رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول
رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس(یاداشت تحقیقی)


در طول تاریخ، خلیج فارس نه تنها بخشی از خاک ایران محسوب می‌شده و حاکمیت آن در دست ایرانی‌ها بوده است، بلکه به اذعان تمام منابع تاریخی موجود این پهنه آبی با عناوینی نظیر خلیج فارس، خلیج عجم، دریای فارس و یا بحر فارس شناخته شده است.
نام خلیج فارس از جمله نام‌های تاریخی است که از گذشته بسیار دور تاکنون در اسناد، قراردادها و مکاتبات مورد استفاده همه اقوام و ملت‌ های دور و نزدیک آن، از فارس و عرب، ترک و هندی تا اروپاییان قرار داشته است. از این رو خلیج فارس به عنوان مهمترین گذرگاه نفتی جهان با موقعیت تمدنی ایران پیوندی تنگاتنگ داشته و دارد.

Capture23 مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس


با این حال در دهه‌های گذشته برخی از همسایگان در اقدامی که با روح همزیستی مسالمت‌آمیز ملل و فرهنگ‌های منطقه ناسازگار بوده است، به جای استفاده از نام معتبر «خلیج فارس»، نام خلیج عربی یا خلیج را به کار گرفته‌اند و اخیراً نیز علاوه بر کشورهای عربی پاره‌ای از سازمان‌ها، ارگان‌ها، خبرگزاری‌ها یا مجلات و رسانه‌های بین‌المللی به این نامگذاری مجعول روی آورده‌اند.

با توجه به اینکه کوشش‌های ملی‌گرایان افراطی عرب برای تغییر نام «خلیج فارس» به «خلیج عربی» در سطح بین‌المللی از هیچ گونه پایه و اساس علمی برخوردار نیست، کوشش آنها تنها وحدت واقعی جهان اسلام را به مخاطره می‌اندازد. بعضی کشورهای عربی که در تقابل با ایران به سر می‌برند، در قبال نام خلیج فارس به دنبال منافع خود هستند و در این بین وحدت جهان اسلام را نادیده می‌گیرند. این عمل در شرایطی صورت می‌پذیرد که نیروهای فرامنطقه‌ای حضور روز افزون خود را با استفاده از همین گونه تنش‌ها و اختلافات تثبیت می‌کنند.
در این نوشتار ضمن تشریح موقعیت استراتژیکی خلیج فارس، به بررسی تبارشناسانه نام خلیج فارس و چگونگی شکل‌گیری ادعاهای واهی اعراب در استفاده از نام جعلی خلیج یا خلیج عربی خواهیم پرداخت.

 

جغرافیای طبیعی و راهبردی خلیج فارس

خلیج فارس، شیار هلالی شکلی است که بیش از یک چهارم ذخایر فسیلی جهان را در خودجای داده و از طریق دریای عمان به اقیانوس هند و آب‌های آزاد راه می‌یابد. این خلیج طولی نزدیک به ۹۰۰ کیلومتر و پهنایی نزدیک به ۲۴۰ کیلومتر دارد و در کشاله و چین‌خوردگی‌های پست و فرو افتاده جنوب زاگرس پدید آمده است.
خلیج فارس به عنوان شعبه‌ای بزرگ از اقیانوس هند که بر سر راه کلیه خطوط دریائی در مشرق عدن واقع شده است، مانند دالانی است که بین ۲۴ دقیقه ۳۰ درجه عرض شمالی و ۴۸ دقیقه ۵۰ درجه طول شرقی واقع شده است. حدود آن از شمال و شمال خاوری به سواحل ایران، از شرق به دریای عمان، از جنوب و غرب به شبه جزیره عربستان محدود است. رودخانه‌های دجله و فرات و کارون و کرخه که از جبال ارمنستان و ترکیه سرچشمه گرفته‌اند، به انضمام رودخانه‌های جراح، هندیان و رودهای کوچک دیگر به این دریا می‌ریزند.
آبهای خلیج فارس کم عمق و زیر بستر آن دارای منابع نفت و گاز (هیدروکربن) فراوان است. این عمق در دهانه خلیج ۷۰ تا ۹۰ متر است و هر قدر به طرف بالای خلیج می‌رود کمتر می‌شود و به مسافت ۹۰ کیلومتری تا دهانه شط به ۳۰ متر می‌رسد. عمق خلیج فارس در بیشتر موارد از ۵۰ متر تجاوز نمی‌کند و حداکثر عمق آن به حدود صد متر می‌رسد. این امر به سادگی امکان حفاری و استخراج منابع آن را فراهم می‌سازد. در صیدگاه‌های مروارید عمق خلیج فارس کمتر از ۳۶ متر است. مساحت خلیج فارس ۹۷ هزار مایل مربع است و طول آن از سواحل عمان تا رأس دریا در حدود ۵۰ مایل و عرض آن در مناطق گوناگون میان ۲۹ تا ۱۸۰ مایل است .

