنی بازی سیاسی خود را با ایران با «حاصل‌جمع صفر» می‌دانند.


‌با ایران دوره احمدی‌نژاد راحت‌تر بودند؟

به نظر من فرقی نمی‌کند. آنها به‌ندرت قوه مجریه را در ایران مؤثر می‌بینند. همان‌گونه که غرب هم قدرت ایران را با قوه مجریه تعریف نمی‌کند، چراکه قوه مجریه را حداقل در مسائل منطقه‌ای، سیاست خارجی، امنیت ملی و هسته‌ای، نهاد تصمیم‌گیرنده نمی‌دانند.

‌شاید بهتر است بگوییم تفکر احمدی‌نژادی؛ تفکری که ‌توانست ایران را به هراس برای جهان تبدیل کند.

اگر چنین سیاستی را پیش بگیریم؛ فاصله ما و همسایگان‌مان بیشتر خواهد شدهمه جای دنیا منطقه‌گرایی بر جهانی‌شدن اولویت پیدا کرده است، یعنی هر کشوری سعی می‌کند بهترین روابط را با همسایگان خودش داشته باشد. کشورهای منطقه آ‌سه‌آن، آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین، به‌تدریج در حال برداشتن ویزا بین خودشان هستند. به این خاطر که می‌خواهند با ایجاد فضای کسب‌وکار اقتصادی، شرایط بهتر اجتماعی، سیاسی و امنیتی ایجاد کنند. هنر یک کشور این است که قدرتش افزایش پیدا کند؛ اما دیگران از این افزایش قدرت، هراسی نداشته باشند. بهترین نمونه این رویکرد در دنیای امروز، آلمان است. آلمان بهترین موقعیت را در اتحادیه اروپا دارد. هر کشوری در اتحادیه اروپا که مشکل مالی داشته باشد، وارد صحنه شده و نجاتش می‌دهد. بسیاری از سیاست‌های اتحادیه اروپا در چارچوب منافع آلمان حرکت می‌کند. بدون اینکه آلمانی‌ها، مسئولان فراوانی در اتحادیه اروپا داشته باشند. این هنر سیاست است. وگرنه اگر قدرت‌ انسان از یک تا ١٠، نیم باشد؛ اما خود را ٢٠ نشان دهد، هنر نیستهنر سیاست بستگی به این دارد که ما چه میزان اعتمادبه‌نفس و اعتماد ملی و داخلی داشته باشیم. ایران، شایسته این است که روزبه‌روز قدرتش‌ در همه صحنه‌ها افزایش پیدا کند. اساسا افزایش قدرت ملی ایران، خیلی به ماهیت نظام سیاسی در ایران ارتباط ندارد. ایران فی‌الذاته باید قدرتش در همه صحنه‌ها افزایش پیدا کند. اما اگر این افزایش قدرت باعث شود که ما با همسایگان خود وارد یک جنگ‌سرد شویم، آنگاه معلوم است که در تاکتیک‌ها و روش‌هایمان ایراد وجود دارد. چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، عربستان یک کشور مهم منطقه است؛ به لحاظ سیاسی، نظامی، نفتی و اقتصادی. ما باید نهایت تلاش‌مان را بکنیم که با عربستان همکاری داشته باشیم و آنها از اینکه قدرت ما افزایش یابد، هراسی نداشته باشند. آنها احساس می‌کنند ما حاضر نیستیم شریک‌شان شویمعربستان در محافل بین‌المللی خیلی می‌گوید بیاییم در مسائل منطقه‌ای با همدیگر شریک شویم. شما سیاست خارجی‌تان را چندجانبه‌گرایی کنید. حتی عربستان بارها این را گفته که حضور ایران در عراق، ضرورتی ژئوپلیتیک است اما اگر قرار باشد این حضور به ضرر دیگران باشد، خوب نیست. این حضور باید با همکاری دیگران باشد. بالاخره عراق و عربستان با همدیگر همسایه و عرب هستند و تاریخ مشترک هم دارند. حتی آنها تا آنجا پیش می‌روند که می‌گویند حضور ایران در سوریه و لبنان هم یک ضرورت ژئوپلیتیک است. اما اگر قرار باشد این یک بازی صفر- یک باشد و ایران با قدرت‌های منطقه‌ای همکاری نکند، آنها هم می‌روند و با بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شریک می‌شوند و قدرت نظامی خودشان را روزبه‌روز افزایش می‌دهند. امارات و عربستان در سال ٢٠١٤، ٩٦میلیارد دلار اسلحه خریدند. ما باید در ایران یک تصمیم جدی بگیریم؛ باید دریابیم تا چه میزان می‌توانیم برای خودمان و برای اینکه قدرت‌مان را روزبه‌روز افزایش دهیم و حضور منطقی منطقه‌ای داشته باشیم، با دیگران همکاری کنیم؟
‌شما معتقدید پیامی که تا اینجا به منطقه صادر شده، پیام صفر- یک است؟

ما با دولت‌های منطقه‌، همکاری‌های جدی و پایداری نداشته‌ایم. البته از دیدگاه توسعه‌گرایان، من این ‌را به فرهنگ ایرانی مرتبط می‌دانم. امیدوارم اشتباه کنم، ولی مطالعه و تحقیق و مشاهده، این را به من می‌گوید. حتی به‌لحاظ تاریخی، من از فرهنگ عمومی و رایج ایرانی این ‌را می‌فهمم که ایرانی‌ها در سهیم‌شدن با همدیگر مشکل دارند. به‌نظر می‌رسد که لابه‌لای رفتارهای فرهنگی ما چنین ناخودآگاهی وجود دارد که اگر من با کسی همکاری کنم، از ابهت، شوکت، جایگاه و امنیتم کم می‌شود. بنابراین حس همکاری در ایرانی‌ها بسیار کم است. این‌ را می‌توان در ساختمان‌ها، برج‌ها و  بین نخبگان فکری مشاهده کرد. شما چند هزار کتاب در غرب می‌بینید که دو یا چند نفر با هم نوشته‌اند؟ اساسا آنها معتقدند کار فکری، یک کار جمعی است. اکثر تکست‌بوک‌ها یا کتاب‌های درسی در همه رشته‌ها- اعم از مهندسی، پزشکی، هنر و علوم انسانی- توسط چندین نفر نوشته شده است؛ اما ما این تفاهم را برای کار جمعی نداریم. اساسا توسعه یعنی سیستم و سیستم هم یعنی همکاری. این‌ را در رانندگی و فعالیت‌های اجتماعی هم می‌بینید. یک دلیل که ما در ایران نمی‌توانیم حزب پایدار تشکیل دهیم؛ همین مسئله همکاری است. در تاریخ ایران می‌بینید که احزاب، شکل می‌گیرند و بعد، زود منشعب می‌شوند. دلیلش این است که مسائل را به صورت صفر و یک می‌بینند. ما به دیگران می‌گوییم یا شما حرف ما را قبول کنید یا اینکه بروید کنار؛ ما کار خودمان را می‌کنیم. در فرهنگ عمومی هم همین رفتار را می‌کنیم. فکر می‌کنم نداشتن حس همکاری و اینکه ما خود را معمولا خیلی بزرگ‌تر از آنچه هستیم، می‌بینیم؛ اجازه نمی‌دهد در سطح منطقه نیز همکاری کنیم. چهار سال پیش، وقتی ترکیه، سیاست‌های متفاوت با ما نسبت به سوریه اتخاذ کرد، بعضی از رسانه‌های ما الفاظ بسیار ناپسندی درباره سیاست خارجی ترکیه به کار بردند- آن‌هم ترکیه‌ای که خیلی با آن ارتباط داریم و آمارها نشان می‌دهد سال گذشته شش میلیون ایرانی به ترکیه رفته‌اند- به‌‌این‌دلیل که ما معتقدیم ترکیه هم باید مثل ما مسائل را ببیند. اگر نمی‌بیند حتما وابسته است، اشتباه می‌کند و خیلی القاب  دیگراین، تا حدودی ریشه فرهنگی دارد و به نحوه فکرکردن ما ایرانی‌ها ربط داردبه‌نظر می‌رسد در فرهنگ عمومی ما، متفاوت‌بودن در افکار و باورها، امری نامعقول تلقی می‌شود. من درباره سیاست صحبت نمی‌کنم؛ بلکه مسائل اجتماعی و حتی در حیطه مسائل علمی و دانشگاهی ارجاع می‌دهم. به‌نظر می‌آید ما در صحنه عمومی با فضایی روبه‌رو می‌شویم که یکسان فکر کنیم و تلقیات ما از مسائل مشترک باشد. متفاوت‌بودن در فرهنگ عمومی ما خیلی پسندیده نیست. در بعضی کشورها، متفاوت‌بودن نوعی حق فردی است. ما با کشورهایی که مواضع متفاوت دارند بسیار سخت کار می‌کنیم. عرف جهانی این است که باید آن‌قدر صحبت کرد تا به تفاهم و اجماع رسید.

‌اما شما می‌گویید سیاست خارجی در ایران، عرصه دولت‌ها نیست که تغییر دولت در آن تأثیر داشته باشد. پس می‌توان نتیجه گرفت که روی یک خط حرکت می‌کند؟

سیاست خارجی جمهوری اسلامی، از اول انقلاب تا به امروز، که ما پنج دولت را پشت‌سر گذاشته‌ایم، از ثبات بسیار بالایی برخوردار بوده است.

‌بسیار خب. می‌خواهم این را در کنارِ بندی از صحبت‌های شما در جلسه یک‌ماه پیش مرکز تحقیقات نهاد ریاست‌جمهوری بگذارم که می‌گفتید کشورها برای توسعه به یک مدل دست پیدا کرده‌اند مبنی بر اینکه حاکمیت برای توسعه تصمیم می‌گیرد و بعد، مردم خودشان را همراه می‌کنند.