۱-حاشیه خلیج فارس شامل کشورهای ایران، عراق، کویت، بحرین، عربستان، قطر، امارات و عمان می‌شود و در این بین ۱بیشترین ساحل خلیج فارس که قابلیت کشتیرانی نیز دارد، تحت حاکمیت ایران می‌باشد.
خلیج فارس به مثابه یک راه آبی و دریایی از آغاز تاریخ موقعیت برجسته سیاسی داشته است و به نوعی خاستگاه تمدن‌های بزرگ خاور باستان با پیشینه‌ای چند هزار ساله است. از قرن‌ها پیش عیلامی‌ها از بندر بوشهر و جزیره خارک برای سکنا و کشتیرانی و حکمفرمایی بر سواحل خلیج فارس و بازرگانی با هند غربی و دره نیل استفاده می‌کردند.
اکثر مورخان یونانی ـ از جمله هرودوت ـ معتقدند که بابلی‌ها وسائل مورد نیاز خود را که از عربستان و هندوستان تهیه می‌کردند، از طریق خلیج فارس حمل می‌نمودند. به لحاظ موقعیت سوق‌الجیشی نیز بابل در حوالی خلیج فارس در کنار دجله و فرات قرار گرفته بود و سه دریای فارس، هند و اسود را به هم مرتبط می‌ساخت. همچنین هرودوت و استرابون تأکید می‌کنند که در این نواحی مراکز مهم تجارتی وجود داشته است.  

۲-هم اکنون نیز خلیج فارس مهم‌ترین آبراه بین‌المللی جهان است که بیش از ۵۰ درصد انرژی جهان در آن نهفته است . 

 ۳ -خلیج‌فارس و کشورهای ریز و درشت پیرامون آن (ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان) نزدیک به ۱۰ درصد ازگستره ۴۴ میلیون کیلومتر مربع قاره ‌آسیا را در بر می‌گیرند.
خلیج فارس در مقام محل و معبر مبادله کالا و تجارت میان شرق و غرب؛ نه تنها از زمان‌های دور صحنه رقابت و کشمکش‌های ملل ذینفع و متجاوزان و استعمارگران بوده است بلکه همیشه و بیش از هر دریای دیگری مورد توجه علمای معرفه‌الارض و باستان‌شناسان و مورخان و جغرافیا نویسان قرار داشته است.

پیشینه تاریخی

بنابر مدارک متقن، خلیج فارس از هزاران سال پیش نه توسط ایرانیان، بلکه توسط ملت‌هایی که با ایرانیان مراوده داشته‌اند، از جمله یونانیان و رومیان با عنوان «دریای پارسی» نامیده شده است. عرب‌هانیز قرن‌ها آن را «خلیج‌فارس» یا «بحر فارس» نامیده‌اند. خلیج فارس با همین نام طی هزاران سال گذشته شناخته شده و تمامی کشورها و اقوام مختلف از جمله اعراب از این نام استفاده کرده‌‌اند.
تمام متون قدیمی جغرافی جهان از نقشه‌های هکاتایوس و بطلمیوس تا آثار جغرافیدانان و جهانگردان مسیحی و مسلمانان، شعبه‌‌ای بزرگ از اقیانوس هند را که از جنوب ایران به موازات بحر احمر تا قلب دنیای قدیم پیش رفته است، خلیج فارس یا دریای فارس نامیده‌اند.
از سده‌های هفتم و هشتم پیش میلاد تمام عالمان از جمله آناکسی ماندر، هکاتوس، هرودوت، اراتوستن، هیپارک، پومپونی مله، کراتس مالوس، استرابون، بطلمیوس، مایکروپیوس، ایزیدورسویلی، محمد‌بن موسی الخوارزمی، ابوزید بلخی، ابن سرابیون، ابن رسته، ابن فقیه، قدامه، ابن فضلان، ابن خردادبه، مسعودی، استخری، ابن حوقل، مقدسی، ناصرخسرو، ادریسی، جیحانی، فرازی، بیرونی، ابن جبیر، یاقوت، قزوینی، مستوفی، ابن بطوطه، حافظ، شرف‌الدین علی یزدی، ابوالغازی و … دریای جنوبی ایران را تحت اسامی و عناوینی نظیر خلیج فارس، خلیج پارس، دریای فارس، بحرالفارس، بحر فارس، سینوس پرسیکوس،۴ ماره پرسیکوس،۵ گلف پرسیک،۶ پرژن گلف (گالف)، ۷ پرزشیر گلف، پرسیس۸ یاپرسیکوس،۹ نامیده‌اند.بررسی و بازنمود اوضاع و احوال اجتماعی،‌سیاسی و اقتصادی خلیج فارس و جزایر آن پس از اسلام تا برهه تجاوز پرتغالی‌ها و تشریح وضعیت آن از عصر صفویه تا امروز مبحثی عظیم می‌طلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. در ادامه به بررسی سندیت نام خلیج فارس از میان منابع تاریخی ـ جغرافیایی ایرانی، یونانی، اسلامی، غربی و اسناد حقوقی خواهیم پرداخت.

۱ـ منابع ایرانی:خلیج فارس طبق اسناد موجود از هزاره هشتم پیش از میلاد مورد استفاده تجاری و نظامی ملل دنیای قدیم قرار گرفته است. در سنگ نبشته داریوش هخامنشی در مصر متعلق به سال ۵۱۸ تا ۵۰۵ پیش از میلاد، که هنگام حفر کانال سوئز به دست آمده است، در عبارت «درایه تپه هچا پارسا آیی تی هنی» به معنای دریایی که از پارس می‌رود یا سر می‌گیرد، نام دریای پارس آمده است.
ایرانیان در روزگار هخامنشی این دریا را «پارسا درایا» یا دریای پارس می‌خواندند. در کتیبه‌هایی که از داریوش در تنگه هرمز نیز یافت شده، عبارتی پیرامون دریایی که از «پارس‌رود» سرچشمه می‌گرفته است به چشم می‌خورد.
در کتاب حدود العالم به عنوان قدیمی‌ترین کتاب جغرافیا به زبان فارسی که حدود هزار سال قبل تألیف شده است آمده است: «خلیج پارس از حد پارس برگیرد، با پهنای اندک تا به حدود سند.»
می‌توان گفت از هنگامی که بشر تاریخ‌نویسی را آغاز کرد دریای جدا کننده فلات ایران از شبه جزیره عربستان را «دریای فارس» یا «خلیج فارس» نامیده است. و در هیچ یک از این ادوار تاریخی نام دیگری به آن نهاده نشده است.

۲ ـ منابع یونانیطبق نوشته مورخان و جغرافی نگاران یونانی که پیش از میلاد مسیح می‌زیسته‌اند چون هرودت (۴۸۴ ـ ۴۲۵ ق. م) کتزیاس (۴۴۵ـ ۳۸۰ ق. م)، گزنفون (۴۳۰ ـ ۳۵۲ ق. م) استرابن (۶۳ ق. م ـ ۲۴ م)، یونانیان نخستین ملتی هستند که به این دریا نام پرس و به سرزمین ایران پارسه، پرسای، ‌پرس‌پولیس، یعنی شهر یا مملکت پارسیان داده‌اند.
نئارخوس، سردار مقدونی نیز موجب اشتهار دریای مکران و پارس شده است.وی در سال ۳۲۶ ق . م به دستور اسکندر مقدونی‌، از رود سند گذشت و دریای مکران و خلیج فارس را با کشتی طی کرد و تا دهانه آن پیش رفت.
«هکاتیوس هلطی» از علمای قدیم یونان و ملقب به پدر جغرافیا در سال ۴۷۵ قبل از میلاد از نام دریای پارس استفاده کرده است. در نقشه‌های باستانی از قول هرودوت و گزنفون به این دریا، دریای پارس۱۰ اطلاق شده است.
کلودیوس پتوله مااوس (بطلمیوس)، جغرافی‌نگار، نقشه‌نگار و ریاضی‌‌دان مشهور قرن دوم میلادی، در کتاب جغرافیای عالم که به زبان لاتین نگاشته شده، و هم‌چنین در نقشه‌ای که کشیده، از خلیج فارس با نام پرسیکوس سینوس یاد کرده است.
«کوین توس کوروسیوس روفوس» مورخ رومی که در قرن اول میلادی می‌زیسته این دریا را دریای پارس یا آبگیر فارس خوانده است. همچنین در کتاب‌های جغرافیایی لاتین، آب‌های جنوب ایران (دریای مکران و خلیج فارس) را ماره پرسیکوم یعنی دریای پارس نوشته‌اند.
بنابراین مورخان و جغرافی‌نگاران یونانی پیش از میلاد در شرح وقایع تا سده ۷ ق. م یعنی سقوط حکومت عیلام و تشکیل حکومت ماد و روی کار آمدن هخامنشیان دریای مکران و خلیج فارس را دریای پارس می‌خواندند.