حاکمیت‌ها مردم را همراه خودشان می‌کنند. تجربه و فکت‌ها این را به ما می‌گویند.‌اگر این دو نکته را در کنار هم بگذاریم، با توجه به فردگرایی منفی که در فرهنگ ایرانی وجود دارد، اصلا نمی‌توانیم این تجربه را در ایران عملی کنیم، آن‌هم با توجه به اینکه سیاست خارجی در ایران مدل پایداری دارد و با تغییر دولت‌ها تغییر نمی‌کند. آیا می‌توانیم این مدل توسعه‌ای را داشته ‌باشیم که حاکمیت و کشورها بتوانند مردم‌شان را در یک تفکر توسعه‌ای با خود همراه کنند؟ چرا در این سال‌ها این کار را نکردیم؟ یا انجام دادیم و شکست خوردیم؟

انسان یا سیستم‌ها، چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی و ملی، وقتی از کارهایشان جواب می‌گیرند که تمرکز داشته باشند؛ برای مثال اگر فردی بگوید من در ١٥ جا مشاورم، و در حال گرفتن سه فوق‌لیسانس هستم و در شش شرکت هم کار می‌کنم، چه اتفاقی برای مغز او می‌افتد؛ مغزی که توجهش در ٣٠ جا پخش شده است. یکی از کارهای مهمی که انسان باید انجام دهد، خواندن بیوگرافی است. از پیکاسو بگیرید، تا انیشتین، کِنِدی، فارابی، سهروردی، مطهری، چرچیل و چارلز دیکنز، همه در زندگی تمرکز داشته‌اند. در ایران، توجه در حکمرانی خیلی پخش است. می‌خواهم از این اصل علمی برای بیان مطلبی استفاده کنم. ما انرژی قابل‌توجهی برای افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه گذاشته‌ایم. این حق ماست؛ اما این موضوع زمانی می‌تواند تداوم پیدا کند که انرژی حداقل مساوی را هم در داخل صرف کنیم. در جلسه مرکز تحقیقات عرض کردم، ما نمی‌توانیم بگوییم می‌خواهیم نفوذمان در منطقه پایدار باشد، اما ١٩ هزارنفر در سال در جاده‌های ما کشته شوند. نرخ تورم ٣٠درصدی داشته‌ باشیم و بخواهیم ژئوپلیتیک منطقه را تعیین کنیم؛ اینها با هم تناسب ندارند. الان به آلمان‌ها فشار می‌آورند که بودجه سیاست‌خارجی را پنج درصد زیاد کنید. می‌گویند علاقه‌ای نداریم؛ اولویت ما اقتصاد آلمان است. از سال ٢٠٠٨ به بعد که بحران مالی در دنیا بود، آلمان‌ها نه‌تنها مشکلی نداشتند، بلکه آنقدر پس‌انداز داشتند که بتوانند مشکلات یونان، پرتغال و اسپانیا را هم حل کنند، ضمن اینکه نرخ تورم‌شان را هم زیر دو درصد حفظ کردند، بالای ٢٠٠میلیارد یورو هم پس‌انداز دارند. تناسب بین قدرت داخلی و قدرت خارجی خیلی تعیین‌کننده است.

‌پیرو سؤال پیشین، شما معتقدید این نگاه حاکمیتی مستمر بوده و افت‌وخیز نداشته است؟

ما ایرانی‌ها دوست داریم از زندگی خیلی بهره‌برداری کنیم؛ مثلا در هند، زندگی نصف جمعیت در جغرافیایی زیر یک کیلومتر است. هیچ‌چیز هم از دنیا نمی‌خواهند. اصلا نه با دولت و حاکمیت در هند کار دارند و نه برعکس؛‌ اما ما این‌طور نیستیم. ما همه‌چیز را بزرگ می‌خواهیم. مثلا در ٢١سالگی، عقل می‌گوید برو کتاب بخوان. لزومی ندارد کار سیاسی کنید. آدم در ٢١سالگی هنوز در اوایل رشد است. حداقل تا ٣٠، ٣٥ سالگی باید کتاب بخوانید تا اینکه به یک نظام فکری برسید و بعد شروع کنید به استنباط‌کردن. در پاسخ به سؤال شما بگویم که این باز هم ریشه‌های فرهنگی دارد. ما دوست داریم در بولیوی و آفریقا نفوذ داشته باشیم، خاورمیانه هم که اولویت اول ماست. دوست داریم در کشاورزی اول باشیم؛ درحالی‌که تولید یک کیلو گندم در دنیا یک دلار تمام می‌شود و در ایران پنج دلار. متخصصان کشاورزی می‌گویند تولید گندم در ایران به‌صرفه نیست. بهتر است ما در جای دیگری تولید ثروت کنیم و ارزش افزوده به دست بیاوریم و گندم بخریم، همان‌گونه که کره‌جنوبی این کار را می‌کند. کره در آفریقا زمین اجاره کرده و غله می‌کارد. تمام نیازهای کشاورزی‌اش را از آنجا رفع می‌کند و بقیه‌اش را هم در دنیا می‌فروشد. ما می‌خواهیم در هر مورد قابل‌تصوری اول باشیم. نمی‌توانیم. آمریکا هم نمی‌تواند. کشورهای مختلف فکر می‌کنند که در کجاها می‌توانیم رشد کنیم؟ الان کره تولید ناخالص یک تریلیون دلاری دارد، در چهار، پنج صنعت توانسته رتبه اول را به دست بیاورد. یعنی اینکه باید تمرکز وجود داشته باشد؛ تمرکز در اینکه ما در چه کارهایی می‌توانیم پیشرفت کنیم، ثروت تولید کنیم و و بعد حرکت کنیم و به جایی برویم. ما این کار را نکرده‌ایم. کدام ایرانی علاقه‌مند نیست که ایران یک الگوی مدیریتی و حکمرانی ارائه دهد که حداقل در دنیای اسلام نمونه نداشته باشد؟ کدام ایرانی علاقه‌مند نیست که در آسیای مرکزی، قفقاز، دنیای عرب، پاکستان، افغانستان، ترکیه و کشورهای مسلمان غیرعربی، بگوییم ما به‌واسطه استقلال سیاسی‌ای که داشته‌ایم و دقتی که در حوزه علم و صنعت و فلان داشته‌ایم، توانسته‌ایم چندین دهه روی این مدل کار کنیم و آن را به اینجا برسانیم و همه بیایند از آن استفاده کنند. اما استخراج این مدل خیلی فکر و زحمت می‌خواهد. انسان اگر بخواهد رشد کند باید مثل یک سیستم عمل کندما دو واژه داریم: ذهن سیستمی و ذهن سیستماتیک. ذهن سیستماتیک یعنی ذهن منظم. اما ذهن سیستمی خیلی عمیق‌تر است. یعنی بخش‌های مختلف را یک‌جا ببیند. ما دقیقه ٩٠، ذهن سیستمی پیدا می‌کنیم، اما از قبل ذهن سیستمی نداریم به خاطر اینکه آموزش ندیده‌ایم. بخش احساس و غرایز ما خیلی قوی‌تر از بخش فکری عمل می‌کند. یک نمونه جاری عرض می‌کنم؛ وقتی که در لوزان تفاهم شد، همه خوشحال شدند و جشن گرفتند، اما دوام آن یک هفته بود. بعد افراد شروع کردند به فکرکردن. به‌هرحال، توسعه سیستم و دقت می‌خواهد، و این برای خودش اصولی دارد. یک‌سری نکات پشت‌سر آن می‌آید: زمان مقدس می‌شود، پرکاری، تمرکز، برنامه‌داشتن، پایبندبودن، بازی‌درنیاوردن و خیلی موارد دیگر. عین سلامتی است. من می‌گویم که سلامتی می‌خواهم. پشت‌سرش چیست؟ اگر من هرروز چهار بسته سیگار کشیدم و بهداشت و تغذیه را رعایت نکردم، این را نقض می‌کنم. سلامتی اصولی دارد. ما قائل به اصول نیستیم.


‌با این ویژگی‌هایی که درباره جامعه و فرهنگ‌مان گفتید، نمونه مشابهی در دنیا هست که مثل ما باشد؟ شما در مثال‌هایتان، اغلب از تجارب هند و چین می‌گویید. آیا آنها به ما شباهت دارند؟

فرهنگ سیاسی ما ایرانی‌ها به روسیه خیلی نزدیک است. آنها خودشان را خیلی بزرگ می‌دانند. حس همکاری‌شان با دنیا کم است. شما چین و روسیه را با هم مقایسه کنید. چین می‌گوید من با دنیا همکاری می‌کنم، یاد می‌گیرم و خودم را حفظ می‌کنم. الان چین با آمریکا نیم تریلیون دلار تجارت دارد. اما روس‌ها می‌گویند ملاک، اقتصاد نیست. ملاک، توانایی‌های دیگر است. ما ملت بزرگی هستیم. مساحت، منابع طبیعی و تاریخی طولانی داریم. خیلی به ما نزدیک هستندچینی‌ها هم خیلی مثل ما بودند و زمانی خودشان را مرکز ثقل جهان می‌دانستند. اما الان این‌گونه نیستند. وقتی با دنیا کار کردند، متوجه شدند خیلی جاها ضعف دارند. الان در حال یادگیری در مدیریت، برنامه‌ریزی، بانکداری و صنعت از دنیا هستند. الان بسیاری از شرکت‌های دولتی چینی، مدیران‌شان را برای گذراندن دوره‌های عالی به انگلیس و آمریکا می‌فرستندهندی‌ها هم خیلی این حالت را داشتند. اما اتفاق خیلی جالبی که در هند افتاد، این بود که هند تا دهه ٧٠ میلادی خیلی تحت‌تأثیر نظامیان و امنیتی‌ها بود و اینها، شوروی را الگوی خود می‌دانستند. از اواخر دهه ٧٠، هندی‌ها تعامل‌شان با نظامی‌های آلمان را آغاز کردند.