۳ـ منابع اسلامیپس از فتح ایران توسط اعراب در سده هفتم پس از میلاد، تلاشی برای تغییر نام «دریای پارسی» صورت نگرفت. اعراب مسلمان، عموماً این خلیج را«بحرالفارسی» (دریای پارسی) می‌نامیدند و این نام از سوی امپراتوری‌های ایرانی، ترک و عربی هم که در ۱۲۰۰ سال بعد منطقه را تحت سلطه خود داشتند مورد احترام قرار گرفت.
محققان اسلامی نظیر استخری، مسعودی، بیرونی، ابن حقول، مقدسی، مستوفی، ناصرخسرو، الطاهرین مطهر المقدسی (بشاری)، ابوالقاسم بن محمدبن حوقل و … که مطالعه در اطراف این دریای ایرانی را تا قرن ۱۵ ادامه دادند، در اثار و نوشته‌های خود از آب‌های جنوب ایران به نام‌های بحر فارس، البحر الفارسی، بحر مکران، الخلیج الفارسی و خلیج فارس یاد کرده‌اند. حتی از این جغرافی‌دانان نقشه‌هایی موجود می‌باشد که اقیانوس هند را البحر الفارسی نام گذارده‌اند.
جغرافی‌دانان عرب و اسلامی این نام را از دو تمدن باستانی گرفتند و همزمان مورد استفاده قرار دادند. بدین ترتیب که «پارسا درایای» ایرانی را «بحر فارس»۱۱ و «سینوس پرسیکوس»۱۲ یونانی را «خلیج فارس» می‌نامیدند و حتی منظور از دو دریا در سوره‌الرحمن قرآن مجید را نیز همان دریای فارس و دریای متوسط می‌‌دانستند.
ابوعلی احمد بن عمر معروف به ابن رسته در کتاب الاعلاق النفسیه که در سال ۲۹۰ هجری به رشته تألیف درآورده،‌ تصریح می‌کند: «فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج الفارسی». «اما از دریای هند خلیجی بیرو می‌آید به سمت سرزمین فارس که آن را «خلیج فارس» می‌نامند.» ۱۳
به گفته جرجی زیدان تاریخ‌دان عرب، «بحر فارس» محدود به آب‌هایی می‌شود که دنیای عرب را دور می‌زند. جرجی زیدان می‌گوید: «بحرفارس ـ ویراد به عندهم کل البحور المحیطیه ببلاد العرب من مصب ماء دجله فی‌العراق الی ایله فیدخل فیه مانعبر عنه الیوم بخلیج فارس و بحرالعرب و خلیج عدن و البحر الاحمر و خلیج العقبه…». «دریای فارس ـ نزد آنان مقدم بر همه دریاهایی که سرزمین‌های عرب از مصب آب دجله گرفته تا ایله را احاطه می‌کند، به عنوان دریای فارس تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به «خلیج فارس» و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به «خلیج فارس» و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌کنیم».۱۴
محمد عبدالکریم صبحی نیز در کتاب «علم‌الخرائط» در نقشه‌هایی که با ترجمه عربی نقل کرده است، دریای جنوب ایران را «الخلیج الفارسی» و «بحر فارس» نامیده است. ۱۵
نقشه‌های فراوانی که از این قرون در دست است، علاوه بر تأکید و تأیید نام خلیج فارس، دگرگونی یاد شده در تغییر نام بحر فارسی و دگرگونی در دایره شمول این نامها را ترسیم می‌کنند.

۴ـ منابع غربی:بیشتر کسانی که در مورد دریای پارسی و دریای مکران مطلب نوشته‌اند بیگانگان و به ویژه انگلیسی‌ها بوده‌اند، زیرا به لحاظ موقعیت ویژه‌ای که در این منطقه داشته‌اند کوشیده‌اند تا حقیقت نهفته بماند و نام‌های جعلی و ناقص جای اسامی درست را بگیرد. اما منابعی از ‌آن‌ها بجای مانده است که بر صراحت نام خلیج فارس تکیه می‌کنند.در سال ۱۸۹۲، لرد کرزن، وزیر خارجه انگلستان، در کتاب «ایران و قضیه ایران» مکرراً به نام خلیج فارس اشاره کرده است.
ویلیام راجرز، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده آمریکا، در گزارش مورخه ۱۹۷۱ میلادی خود در مورد سیاست خارجی این کشور از نام خلیج فارس استفاده کرده است.

در فرهنگهایی که به زبانهای مختلف تدوین و
چاپ شده است، از جمله فرهنگهای آلمانی، انگلیسی، امریکایی،‌فرانسوی، ترکی و … خلیج فارس نیز به همین نام آورده شده است.
امروزه در میان‌آثار اعراب نیز بحر فارس به فراموشی سپرده شده و از ترکیب خلیج فارس استفاده می‌شود. یکی از معروف‌ترین دایره‌المعارف‌های دنیا یعنی المنجد، سند قاطعی برای مراجعه است که از ترکیب خلیج فارس بهره برده است.

۵ـ اسناد حقوقیالف ) اسناد
دلایل و مستندات حقوقی معتبری درباره اصالت نام خلیج فارس وجود دارد که به قرن ۱۶ میلادی باز می‌گردد. طی سالهای ۱۵۰۷ تا ۱۵۶۰ در کلیه موافقت‌هایی که پرتغال، اسپانیا، بریتانیا، هلند، فرانسه، آلمان با دولت ایران داشتند حتی در متون عربی نیز از عبارت «خلیج الفارسی» و در متن انگلیسی «پرشین گلف» استفاده شده است.از جمله این اسناد استقلال کویت است که میان امیر این کشور ونمایندگان بریتانیا منعقدشده است. این سند که توسط عبدالسالم الصباح نیز امضا شده است، چنین آغاز می‌شود: «حضرت صاحب الفخامه الفخیم السیاسی لصاحبه اجلاله من الخلیج فارسی المحترم …»

ب ) سازمان ملل متحد:سازمان ملل متحد تا به حال دو بار نام تاریخی و اصیل این آبراه را «خلیج فارس» اعلام کرده است. سازمان ملل خلیج فارس را نامی تازه می‌داند که از آغاز قرن بیستم جانشین نام کهن دریای پارس شده و بیش از دریای فارس مورد استفاده قرار گرفته است.
دبیرخانه این سازمان در سند مورخ ۵ مارس سال ۱۹۷۱ میلادی و یادداشت (AD311/GEN) به دولت ایران یادآور می‌شود که بنابر عرف جاری در دبیرخانه سازمان ملل متحد در اسناد و نقشه‌های جغرافیایی، منطقه آبی بین ایران از سمت شمال و خاور و تعدادی از کشورهای عربی از سوی جنوب و باختر به نام خلیج فارس نامیده می‌شود،‌و این بنا بر عرف قدیمی انتشار اطلس‌ها و فرهنگهای جغرافیایی است.
دومین بیانیه به تاریخ دهم آگوست ۱۹۸۴ ثبت شده است و در هر موقعیت، همه ۲۲ کشور عربی نیز اسناد سازمان ملل را امضا کرده‌اند.
این دبیرخانه همچنین بابت اشتباهاتی که سازمان ملل در برخی اسناد در به کار بردن نام خلیج فارس مرتکب شده، عذرخواهی کرده آن را اشتباه سهوی دانسته (سند ۲۶ ژوئن ۱۹۹۱ میلادی در سازمان ملل) و از کارگزاران سازمان خواسته است که همواره این موضع ایران را در نظر داشته باشند. ضمن اینکه کنفرانس سالیانه سازمان ملل درباره هماهنگی در مورد نام‌های جغرافیایی نیز هر سال بر نام خلیج فارس تأکید کرده است.