‌نقطه شروع این اتفاق چه بود؟

فهم جهان برایشان خیلی مهم بود. دیدند در دنیا اتفاقات بسیاری می‌افتدگفتند ما چگونه می‌توانیم قدرت‌مان را افزایش دهیم و بهتر کنیم؟ چون برای خودشان جایگاه بزرگی قائل بودند. مساحت، تاریخ، جمعیت و قدرت هسته‌ای دارند، بنابراین با آلمان، فرانسه و انگلیس به لحاظ نظامی شروع به همکاری کردند. همکاری‌هایشان به‌تدریج ذهن‌شان را عوض کرد و اثرات مثبتش را روی غیرنظامیان درون حاکمیت گذاشت.
‌ 
این نقطه شروع حاکمیتی محسوب می‌شود یا مردمی؟

این نقطه حاکمیتی است. در نیمه دوم قرن بیستم به غیر از غرب اروپا و شمال آمریکا (که توسعه آنها به قرن ١٧ و ١٨ برمی‌گردد)، هر کشوری که پیشرفت کرده است، حاکمیت تصمیم گرفته که تغییر ایجاد کند و این‌ را به قرارداد اجتماعی تبدیل کرده است. شما ٢٠ سال پیش ترکیه را با امروز مقایسه کنید. چه کسی باعث شد که ترکیه به شرایط امروز برسد؟ اولین فرد، تورگوت اوزال بود. با یک نگاه اقتصادی به ترکیه و سیاست خارجی ترکیه، آمد و این ادامه پیدا کردحتی وقتی اجویت که چپ است، در ترکیه به‌قدرت رسید، همان کار اوزال را ادامه داد. بعد ییلماز و بعد خانم چیللر آمد. آقای اردوغان هم که آمد از همه آنها جدی‌تر و عمیق‌تر تغییرات از نقطه حاکمیت را شروع کرد. اینها برایشان قدرت مالی ملی مهم بود. بعد آرژانتین، برزیل، شیلی، مکزیک و امارات، مثلا دوبی مدیون یک نفر بیشتر نیست؛ طرز تفکر یک نفر به نام شیخ‌محمد. شیخ‌محمد تصمیم گرفت دوبی را به یک مرکز تجاری‌، مالی و توریستی تبدیل کند. سؤال و مشورت کرد، شرکت‌ها و متخصصان را آورد و آرام‌آرام این کار را انجام داد.

‌ما هم از دوره امیرکبیر و دو سال قبل از ژاپن، این حرکت را شروع کردیم. این در مقاطعی هم تکرار شده.

 چرا جواب نداده است؟

به خاطر اینکه هیچ‌کدام نتوانستند این حرکت را به قرارداد اجتماعی تبدیل کنند. درحالی که مثلا حزب کمونیست در چین چقدر وقت گذاشته؛ از بیلبورد گرفته تا برنامه‌های تلویزیونی و فیلم که مردم را اقناع کند این کاری را که انجام می‌دهند، به نفع مردم است. مردم هم وقتی دیدند این مثبت است، به طرفش رفتند. در ایران، مثلا پهلوی‌ها، در ذهن خودشان ایده‌هایی داشتند اما تبدیل به قرارداد اجتماعی نشد. آنها فرض کردند مردم حتما حمایت خواهند کرددرحالی که ما در همه کشورهای آمریکای لاتین، ترکیه و آسیا می‌بینیم حاکمیت کار فرهنگی کرده. به این اکتفا نکردند که کاری که می‌کنند‌، درست است.‌یعنی گام‌های تعریف‌شده‌ای وجود دارد که باید یکی‌یکی برداشته شود و ما برنداشته‌ایم؟

اقناع عمومی لازم است. شما در دوره قاجار و پهلوی می‌بینید که پیشرفت اقتصادی، از طرف گروهی در ایران، تفسیر به بی‌دینی می‌شود. چه کسانی بوده‌اند که بیایند بحث کنند که اگر انسان بهتر زندگی کند، می‌تواند دیانتش را هم حفظ کند. ارتباطات بین‌المللی به معنای از دست‌دادن هویت ملی نیستروی این مباحث کار نشد و رویارویی فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرد. ما در توجیه افکار و سیاست‌هایمان، خیلی کم قدم برمی‌داریم. یک نمونه موفق، بستن کمربند در رانندگی است. نمی‌دانم چه سالی بود که در اتوبان‌ها نیروی انتظامی بین ماشین‌ها می‌ایستاد و به مردم تذکر و آموزش می‌داد. به‌تدریج همه فهمیدند این کار شایسته‌ای است و باید کمربند ایمنی را بست. در کلاس اول دبستان در آمریکا، بچه‌ها را به زندان می‌برند، با او حرف می‌زنند، می‌گویند می‌دانی تو کجا هستی؟ اگر انسان کار خلاف کند، اینجا می‌آید. دوست داری سه سال اینجا بمانی؟ بچه به درودیوار نگاه می‌کند و هیچ‌وقت از یادش نمی‌رود. به جاهای مختلف می‌برند. البته سقف تربیت انسان، به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و این نکاتی که تا حالا بحث کردیم، تا ١٢ سالگی است.

‌حال با توجه به تأخیری که وجود دارد، نقطه عزیمت باید از کجا باشد؟

اولین مسئله، تشخیص در حاکمیت است.

‌استنباط شخصی من این است که اگر بخواهیم سیاست ایران را در منطقه تحلیل کنیم، سیاست ایران در منطقه مشارکتی نیست، رفاقتی است. چون برای مشارکت لازم است که همه را قانع و اقناع کنید و دست دوستی را با هیچ‌جا قطع نکنید. اما در سیاست رفاقتی می‌توانید هم‌مرام پیدا کنید. در آنجا ایدئولوژی‌ها هستند که می‌توانند سبب‌ساز حرکت‌های شما باشند. این نظر چقدر می‌تواند درست باشد؟ و عوارض و منافع این رفاقتی‌بودن چیست؟

به نظر من یک تعریف جامع و رایج بین‌المللی از قدرت است که ٩٥ درصد از کشورها این‌ را پذیرفته‌اند. تعریف ما از قدرت با تعریف رایج بین‌المللی از قدرت خیلی فرق می‌کند. این تعریف چیست؟ اولا، به اقتصاد در حد ضرورت نگاه می‌شود. اقتصاد موضوعی است برای معاش انسان و به‌دست‌آوردن آنچه که لازم دارد. اما اقتصاد در کشور ما به معنای مزیت نسبی، تولید ثروت ملی، داشتن یک سهم بازار بین‌المللی و اینها نیست. اگر هم سمند را به ونزوئلا می‌بریم، بیشتر فکرمان سیاسی است تا اقتصادی. پایه‌ اکثریت فعالیت‌های بین‌المللی ما غیراقتصادی است. الان نقش اقتصادی ترکیه در عراق به‌مراتب از ما قوی‌تر است. به خاطر اینکه آنها سیستم دارند و با دنیا در ارتباط هستند. آخرین و بهترین فناوری‌ها را به عراق می‌برند و عراق هم می‌بیند کارکردن با این کشور برایش خیلی سودمند است. حالا در این چارچوب و در تحلیل واژه رفاقتی که در پرسش شما بود، می‌توانم بگویم ما برای دفاع از کشورمان دنبال حوزه نفوذ هستیم. یعنی در کنار هدف اعتقادی- ایدئولوژیک، یک هدف سیاسی- امنیتی هم داریم. در کشور ما این تفکر وجود دارد که ما در جنگ سرد با غرب هستیم، باید مدارهای نفوذ خودمان را گسترش دهیم تا اینکه بتوانیم یک فضای باز و متقابل به دست آوریم. ممکن است حضور ما در یمن هم فرهنگی باشد، هم ایدئولوژیک و هم کمک به شیعیان باشد. اما ضمنا یک کمک سیاسی هم به ما می‌کند که فرصت‌های بازی‌کردن بیشتری در منطقه داشته باشیم.
‌ 
استنباط من از کتاب آخرتان «اقتدارگرایی در عهد قاجار» این است که شما یک آدم عمل‌گرا هستید تا یک ایده‌آلیست. درواقع، بیشتر فکر می‌کنید که با عمل می‌شود کاری را توسعه داد و پیشرفت کرد، تا با ایده‌ها و نظریه‌ها. اگر این برداشت درست باشد، نوع رفتار حکومت ما در منطقه، نوعی رفتار پراگماتیستی است. اینجا شما چطور می‌توانید تلاقی این رفتار حکومت را که به عمل‌گرایی شما نزدیک است، توجیه کنید؟

شما یک اتومبیل می‌خواهید بسازید؛ اول نرم‌افزار کامپیوتری آن را طراحی می‌کنید. همه فاصله‌ها آنجا تنظیم می‌شود. می‌خواهید یک ساختمان بسازید، همه طبقات، فاصله‌ها و اندازه‌ها روی کاغذ می‌آید. هیچ کار عملی‌ای بدون نظریه نیست. اتفاقا من آموزشی که در دانشگاه دیده‌ام، آموزش نظری است. ولی شاید تفاوت من با بعضی از همکاران خودم این است که در نظریه متوقف نمی‌شومفکر می‌کنم که خیلی‌ها در نظریه متوقف هستند. مثلا ما می‌گوییم عدالت چیست؟ من یک تعریفی از عدالت می‌کنم. پنج نفر دیگر هم تعریف می‌کنند. تفاوت من با بعضی از دوستان شاید این باشد که من می‌گویم حالا که ما تعریف کردیم، بیاییم بگوییم که چگونه قابل‌اجرا است؟ در کلیات ماندن، صرفا نظری و انتزاعی‌‌شدن می‌شود. چنین گرایشی بین ما ایرانی‌ها وجود دارد. یعنی در تاریخ مدرن ایران از اوایل دوران ناصرالدین شاه به این‌سو، نظریه‌پردازی را دوست داریم؛ ولی کمتر به این توجه می‌کنیم که چگونه اینها را عملیاتی کنیم. در مورد قسمت دوم سؤال شما، فکر می‌کنم به این برمی‌گردد که حتی اگر ما در منطقه عمل‌گرا هستیم، تئوری ما در حد بقا عمل می‌کند. ما در کشور به یک تئوری نیاز داریم که اصلا به بقا فکر نکند و آن را مفروض بگیرد. ما باید کاری کنیم که تا ١٠ سال آینده تولید ناخالص داخلی ایران به ١,٥ تریلیون دلار برسد و ما شایسته این هستیم. این خودبه‌خود به ما بقا و امنیت می‌دهدتعاریفی که در کشور ما از امنیت وجود دارد کمی قدیمی است. من معتقدم ایران به خاطر جایگاه، جغرافیا، مساحت و ژئوپلیتیکی که دارد، حتما باید به قدرت نظامی خودش توجه کند. بخش مهمی از کشور ما کویر است. اگر بحران آب را حل نکنیم، کویرمان بیشتر هم خواهد شد. بنابراین امنیت ملی ما خیلی‌مهم استاین در بحث، یک پایه است. اما باید کاری کنیم که قدرتمان روزبه‌روز افزایش پیدا کند. یعنی باید ثروت ما زیاد شود. بعضی‌ها می‌گویند باید بیشتر نفت صادر کنیم. ما باید کاری کنیم که تولید کنیم. خدمات و کالا تولید کنیمچگونه می‌توانیم این کار را کنیم؟ باید با دنیا همکاری کنیم. ما نمی‌توانیم با یک دستمان به دنیا بگوییم ما شما را قبول نداریم، با یک دستمان بگوییم لطفا آخرین فناوری‌هایی که دارید بدهید به ما! من از یکی از دوستان که در حوزه آی‌تی کار می‌کند، شنیدم در ایران ١٠ میلیون آیفون وجود دارد؛ آن‌هم در کشوری که تحریم است و این‌همه مشکلات اقتصادی دارد؛ یعنی جامعه به دنیا تمایل دارد و بهترین‌ها را هم می‌خواهد. به‌هرحال، من فکر می‌کنم استراتژی منطقه‌ای ما بر بنیان‌های تولید ثروت بنا نشده ‌است

.‌در این بین اولویت سیاست خارجی چه باید باشد؟

من فکر می‌کنم اولین کاری که باید بکنیم مبارزه با ایران‌‌هراسی است، این باید کانون سیاست خارجی کشور ما باشد. متأسفانه دستگاه سیاست خارجی ما یک نهاد فکری نبوده است. یک نهاد اجرائی و نهاد ارتباط اداری با جهان است. آیا در چند دهه، یک سخنرانی از دستگاه سیاست خارجی خوانده‌اید که در آن استراتژی افزایش قدرت و ثروت ملی ایران با عنایت به تحولات جهانی و با توجه به عناصر اقتصادی، نظامی، سیاسی و فناوری منطقه‌ای و ملی ارائه شود؟ بعضی پارلمان‌ها و دولت‌های غربی و هم‌اکنون آسیایی، برای آنکه در موضوعی به سیاست‌گذاری برسند، علاوه‌بر نهادهای داخلی از ده‌ها مؤسسه فکری و تحقیقاتی بین‌المللی مشورت می‌گیرند. وقتی سخنان را تحلیل محتوا می‌کنم، بسیار روشن است شناخت دقیقی از اقتصاد جهانی، نقش فناوری در سیاست جهانی و تحولات عمیق در جزیره‌العرب وجود ندارد. نکات کلیشه‌ای ٢٠ ‌سال پیش تکرار می‌شودادبیات و قرائت‌های نوین اقتصادی، سیاسی و اقتصاد سیاسی بسیاراندک است.شناخت از این تحولات باید حتی روزانه بهنگام شود.

‌اکنون، در مذاکره هسته‌ای، ایران و آمریکا از نزدیک با یکدیگر درگیر هستند. آیا در این دو سال سیاست آمریکا نسبت به ایران تغییر کرده است یا نه؟

 ما باید هم ریز باشیم و هم دقیق. با تحلیل محتوا از مواضع و سخنرانی‌ها در آمریکا می‌توانیم به این نکات پی ببریم: اول اینکه تعریف آمریکا از جمهوری اسلامی ایران، یک کشور مخالف است. جمهوری‌خواه، دموکرات، سناتور، کاخ سفید، پنتاگون و …، حاکمیت ایران را مخالف آمریکا می‌دانند. دوم اینکه آنها ایده تغییر رژیم را کنار گذاشته‌اند. در مقطعی به این نتیجه رسیدند که اصلا تغییر حکومت در ایران امکان‌پذیر نیست. راه بعد این است که آمریکا می‌گوید می‌خواهد سیاست‌های سیستم را تغییر دهم، اما به ساختارش کاری ندارد. برای پاسخ به اینکه در کدام مسیر می‌توان این کار را انجام داد، برنامه‌شان را خُرد و اقتصادی‌ و تحریم‌ها را طراحی کردند. در سیاست رایج جهان می‌گویند هیچ وقت دشمنتان را کاملا نابود نکنید. ٢٠ درصد امکان ادامه حیات بگذارید، چون شما نیاز دارید که با او تعامل کنید. آنها می‌گویند که جمهوری اسلامی ایران بماند. ما نه با قانون اساسی‌اش کار داریم، نه با حاکمیت آن و نه با این هدفش کار داریم که برای خود دنبال یک مدل اسلامی است. ما آنجاهایی تزاحم داریم که به منافعمان برمی‌گردد. اولین موضوع، هسته‌ای و دومی قدرت دفاعی ایران است. این دو موضوع اگر با منافع ما تزاحم پیدا کند، ما سراغش می‌آییم. استراتژی آنها «تطویل» است. تا به حال در زندگی‌تان با موضوعی روبه‌رو بوده‌اید که نخواسته باشید حلش کنید؛ یعنی حل‌نکردنش به نفع شماست؟ آمریکا معتقد است که باید اختلافاتم را با ایران نگه دارم. بهترین اختلاف همین موضوع هسته‌ای است. آمریکا می‌گوید این سیستم، غیرقابل پیش‌بینی استاگر این سیستم قدرتمند شود، به سیاست‌های سابقش برمی‌گردد. چگونه قدرتمند می‌شود؟ وقتی به پول دسترسی داشته باشد. بنابراین محدودکردن صنعت نفت ایران، بازنکردن تمام سیستم بانکی ایران، اجازه معامله‌ندادن به همه دنیا برای خرید نفت ایران، کانون است. ضمن اینکه آنها می‌گویند ما ماهی ٧٠٠ میلیون دلار به شما می‌دهیم تا بقا داشته باشید. چون نمی‌خواهند ایران به‌هم بریزد. آمریکا به هیچ‌وجه به دنبال تجزیه ایران نیست. ممکن است کشورهای دیگر باشند، ولی این موضوع به ضرر آمریکاست. یکی، به خاطر روس‌ها و چینی‌ها که نزدیک ایران هستند. بعد هم، به خاطر بنیادگرایی و سلفی‌گری و دیگر به خاطر حفظ توازن منطقه‌ای میان کشورهای تأثیرگذار. می‌گوید ایران همین که هست، باید بماند. همه این استراتژی‌ها روی یک ستون استوار است: «ایران ضعیف». روش این کار تطویل است. آنها پیش خودشان می‌گویند که برای مثال ایران در یک دهه آینده، دچار یک‌سری تحولات خواهد شد. ممکن است مدیرانش تغییر کنند، ما کاری کنیم که ایران در دایره و مدار بماند که ما دائما بتوانیم مذاکره کنیم. همین کار را اسرائیل با فلسطینی‌ها می‌‌کندالان از «اسلو» ٢٤ سال می‌گذرد؛ هنوز هم مذاکره می‌کنند. هیچ عجله‌ای هم ندارند. یک قرن دیگر هم مذاکره می‌کنند. در نظر بگیرید که این استراتژی آمریکا، دو همراه منطقه‌ای یعنی اسرائیل و عربستان هم دارد. شاید بتوانیم بگوییم که یکی از مهم‌ترین تحولات سیاسی خاورمیانه در دوران پس از انقلاب اسلامی، همراهی و همکاری عربستان و اسرائیل با یکدیگر در شکل‌گیری ساختارهای جدید در این منطقه است. شاید این موضوع، مهم‌ترین چالش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باشد.‌اکنون ما با شش کشور در حال مذاکره هستیم، تأثیرگذاری هر کدام از آنها در این مذاکرات چقدر است؟

اگر بخواهیم جایگاه و توانایی ١+٥ را در مذاکرات کمی کنیم، من می‌گویم چینصفر، سه کشور اروپایی: صفر، آمریکا: ٨٥، روسیه: ١٥. ٩٥ درصد از عدد آمریکا هم، مربوط به قدرت و تشکیلات یهود در آمریکا است. اوباما می‌گوید ما کلی کار کردیم تا دنیا را همراه کردیم. اسرائیلی‌ها و یهودیان نقش مهمی در این اجماع جهانی داشتند و انرژی گذاشتند؛ مثلا لوایحی که ٤٠٠ به ٢٥، ٩٨ به ١، تصویب می‌شود، معنی دارد. کدام انرژی اینها را دور هم جمع می‌کند؟

‌همان یک رأی مخالف هم متعلق به تام کاتن جمهوری‌خواه است که دنبال طرحی تندتر بوده.