ادعاهای واهیچندین دهه از کوشش‌های برنامه‌ریزی شده اعراب برای تغییر نام تاریخی خلیج فارس می‌گذرد. آبراهی که ایران را از شبه جزیره عربستان جدا می‌سازد بر اساس تمام اسناد تاریخی‌ـ جغرافیایی، نقشه‌های موجود از یونان باستان تا دوره معاصر و همچنین بیانیه‌های سازمان ملل متحد، «خلیج فارس» نام دارد و حتی در تمام نوشته‌ها و نقشه‌های عربی که پیش از دهه ۱۹۶۰ به چاپ رسیده است از عنوان «الخلیج الفارسی یا بحر فارس» استفاده شده است. صحت ادعای فوق حتی در بخشی از سرود ملی قدیمی مصر نیز دیده می‌شود که در آن از خلیج فارس یاد شده و مرزهای اعراب را از خلیج فارس تا دریای مدیترانه ترسیم نموده است: «حدود نامن الخلیج الفارسی حتی بحر الابیض.»
موضوع تغییر نام خلیج فارس از دهه سوم قرن بیستم به دنبال سیاست فارسی‌زدایی انگلیسی‌ها در منطقه خلیج فارس مطرح شد. هدف اصلی سیاست یاد شده توسعه سرزمین انگلستان در منطقه خلیج فارس بود مانع اصلی این سیاست را باید هویت ایرانی دانست که سالیان دراز بر منطقه خلیج فارس سایه افکنده بود. ۱۶
اصطلاح «خلیج عربی» برای اولین بار از سوی یک دیپلمات بریتانیایی در منطقه خلیج فارس عنوان شد. «سرچارلز بلگریو» که بیش از سه دهه نماینده سیاسی دولت بریتانیا در خلیج فارس بود، پس از مراجعت به لندن درسال ۱۳۴۵ هجری خورشیدی کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر کرد و در آ‌ن برای نخستین بار از عنوان تازه و جعلی خلیج عربی استفاده نمود. چارلز بلگریو در کتاب خود با عنوان «ساحل دزدان» ـ نامی که پیشتر به سواحل جنوبی خلیج فارس اطلاق می‌شد ـ ادعا نموده بود که اعراب علاقه‌مندند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند. بدین ترتیب بلافاصله پس از انتشار کتاب،‌استفاده از اصطلاح جعلی خلیج عربی در مطبوعات آغاز شد و پس از چندی در مکاتبات رسمی کشورهای حاشیه خلیج فارس،‌ نام خلیج عربی۱۷ به جای خلیج فارس۱۸ نشست.
اگر چه دولت ایران در همان زمان در قبال این عمل واکنش نشان داد و از قبول محموله‌هایی که نام «خلیج عربی» را به خود داشت خودداری می‌نمود، اما دیپلمات بریتانیایی ـ در راستای سیاست قدیمی تفرقه بیانداز و حکومت کن ـ کار خود را کرده بود و اعراب را با واژه تازه‌ای آشنا نموده بود که بیش از پیش به جنگ لفظی عرب و عجم دامن می‌زد. از این رو دولت‌های حاشیه‌ای خلیج فارس تبلیغات سیاسی، مکاتبات دیپلماتیک و محور برنامه‌های آموزشی خود را بر نام خلیج عربی متمرکز نمودند.
در اقدامی دیگر از سوی انگلیسی‌ها، روزنامه تایمز لندن در سال ۱۹۶۲ در یکی از مقالات خود از خلیج عربی به جای خلیج فارس استفاده کرد و از آن زمان به بعد برخی از دولت‌ها و شیخ‌نشینان عرب با خریدن روزنامه‌نگاران و خبرنگاران خارجی و یا با پرداخت مبالغ هنگفت به چاپ نقشه‌هایی که خلیج فارس را خلیج عربی نشان می‌داد مبادرت نمودند. این تحرکات ابتدا از سوی چهره‌هایی چون عبدالکریم قاسم در عراق و سپس توسط جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر ادامه یافت.در سال ۱۹۵۸ سرهنگ عبدالکریم قاسم با کودتایی در عراق به حکومت رسید و پس از مدتی داعیه‌دار رهبری جهان عرب گردید. در راستای چنین اندیشه‌ای از تاکتیک دشمن‌تراشی برای تحریک احساسات عمومی ملی سود جست و برای نخستین بار «خلیج فارس» را به نام جعلی «خلیج عربی» خواند. قاسم که با این عمل قصد داشت با مطرح نمودن ایران به عنوان دشمن اصلی اعراب، توجه جهان عرب را از قاهره به بغداد جلب کند و به رهبری خود در جهان عرب دامن زند، با شکست مواجه شد. به شهادت اسنادی که در همان دوران در عراق و حتی از سوی دانشگاه بغداد چاپ و منتشر شد، ‌قاسم حتی نتوانست توجه مقامات رسمی دانشگاهی عراق را نیز به خود جلب نماید.
سرهنگ جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر که در نظریه وحدت عربی خود، دنیای عرب را از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس «من المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی» نامیده بود، دیری نپائید که با اوج‌گیری هیاهو و جنجال پان عربیسم خود،۱۹ و برای سرپوش گذاشتن بر شکست‌‌های اعراب از اسرائیل۲۰ از نام ساختگی خلیج عربی سود جست. ناصر با طرح چنین سیاستی دو هدف عمده را پیگیری می‌کرد. نخست زنده کردن تعصبات نژادی اعراب و سپس رویارویی با شاه ایران که با اسرائیل روابط خوبی برقرار کرده بود.