بله، می‌گوید باید این را تشدید کنیم. این است که مهم‌ترین کانون سیاست خارجی ما باید ازبین‌بردن ایران‌هراسی باشد. باید چه‌کار کنیم؟ اول اینکه باید به دنبال قدرت معقول خودمان باشیم. اگر بخواهیم دنبال کار اقتصادی باشیم، شرکای بیشتری پیدا می‌کنیم، تا اینکه بخواهیم کار امنیتی کنیمطبیعی هم است. چون در کار امنیتی صفر- یک‌شدن خیلی راحت‌تر است تا کار اقتصادی. مثلا چینی‌ها با خیلی‌ها، هم مشکلات مرزی و هم مشکلات ارضی دارندگفته‌اند که نمی‌توانیم این مسائل را حل کنیم. هر دو طرف برای اثبات موضوع اسناد دارند.

اگر در لاهه هم طرح دعوی کنند، ٢٠ سال طول می‌کشد. گفته‌اند آن منطقه مورداختلاف است و حل‌وفصل موضوع را به تعویق می‌اندازیم. اما در همان منطقه پیشنهاد کار اقتصادی مطرح و درآمد کسب می‌کنند. به این می‌گویند عقلانیت سیاسی و اقتصادی. ایران‌هراسی برای خیلی‌ها پول و درآمد دارد. الان کسی دنبال این نیست که برود سرزمین دیگری را بگیرد. سرزمین دیگری را گرفتن معنایش این است که بازارهایش را بگیرید؛ نه خاکش را. این است که در اصطلاح دقیق علوم انسانی، «پارادایم» ذهنی ما یک پارادایم قدیمی و سنتی استپارادایم حکمرانی ما باید روی قدرت نرم متمرکز شود.اگر ما می‌خواهیم ایران‌هراسی را از بین ببریم، باید منطق تعاملمان را در منطقه تغییر دهیم. بعد، اگر می‌خواهیم ایران قدرتمند شود، باید به قدرت آی‌تی و اقتصادی روی بیاوریم. قدرت آی‌تی و اقتصادی هم اگر فقط درون کشور باشد، فایده‌ای ندارد؛ چون در آن باید تعامل جهانی وجود داشته باشد. الان چند‌ ده هزار هندی در «سیلیکون ولی» و «سیاتل» آمریکا و صنعت آی‌تی آمریکا مستقر شده‌اند. بهترین‌ها را از هند می‌آورند. این برای خود هند هم بسیارمفید است. توانایی هسته‌ای هندوستان بر اساس تکنولوژی لیزر استآمریکایی‌ها این فناوری را فقط به دو کشور در دنیا داده‌اند؛ یکی کانادا و دیگری هند. این هنر یک حاکمیت است. هم آخرین تکنولوژی هسته‌ای را از یکی می‌گیرد و هم هویت و حاکمیت و استقلال سیاسی خود را حفظ می‌کند، ضمنا روزبه‌روز هم قدرت ملی‌اش افزایش پیدا می‌کند. شناخت ما از جهان شناختی دقیق و کمّی نیست. آینده ایران در گرو قدرتمندشدن اقتصادی و تولید ثروت ملی است. اگر امکانات نباشد، کشور ضعیف می‌شود و متأسفانه بسیاری از کشورها در خاورمیانه علاقه‌مند به قدرتمندشدن ایران نیستند. در این آشفته‌بازار سیاست، ما باید داخل را قوی‌تر کنیم، شاخص‌های اقتصادی را بهبود بخشیم، نرخ اشتغال را بالا ببریم، محیط‌زیست را در میان اولویت‌ها قرار دهیم تا آنکه شاخص‌های اجتماعی و فرهنگی بهتر شوند. بهبود وضع اقتصادی و هارمونی اجتماعی و فرهنگی و اعتقادی به ارتقای پذیرش سیاست و مشروعیت منجر می‌شود. اصل داخل است و قدرتمندشدن داخل؛ هم امنیت می‌آورد و هم احترام بین‌المللی و هم رضایت‌مندی و امید شهروندان ایرانی.

زینب اسماعیلی‌سیویری

واردات 110 میلیون دلاری کفش چینی ؟!

واردات 110 میلیون دلاری کفش چینی ؟!

به بهانه واردات 110 میلیون دلارکفش از چین
کدام بهتر بود؟ کارخانه ای به ارزش 110 میلیون دلار و با 8 هزار کارگر و کارمند و تولید در حد 25 میلیون جفت و صادرات به شوروی یا همان 110 میلیون دلار را بدهیم و 11 میلیون جفت کفش از چین وارد کنیم؟!
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- گمرک چین از صادرات 110 میلیون دلاری کفش به ایران - طی 5 ماه اول سال 2015 - خبر داده است. هر چند انتشار این خبر در ایران می‌تواند با انگیزه های سیاسی نیز صورت پذیرفته باشد اما از واقعیت تلخی هم خبر می‌دهد که همانا ادامه اضمحلال صنعت کفش ایران است.

  در واقع هم ایرانیان پا در کفش چینی می‌کنند و هم چین پای خود را در صنعت کفش ایران کرده است! اگر صنعت کفشی باقی مانده باشد.
  تبادل کالا و صادرات و واردات اقلام مختلف البته فی‌نفسه امر قبیح و مذمومی نیست و در دنیای امروز شعار خودکفایی نیز جاذبه گذشته را ندارد و کشورها بیشتر با مزیت نسبی خود شناخته می شوند و تنها بر روی اقلام استراتژیک سرمایه گذاری خاص و حتی غیر اقتصادی صورت می پذیرد. به بیان دیگر همان انگیزه‌ای که فی‌المثل برای خودکفایی در تولید گندم و اجتناب از واردات آن وجود دارد قابل تعمیم به عرصه های دیگر نیست.

  با این مقدمه و طرح نکات به ظاهر تناقض آمیز احتمالا این پرسش پدید می‌آید که انگیزه این گفتار پس چیست؟

  واردات 110 میلیون دلاری کفش از چین در سال 1394 خورشیدی یادآور نکته‌ای است و این نوشته به این بهانه تحریر می‌شود.
  می دانیم که کفش چینی ارزان است و اساسا واردات آن برای رقابت با کفش های دست‌دوز یا گران غیر دست‌دوز داخلی است و چنانچه قیمت هر جفت کفش چینی را 10 دلار در نظر بگیریم - حال آن که قطعا با بهایی بسیار کمتر وارد می شود- 110 میلیون دلار به معنی 11 میلیون جفت کفش است.(البته کفش چینی 100 دلاری هم داریم و تاکید اصلی بر عدد 110 میلیون دلار است اما همان کفش 100 دلاری هم جای کفش دست دوز داخلی را گرفته است).


  برای این که عمق این فاجعه را دریابیم به 40 سال قبل بازمی‌گردیم. در سال 1355 خورشیدی که کفش ایران با برند جهانی شده «کفش ملی» شناخته می‌شد و کودکان ایرانی دبستان را با شعار «ما می ریم به مدرسه / با الفانتن شوهه» آغاز می کردند و «الفانتن شوهه» همان «فیل» کفش ملی بود و شک ندارم همین جملات برای خوانندگانی که کودکی خود را در آن دوران گذرانده اند خاطره انگیز است. مالک کفش ملی هم «محمد رحیم متقی ایروانی» بود.
  یکی از مجلدات تحقیقی که درباره موقعیت تجار و صاحبان صنایع در سال های پیش از انقلاب انجام شده به «محمد رحیم متقی ایروانی» اختصاص دارد و در فصل چهاردهم آن چنین آمده است:

  «در دهه 50 شمسی با رشد بهای نفت و افزایش حجم سرمایه گذاری در صنایع ایران، از جمله گروه صنعتی ملی توجه جهانیان به ایران بیش ازپیش جلب شده بود. مجله معروف بیزینس ویک در شماره 29 ژوئن 1976 خود نوشت:   

  گروه صنعتی ملی به ارزش یکصد و ده میلیون دلار با بیش از 8 هزار کارگر و کارمند و با تولید تقریبی 25 میلیون جفت کفش نه تنها برای ایرانیان بلکه برای کشورهای عربی و اتحاد جماهیر شوروی نیز کفش تولید می کرد. همچنین در پی دست یافتن به بازار کفش آلمان بود که جریان آب تغییر کرد و مدیری که خود را به چوب پنبه ای تشبیه می کرد که روی آب شناور است گرفتار شد.»
  نمی دانیم اگر کفش ملی مصادره نشده بود چه موقعیتی داشتیم و هرگز نمی‌خواهیم بگوییم یک انقلاب مردمی با صاحبان صنایع- که بعضا از سر اجبار یا اختیار سر و سرّی هم با برخی مقامات رژیم گذشته داشتند - نباید هیچ کاری می‌داشت اما آیا هیچ راه دیگری جز مصادره همه آن نبود؟ آیا هیچ راهی وجود نداشت که به نوعی خود کفش ملی را  به مفهوم ملی و نه مصادره ای و دولتی نگاه می داشتند تا کفش چینی جای آن را نگیرد؟ممکن است بگویند نگاه داشتیم اما چگونه؟ کجایند کارگران قدیمی؟ کو آن اعتبار و اشتهار؟ آیا یک صندوق بازنشستگی و مدیران دولتی می توانند مانند بخش خصوصی مدیریت و نوسازی و نوآفرینی کنند؟ در کشوری با نزدیک به 80 میلیون جمعیت سالانه به چند جفت کفش نیاز است؟ کدام تولید از این مطمئن تر و قابل پیش بینی تر؟
 
کدام بهتر بود؟  شرکت و کارخانه ای به ارزش 110 میلیون دلار و با 8 هزار کارگر و کارمند و تولید کفش در حد 25 میلیون جفت و صادرات حتی به شوروی یا همان 110 میلیون دلار را بدهیم و 11 میلیون جفت کفش از چین وارد کنیم؟!
  سال ها پیش در روزنامه ای نوشتم کاش کفش ملی به جای «مصادره»، «مشاطره» شده بود. این دومی شیوه‌ای بود که مدتی در دوران خلیفه دوم اجرا شد. به این معنی که کل مال شخص را نمی‌گرفتند. نصف آن مصادره می‌شد و نصف را برای خود او باقی می‌گذاشتند تا چنانچه مدعی است با استعداد و  ابتکار کار آفرینی کرده خلاقیت خود را باز هم نشان دهد. 