دولت ناسیونالیست مصر که با دامن زدن به چنین مسائلی سعی در قوام و دوام بخشیدن به اتحادیه عرب داشت، از شیخ نشین‌های بحرین، قطر، دوبی، ابوظبی، شارجه و سلطان‌نشین عمان نیز درخواست نمود که در راه ‌آرمانهای مشترک ملت عرب و رفاه عمومی منطقه با جمهوری عربی متحده۲۱ همکاری نمایند. از این رو در ۲۳ مرداد ۱۳۴۲ کمیسیون اتحادیه عرب در شیخ‌نشین‌های خلیج فارس برای نخستین بار نام خلیج عربی را در یک سند رسمی ذکر نموده و به دنبال آن اتحادیه عرب تصمیم گرفت این نام مجعول را در برنامه‌های درسی کلیه کشورهای عضو اتحاده و مکاتبات رسمی به کار گیرد. ۲۲
با این حال مقاصد اعراب از تغییر نام خلیج فارس فراتر می‌رفت و شامل استان نفت‌خیز خوزستان نیز می‌شد که آن را عربستان می‌نامیدند. اعراب خوزستان را بخشی از سرزمین عربی می‌دانستند که رضاشاه با حمایت و پشتیبانی انگلستان از چنگ اعراب خارج ساخته است در این راستا در ۱۱ دسامبر ۱۹۶۴ کنفرانس حقوق دانان عرب، خوزستان را جزو لاینفک میهن عربی دانست و در ۱۰ نوامبر ۱۹۶۵ رژیم بعثی سوریه این ادعا را پذیرفت و از آن پشتیبانی کرد. ۲۳ در واقع پشت کلمه خلیج عربی، جزایر عربی، خوزستان عربی (عربستان)، حکم فرمایی بر تنگه هرمز و تبدیل کردن ایران به زائده جهان عرب نهفته بود.۲۴
اگر چه تلاشهای ناصر برخی از سیاستمداران عرب را نیز با وی همراه کرده بود اما در نهایت نتیجه دلخواهی در پی نداشت. زیرا رستاخیز عرب آنطور که ناصر در رویای خود مجسم کرده بود، با واقعیات فاصله‌های زیادی داشت. علت اصلی آن نیز عدم انسجام و یکپارچگی دولت‌های عربی بود. در واقع ملتی که ناصر از آن دم می‌زد، چیزی جز تخیل نبود.۲۵
تلاش‌های قاسم و ناصر در جهان عرب با قدرت یافتن صدام حسین در عراق بار دیگر توسط او ادامه یافت. صدام که در وهله نخست صدها میلیون دلار هزینه کرده بود تا با کمک گروهی روزنامه‌نگار، دانشگاهی، ناشر و مرکز نقشه‌سازی، نام خلیج فارس را تغییر دهد؛ در پی وقوع انقلاب اسلامی در ایران دست به تجاوز به خاک ایران زد. هشت سال جنگ تحمیلی که با ادعاهای واهی صدام مبنی بر حاکمیت بر اروند رود و عربی خواندن خوزستان و شهرهای دیگر ایران آغاز شده بود، در نهایت با شکست عراق خاتمه یافت. در واقع نتیجه عملی این تجاوز، افزایش حساسیت ایرانیان بر نام خلیج فارس بود که در پی آن ایرانیان استفاده از نام خلیج عربی را نوعی ستیز با ایرانیت و تجاوز به تاریخ ایران قلمداد نمودند.
پس از جنگ دوم خلیج فارس و تهاجم عراق به کویت در سال ۱۹۹۱، نفوذ نظامی ایالات متحده بر منطقه بیشتر شد و دیری نپائید که امریکایی‌ها برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به رودر رویی کشورها و شیخ‌نشین‌های ساحل جنوبی خلیج فارس با ایران دامن زدند. از این رو شیخ‌نشین‌های شارجه و ابوظبی در مقابل ایران قرار گرفتند و به طرح ادعاهای واهی نسبت به مالکیت جزایر سه گانه (ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ) پرداختند. شیخ زاید بن سلطان آل نهیان، صدها میلیون دلار برای تغییر نام خلیج فارس و تردید آفریدن بر مالکیت مطلق ایران بر جزایر سه گانه هزینه کرد ولی گذشت زمان به او نشان داد که در این زمینه به موفقیتی دست نخواهد یافت. اگر چه ادعای «شورای همکاری خلیج فارس» در بیست و پنجمین نشست سران کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در بحرین نام شورای همکاری کشورهای خلیج فارس را به شورای همکاری کشورهای خلیج عربی (مجلس التعاون لدول الخلیج العربیه) تغییر دادند؛۲۶ اما به نظر می‌رسد سیاست ایرانی‌زدایی و فارسی ستیزی اعراب، با توجه به تعلق بیش از نیمی از خلیج فارس و حساس‌ترین نقاط استراتژیک و ژئواکونومیک آن به ایران راه به جایی نخواهد برد. در واقع همانگونه که تلاش برای کنار گذاردن و یا نادیده انگاشتن ایران از ساختار امنیتی منطقه بی‌ثمر می‌باشد، تغییر نام خلیج فارس نیز ناممکن می‌نماید.با این حال نباید از خاطر برد که اعراب در طول سالیان و دهه‌های اخیر تبلیغات گسترده‌ای را به منظور تغییر نام خلیج‌فارس آغاز کرده‌اند. آنها در حالی نام شرکتهای هواپیمائی، روزنامه‌ها، مجلات، شرکتها و بسیاری از چیزهای دیگر را بنام خلیج یا خلیج عربی تغییر داده‌اند که نام «خلیج پارس» در برگیرنده هزاران سال تاریخ است و عدم استفاده از آ‌ن، بی‌ارزش ساختن پیشینه و تمدن‌هایی است که پیرامون آن بالیده‌اند.
به کار بردن نام جعلی «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس»،‌عنوان «شیخ شعیب» برای «جزیره لاوان»، «قیس» برای جزیره‌ی «کیش» ـ و «شط‌العرب» برای «اروند رود» از جمله مواردی است که علیرغم مسلمان بودن مردم منطقه، به منازعات هویتی و قومی میان کشورها دامن می‌زند. زیرا تغییر نام‌های کهن جغرافیایی، تحریف واقعیت‌های تاریخی و جعل هویت‌های موجود است.