  اگر نصف کفش ملی را برای ایروانی باقی گذاشته بودند شاید با همان نصف باقی مانده، رویای احداث شهر کفش را محقق می‌کرد و امروز به جای این که در 5 ماه 110 میلیون دلار کفش وارد کنیم و بچه ها دوست نداشته باشند کفش ملی بپوشند و برند‌های خارجی را به رخ هم بکشند درباره صادرات کفش می‌نوشتیم. 
  این حکایت وقتی تلخ تر می شود که بشنویم خود کفش ملی هم کفش چینی وارد می کند! 

  سهامدار اصلی کنونی کفش ملی (صندوق بازنشستگی کشوری) البته مدعی است که تولید کفش در این مجموعه ادامه دارد و به جای تولید در کارخانه‌ای واحد با کارگاه های متعدد قرارداد دارند و سوددهی هم داشته‌اند. این ادعا می تواند درست باشد اما کدام یک از ما کفش ملی به معنی واقعی کفش ملی به پا داریم؟

دانستنی های شگفت انگیز در مورد انسان و بدن انسان(داخل بدن انسان چه خبر است)


دانستنی های شگفت انگیز در مورد انسان و بدن انسان(داخل بدن انسان چه خبر است)


100 دانستنی شگفت انگیز در مورد انسان و بدن انسان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


آیا میـدانستیـد کـه تـنها در طول زمانی که این جمله را می خوانید در حدود ۵۰ هزار سلول بدنتان میمیرد و سلول های جدید جایگزین آن می شود ؟

آیا میـدانستیـد کـه در طـول یـک ساعت قلب شما آنقدر سخت کار می کند کـه مــی تـوانــد انرژی حمل یک جسم یک تنی به اندازه یک کیلومتر از سطح زمین را تامین کند ؟

آیا میـدانستیـد کـه به طور متوسط نوزادانی که از مادران سیگاری متولد میشوند ۲۵۰ گرم کمتر وزن دارند و قدشان نیز کوتاهتر است ؟

آیا میـدانستیـد کـه در هر ثانیه تقریبا۰۳۹; سه میلیون گلبول قرمز در بدن میمیرد ولی خوشبختانه در همان ثانیه سه میلیون گلبول قرمز در بدن ساخته میشود ؟

آیا میـدانستیـد کـه عسل به کمک دیاستازهایش چربی های اطراف قلب را آب می کند به همین دلیل مصرف آن به سالخوردگان و بیماران قلبی توصیه می شود ؟

آیا میـدانستیـد کـه کافئین قهوه میتواند در سیستم بدن شما به مدت شش تا دوازده ساعت باقی بماند ؟

آیا میـدانستیـد کـه در هنگام خنده، ششها تحت فشار زیاد ، مقدار زیادی هوا با سرعت صد کیلومتر در ساعت به بیرون پرتاب میکنند ؟

آیا میـدانستیـد کـه ویتامین ب ۶ باعث خوشحالی و سرحال بودن میشود، این نوع ویتامین را میتوانید برای مثال با خوردن ماهی و جگر و موز و فندق بدست بیاورید ؟

آیا میـدانستیـد کـه برای جلوگیری از پوکی استخوان و سالم نگه داشتن دندانها، کافیست که روزی دو لیوان شیر بخورید ؟

آیا میـدانستیـد کـه گریه و خنده از یک قسمت مغز ناشی میشوند و هر دو در حد متعادل در سلامت انسان موثرند ؟

آیا میـدانستیـد کـه بزرگترین عامل چربی خون کشیدن سیگار میباشد ؟

آیا میـدانستیـد کـه مغز بیشترین انرژی را در بدن مصرف میکند و بدین دلیل است که گرمتر از سایر نقاط بدن میباشد ؟

آیا میـدانستیـد کـه وجود مقداری یون کلسیم در نیمه چپ بدن علت قرار گرفتن قلب در این نیمه از بدن است ؟

آیا میـدانستیـد کـه سیب بیشتر از یک فنجان قهوه میتواند صبحها خواب را از سر بپراند و انسان را آماده کار کند ؟

آیا میـدانستیـد کـه افزایش میزان فسفر در خون میتواند باعث جدا شدن کلسیم از استخوان ها شود که در نهایت باعث ضعیف شدن استخوانها و شکسته شدن آنها میشود ؟

آیا میـدانستیـد کـه اولین دوقلوهای آزمایشگاهی اولین بار در سال ۱۹۸۱ به دنیا آمدند ؟

آیا میـدانستیـد کـه اگر سلول های موجود بر روی پوست بدن انسان را به دنبال هم بچینیم، طول آن به ۴۵ مایل خواهد رسید ؟

آیا میـدانستیـد کـه در طول یک سال، قلب یک انسان عادی ۴۰ میلیون بار می تپد ؟

آیا میـدانستیـد کـه بیشتر انسانها در یک دقیقه ۲۵ مرتبه پلک می زنند و بطور میانگین هر انسان سالانه بیش از ۱۳ میلیون مرتبه پلک می زند ؟

آیا میـدانستیـد کـه معده شما باید هر دو هفته یکبار ماده مخاطی جدید ترشح کند در غیر اینصورت خودش را هضم خواهد کرد ؟

آیا میـدانستیـد کـه شش سمت چپ کوچکتر از شش سمت راست است تا فضایی برای قلب ایجاد شود ؟

آیا میـدانستیـد کـه جراحی چشم یکی از پیشرفت های چشمگیر در طب باستان به شمار می رود ؟

آیا میـدانستیـد کـه عطسه در هنگام خارج شدن از دهان، سرعتی بالغ بر ۱۰۰ مایل بر ساعت دارد ؟

آیا میـدانستیـد کـه اگر بدن شما خشک و یخ زده شود ۱۰% به وزن آن اضافه خواهد شد که این مقدار وزن اضافی را مایکرو ارگانیسم هایی که بر روی بدن قرار دارند، تشکیل می دهند ؟

آیا میـدانستیـد کـه براساس آمارهای اخیرسازمان جهانی سلامتی، روزانه در حدود ۱۰۰ میلیون فعالیت جنسی رخ میدهد؟

آیا میـدانستیـد کـه زمانیکه گوشت و شیر را با هم می خورید، بدن به هیچ وجه کلسیم شیر را جذب نمی کند و بهتر است میان مصرف گوشت و شیر حداقل ۲ ساعت فاصله باشد ؟

آیا میـدانستیـد کـه هر انسان در حدود نیم ساعت یک تک سلولی بوده است ؟

آیا میـدانستیـد کـه ما یک داروخانه کامل در بدن خود داریم و می توانیم هر دارویی را در بدن خود تولید کنیم ؟

آیا میـدانستیـد کـه طول قد هر انسان سالم برابر هشت وجب دست خود اوست ؟

آیا میـدانستیـد کـه محـقـقان اخیـراً بـه ایـن نتیجه رسیده اند که کلیه انسان ۵۰۰ عملکرد متفاوت دارد ؟

آیا میـدانستیـد کـه ساختمان عملکرد دست وال، سگ، پرندگان (بال ها) و انسان دقیقاً مشابه است ؟

آیا میـدانستیـد کـه سریع ترین عضله بدن انسان زبان اوست ؟

آیا میـدانستیـد کـه شبکه چشم ۱۳۵ میلیون سلول احساس دارد که مسئولیت گرفتن تصاویر و تشخیص رنگها را بر عهده دارد ؟

آیا میـدانستیـد کـه چشم انسان حدود ۱۳۵ میلیون سلول بینایی دارد که معادل یک دوربین ۱۳۵ مگاپیکسل عمل می کند ؟

آیا میـدانستیـد کـه چشم سالم انسان میتواند ده میلیون رنگ را مختلف را ببیند و آنها را از یکدیگر تمیز دهد ؟

آیا میـدانستیـد کـه گوش و بینی شما در تمام طول عمر به رشد خود ادامه می دهند ؟

آیا میـدانستیـد کـه چشم های ما از بدو تولد همین اندازه بوده اند، اما رشد گوش و بینی ما هیچ وقت متوقف نمی شوند ؟

آیا میـدانستیـد کـه دندان تنها بخش از بدن انسان است که ترمیم نمی شود ؟

آیا میـدانستیـد کـه شواهد نشان داده است که انسان از هفتاد هزار سال پیش لباس بر تن می کرده است ؟

آیا میـدانستیـد کـه عمر مفید انسانها در کف دستشان اینگونه (۸۱ ۱۸ = ۶۳) نوشته شده است ؟

آیا میـدانستیـد کـه ضریب هوشی انسان های معمولی بین ۸۵ تا ۱۰۵ است ؟

آیا میـدانستیـد کـه هر تار موی انسان میتواند تا وزن ۱۰۰ گرم رشد کند ؟

آیا میـدانستیـد کـه یک انسان نهایتا میتواند با سرعت ۳۵ کیلومتر در ساعت بدود ؟

آیا میـدانستیـد کـه کالبد شکافی انسانهای جدید بسیار بیشتر از انسانهای قدیمی طول میکشد ؟

آیا میـدانستیـد کـه انسان با خوردن ۲۰ نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد ؟

آیا میـدانستیـد کـه هر انسان میتواند ۱ دقیقه نفس خود را حبس کند و رکوردش در جهان ۸۵ دقیقه است ؟

آیا میـدانستیـد کـه وزن اسکلت انسان بالغ ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است ؟

آیا میـدانستیـد کـه انسان اولیه (ناندرتال ها) و اجداد اولیه انسان هر دو در یک زمان در اروپا بودند ؟

آیا میـدانستیـد کـه یک انسان ۸ ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است ؟

آیا میـدانستیـد کـه لایه بیرونی پوست انسان هر ۲ هفته یکبار با سلولهای جدید تعویض میشود ؟

آیا میـدانستیـد کـه انسان ۹ هزار سال پیش از میلاد برای اولین بار به کشاورزی پرداخت ؟

آیا میـدانستیـد کـه دویست میلیون موجود زنده روی زمین وجود دارد که انسان یکی از آنها است ؟

آیا میـدانستیـد کـه کبد انسان در ۳۰۰ تا ۵۰۰ روز نو میشود، یعنی اینکه از سلولهای جدیدی برخوردار میشود ؟

آیا میـدانستیـد کـه تقریبا ۶۵ ٪ وزن انسان را اکسیژن تشکیل میدهد ؟

آیا میـدانستیـد کـه انسان برای اولین بار در ۱۷۸۳ پرواز را تجربه کرد و توانست ۸ کیلومتر با بالن پرواز کند ؟

آیا میـدانستیـد کـه جنین انسان بعد از ۱۷ هفته (۴ ماه) می تواند خواب هم ببیند ؟

آیا میـدانستیـد کـه تنها موجودای که میتواند به پشت بخوابد انسان است ؟

آیا میـدانستیـد کـه بدن یک انسان در طول عمرش به طور متوسط ۱۳۰۰ لیتر عرق تولید میکند ؟

آیا میـدانستیـد کـه انسان های راست دست به طور میانگین ۹ سال بیش از چپ دست ها عمر می کنند ؟

آیا میـدانستیـد کـه کره زمین از ۱۰۲ عنصر بوجود آمده و این ۱۰۲ عنصر در بدن انسان وجود دارد ؟

آیا میـدانستیـد کـه حس بویایی انسان قادر به دریافت و تشخیص ده هزار بوی متفاوت است ؟

آیا میـدانستیـد کـه حدود ۱۰ درصد وزن بدن انسان (بدون آب) را باکتریها تشکیل میدهند ؟

آیا میـدانستیـد کـه از دست دادن تنها ۱% از آب بدن موجب تشنگی میشود ؟

آیا میـدانستیـد کـه بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است ؟

آیا میـدانستیـد کـه ناخن های انگشتان دست، تقریبا چهار برابر ناخن های پا رشد می کنند ؟

آیا میـدانستیـد کـه قد انسان تا ۲۰، ۲۵ سالگی و گاها ۴۰ سالگی بلند می شود و از چهل سالگی به بعد، قد انسان هر دو سال حدود ۶ میلی متر کوتاه می شود ؟

آیا میـدانستیـد کـه دهان انسان روزانه یک لیتر بزاق تولید می کند ؟

آیا میـدانستیـد کـه وزن پوست بدن انسان بالغ بر ۲/۷ کیلوگرم (دو و هفت دهم) است ؟

آیا میـدانستیـد کـه کمبود خواب، زودتر از کمبود غذا موجب مرگ انسان می شود ؟

آیا میـدانستیـد کـه انسان در سال ۳۰۰۰ قد متوسط ۲ متر و ۱۲۰ سال عمر و پوست قهوه ای خواهد داشت ؟

آیا میـدانستیـد کـه هر چروک ایجاد شده در ابرو نتیجه ۲۰۰۰۰۰ اخم است ؟

آیا میـدانستیـد کـه عمر پرزهای چشایی انسان از ۷ تا ۱۰ روز است ؟

آیا میـدانستیـد کـه اندازه قلب هر فرد به اندازه مشت اوست ؟

آیا میـدانستیـد کـه قلب انسان بطور متوسط۱۰۰ هزار بار در سال میتپد ؟

آیا میـدانستیـد کـه قلب انسان هنگام تپیدن میان دو تپش استراحت میکند این یعنی اگر فرد ۷۰ سال عمر کرده باشد قلبش به اندازه ۴۰ سال استراحت کرده است ؟

آیا میـدانستیـد کـه وزن اسکلت انسان بالغ بر ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است ؟

آیا میـدانستیـد کـه انسانهای امروزی بطور متوسط شش سال از عمر را تلویزیون نگاه می کنند و شش سال را هم صرف غذا خوردن میکنند و یک سوم از عمر را هم در خوابند ؟

آیا میـدانستیـد کـه مغز انسان تنها ۲ درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی ۲۵ درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند ؟

آیا میـدانستیـد کـه مغز بیشتر انرژی را در بدن مصرف میکنند به همین دلیل هم از سایر نقاط بدن گرمتر است ؟

آیا میـدانستیـد کـه مغز یک انسان در طول یک روز بیشتر از تمام تلفن های جهان به سلول ها پیام عصبی می فرستد ؟

آیا میـدانستیـد کـه پیام های عصبی با سرعتی برابر با ۱۷۰ مایل در ساعت به مغز رسیده و از مغز به سلول های عصبی می رسند ؟

آیا میـدانستیـد کـه مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است که تلویزیون می بینید ؟

آیا میـدانستیـد کـه بطور متوسط یک انسان در طول زندگی خود در حدود ۴۴ پوند گرد و خاک را تنفس می کند ؟

آیا میـدانستیـد کـه در تمام انسانهای کره زمین ۹۹۹ % شباهت ژنتیکی وجود دارد ؟

آیا میـدانستیـد کـه طول رگهای بدن انسان پانصد و شصت هزار کیلومتر است ؟

آیا میـدانستیـد کـه در یک سانتی متر پوست شما ۱۲ متر عصب و ۴ متر رگ و مویرگ است ؟

آیا میـدانستیـد کـه در هـر ۳ سانتی متـر از پوست، ۴ هزار بافت عصبی، ۱۳۰۰ سـلول عصبی، ۱۰۰ غده عرق، ۳ میلیون سلول، و ۳۰۰۰ رگ خونی وجود دارد ؟

آیا میـدانستیـد کـه اگر رگ های خونی موجود در ۵ سانتی متر از پوست را در امتداد هم قرار دهیم، طول آن به ۲۰ فوت می رسد ؟

آیا میـدانستیـد کـه اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا ۹۷۰۰۰ کیلومتر میشود ؟

آیا میـدانستیـد کـه بدن انسان پنجاه هزار کیلومتر رشته عصبی دارد ؟

آیا میـدانستیـد کـه تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیه چشم است ؟

آیا میـدانستیـد کـه استرس تا ۵ برابر سیستم ایمینی بدن را پایین می آورد ؟

آیا میـدانستیـد کـه کبد یا جگر تنها عضو داخلی بدن است که اگر با عمل جراحی قسمتی از آن برداشته شود دوباره رشد میکند ؟

آیا میـدانستیـد کـه اکثر افراد در کمتر از ۷ دقیقه خوابشان می برد ؟

آیا میـدانستیـد کـه آب دریا بهترین ماسک برای صورت انسان است ؟

آیا میـدانستیـد کـه ورزش کردن در گرما به کاهش اشتها کمک می کند ؟

آیا میـدانستیـد کـه خطر بیماری قلبی و سرطان ریه در افراد غیر سیگاری که در خانه در معرض دود سیگار اطرافیانشان هستند، بیست و پنج درصد بیشتر از دیگران است ؟

آیا میـدانستیـد کـه بدن ما به طور مداوم خود را ترمیم می کند هر سه ماه یکبار بافت استخوانی به طور کامل تعویض می شود و هر ماه پوست جدید رشد می کند به راحتی می توانیم فرآیند پیری را به تاخیر بیندازیم ؟

آیا میـدانستیـد کـه بدن یک انسان معمولی به اندازه کافی شامل: سولفور برای کشتن تمام شپش های بدن یک سگ، کربن برای ساخت ۹۰۰ مداد، پتاسیم برای آتش زدن یک توپ فوتبال، چربی برای ساختن ۷ قالب صابون، فسفر برای درست کردن سر ۲۲۰۰ کبریت و آب برای پر کردن ۱۰ تنگ را دارد ؟

آیا میـدانستیـد کـه پیشانی انسان مرکز دمای انسان است یعنی اگر شما دمای پیشانیتان را تغییر دهید دمای بدنتان هم به همان انداره تغییر میکند این یکی از دلایلی است که وقتی ما می خواهیم ببینیم که آیا تب داریم یا نه دستمان را روی پیشانی میگذاریم ؟

جهان پیرامون ما از دریچه عکاسی(واقعا دینی ورویایی است)

جهان پیرامون ما از دریچه عکاسی(واقعا دینی ورویایی است)

بازتاب‌هایی تماشایی از جهان پیرامون ما

عکاسی از انعکاس‌ بخشی مهم از هنر عکاسی محسوب می‌شود؛ کاری چالش برانگیز که نیازمند درکی درست از زوایا و پرسپکتیو بوده و در کنار آن هنرمند نیز باید از چشم و ذهنی تیز و هوشیار برخوردار باشد. در ادامه ایمیل همراه شما به تماشای تصاویری دیدنی می‌نشینیم که تمامی فاکتورهای فوق در آنها رعایت شده است و از تیزبینی و هوش عکاس خبر می‌دهند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

درسی که نابغه ها به ما دادند(شش مورد از این درسها)

درسی که نابغه ها به ما دادند(شش مورد از این درسها)


شش درسی که نوابغ به ما یاد داده‌اند

ذهن نابغه‌ای را فرض کنید که در حال طراحی یک وسیله مافوق صوت است؛ دانشمندی را فرض کنید که تاریخ فضا را می‌نویسد یا بینایی را به افراد نابینا بازمی‌گرداند. افراد نابغه چه درس‌هایی به ما می‌دهند؟

افراد نابغه در طول تاریخ کارهای بزرگی انجام داده‌اند و بشر وام‌دار تلاش‌ها و شب‌بیداری‌های آن‌ها است. در واقع این افراد موفق شدند کاری که دیگران نمی‌توانستند انجام دهند را تکمیل کنند. از ذهن نوابغ چه درس‌هایی می‌توانیم بگیریم؟ آلبرت انیشتین، گالیله، موتزارت، کپلر، استیون هاوکینگ، توماس ادیسون و زکریای رازی از جمله نوابغ تاریخ هستند و زندگی آن‌ها درس‌های بزرگی را به ما می‌دهد.


درس اول: چالش‌های جدید به طرز فکر جدید نیاز دارد

پروژه “بلاد هاوند اس اس سی” قصد داشت اولین وسیله مافوق صوت باشد که از مرز 1609 کیلومتر بر ساعت عبور می‌کند. این وسیله هم یک خودرو بود و هم جت و هم یک سفینه فضایی، اما جدی‌ترین مشکل ساخت آن طراحی چرخ‌هایش بود. چگونه می‌توان سریع‌ترین چرخ‌های تاریخ وسایل نقلیه را ساخت؟ چرخ‌هایی مقاوم و قابل اعتماد، آن هم با منابعی محدود؟

مارک چاپمن مهندس اصلی پروژه بلاد هاوند پس از کلی تفکر و پیاده‌سازی ایده‌های جدید اعلام کرد که تیمش باید یک قدم به عقب بردارند تا به راه‌حلی بهتر برسند: “ما به چیز زیادی نرسیدیم. فقط اینکه به شیوه منحصر به فردی برای استفاده از تکنولوژی دست پیدا کرده‌ایم.”

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

رویکردی که در نهایت به آن رسیدند “طراحی آزمایش‌ها” نام داشت. در این رویکرد، آن‌ها با استفاده از تکنیک‌های ریاضی به سراغ حل مسئله رفتند. به عبارت بهتر، تعداد بیشتری آزمایش کوچک انجام شده و سپس داده‌های هر یک در کنار هم قرار گرفته تا حاصل کار مشخص شود. مارک می‌گوید: “سه چهار ماه بود که ما فقط سرمان را به دیوار می‌کوبیدیم تا فکری به سرمان بزند. به ناگهان چیزی به ذهنمان رسید: طراحی چرخی که به اندازه کافی قوی و مناسب بود.”


درس دوم: اجازه دهید مدارک و شواهد به نظر شما شکل دهد

همه فکر می‌کردند که شهاب‌سنگ‌ها آب را به زمین آورده‌اند. استیون یاکوبسون نیز در ابتدا از این قاعده مستثنی نبود. او بر روی سنگ‌ها مطالعه کرد تا گذشته زمین را کاوش کند. استیون آبِ داخل سنگ معدنی “رینگ وودیت” در پوسته زمین را کشف کرد و فهمید که اقیانوس‌های زیرین سیاره ما به تدریج راه خود را به سطح سیاره پیدا کرده‌اند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

او می‌گوید: “متقاعد کردن دیگران واقعا کار سختی بود.” با این حال، دو مدرک دیگر نیز در ماه‌های اخیر کشف شد که ادعای او را تقویت می‌کند. زمان خواهد گفت که آیا نظریه‌های جدید درست هستند یا داستان پیچیده‌تر از این حرف‌ها است. استیون در ادامه می‌گوید: “این مساله که شما اولین نفری باشید که یک چیز جدید را مشاهده می‌کنید خیلی اتفاق نمی‌افتد، اما وقتی هم رخ دهد هیجان‌انگیز است.”


درس سوم: 99 درصد موفقیت‌ها با عرق ریختن به دست می‌آید

شیلا نیرنبرگ در دانشگاه کورنل درس می‌خواند. او قصد دارد با کمک یک دستگاه پروستتیک نابینایی را درمان کند. مهم‌ترین مانعی که در این میان برای او وجود داشت پیدا کردن کدهای اطلاعات ارسالی از چشم به مغز بود. نیرنبرگ می‌گوید: “وقتی آن را فهمیدم، اصلا نمی‌توانستم غذا بخورم یا حتی بخوابم؛ تنها کاری که دوست داشتم انجام دهم این بود که کار را پیش ببرم. یک وقت‌هایی خیلی خسته می‌شدم. اما وقتی از شخصی که به شدت در بحران گیر افتاده و حتی نمی‌توان صورت بچه خود را ببیند یک ایمیل دریافت می‌کنم، بسیار مشتاق می‌شوم که بیشتر تلاش کنم.”

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


درس چهارم: جواب همیشه مطابق انتظار شما نیست

دهه‌ها است که سیلویا ایرل تلاش می‌کند اقیانوس را با چشمان جدید ببیند! “ماشین رویایی” او یک زیردریایی است که می‌تواند به اعماق اقیانوس‌ها برود. آن‌قدر که انسان در مورد فضا می‌داند در مورد اعماق اقیانوس‌ها نمی‌داند. اما کدام وسیله تاب مقاومت در برابر فشار سهمگین آب در کیلومترها زیر سطح آب را دارد؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

سیاویا می‌گوید: “جنس آن می‌تواند از فولاد باشد یا تیتانیوم. حتی نوعی سرامیک یا آلومینیوم هم می‌تواند باشد. اما شیشه گزینه نهایی است.” با توجه به محاسبات او، یک گوی شیشه‌ای با 10 تا 15 سانتی‌متر ضخامت می‌تواند با ایمنی کامل اعماق اقیانوس‌ها را کاوش کند. شیشه نخستین ماده‌ای است که بشر با آن آشنا شد، اما هیچ‌گاه ماهیت آن را به درستی درک نکرده است. ساختار مولکولی شیشه کمی شبیه مایعات است. بنابراین با افزایش فشار در اعماق آب، مولکول‌های آن کمی به هم نزدیک‌تر می‌شوند و ساختاری جدید را شکل می‌دهند.


درس پنجم: کمی شانس هم خوب است

می‌خواهیم در مورد یکی از بزرگترین موفقیت‌های تاریخ کاوش‌های فضایی صحبت کنیم. 20 سال برنامه‌ریزی و تلاش دانشمندان بالاخره در سال گذشته میلادی جواب داد. فیله (Philae) ربات کاوشگر سازمان فضایی اروپا است که موفق شد 480 میلیون کیلومتر آن‌طرف‌تر بر روی سطح “دنباله‌دار ۶۷ پی” بنشیند. فرود نرم این کاوشگر بر روی ستاره دنباله‌دار ۶۷ پی به عنوان برترین دستاورد علمی ۲۰۱۴ از سوی مجله معتبر ساینس برگزیده شد.

بزرگترین مانعی که در طراحی و ساخت آن وجود داشت این بود که اطلاعات بسیار کمی از محل ورود وجود داشت. استفان اولامک، مدیر برنامه فیله، می‌گوید: “هیچ اطلاعی در مورد سایز و سیکل شب و روز آن نداشتیم و این اطلاعات بر روی طراحی آن از نظر تامین انرژی اثر می‌گذارد. هیچ اطلاعی در مورد جاذبه آن دنباله‌دار هم در اختیار نداشتیم و نمی‌دانستیم سرعت برخورد فیله با آن چقدر خواهد بود. حتی سطح دنباله‌دار 65 پی هم برایمان ناشناخته بود.”

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

بنابراین آن‌ها باید چیزی را طراحی می‌کردند که با ساختارهای متفاوت دنباله‌دارها سازگاری داشته باشد. آن‌ها حدس زده بودند که این دنباله‌دار مانند یک سیب‌زمینی باشد و سطح مسطح کافی برای فرود فیله را داشته باشد. حتی در زمان فرود فیله نیز همه چیز آن‌گونه که می‌خواستند پیش نرفت و ممکن بود حاصل 20 سال تلاش به هدر رود. نیزه‌های لنگری فیله به موقع باز نشد. همین اتفاق باعث شد پیش از آنکه فیله بر روی سطح منجمد دنباله‌دار 65 پی بنشیند، کمی در جای خود بازی کند. هر چند در نهایت توانست اطلاعات را به زمین ارسال کند.


درس ششم: نبوغ تعریف‌پذیر نیست

نیرنبرگ می‌گوید: “نبوغ واژه جالبی است. من معمولا از آن چشم‌پوشی می‌کنم و به زندگی عادی‌ام ادامه می‌دهم. باید کاری را انجام دهی که می‌خواهی و به این فکر نکنی که دیگران چه برچسبی به تو می‌زنند. من واقعا نمی‌دانم این واژه را چگونه توضیح دهم.”