persian gulf environmental مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس 

 

خلیج همیشه فارس همیشه فارس است نامی که در جهان می درخشد واز درخشش ان همه نور می گیرند.

انتخابات به سبک صدام حسینی در سوریه توسط قصاب جنایتکار بشار اسد

انتخابات به سبک صدام حسینی 99% در سوریه توسط قصاب جنایتکار بشار اسد


یک زن رقیب به مصاف بشار اسد می‎رود(برای بازی دادن جهانیان همین زن کافیست)
بشار اسد به طور رسمی نامزدی خود را در انتخابات ریاست جمهوری سوریه اعلام کرد. با نامزدی 5تن دیگر از جمله یک زن برای انتخابات، شمار کاندیداها به شش تن رسید. به گزارش العربیه، کارشناسان معتقدند در این انتخابات بشار اسد مجددا به ریاست جمهوری سوریه خواهد رسید. در میان کاندیداها حضور سوسن بن عمر، تنها کاندیدای زن انتخابات جلب توجه می‌کند. وی متولد سال 1963 میلادی و از استان لاذقیه است. گفته شده، وی دارای مدرک کارشناسی مهندسی مکانیک و نیز فوق‌لیسانس مدیریت عمومی است. پیش از این چهار تن، ماهر حجار، نماینده پارلمان، و نیز حسان نوری، وزیر سابق و عضو پارلمان سوریه برای انتخابات ریاست جمهوری این کشور نام نویسی کرده بودند. اسد تاکنون دو دوره ریاست جمهوری سوریه را برعهده داشته است. دادگاه عالی قانون اساسی سوریه این خبر را دیروز به پارلمان ارائه کرده است. گفته شده، وی پس از ارائه مدارکش برای کاندیدا شدن در انتخابات خطاب به هواداران نامزدهای انتخاباتی گفته است که شور و شعف هواداران هریک از نامزدها باید در آگاهی و هوشیاری ملی تجلی یابد و سپس این شور و شوق در پای صندوق‌های رای به نمایش گذاشته شود.
یاداشت
صدام حسین نیز انتخابات برگزار می کرد و همیشه رای او 99% بود اسد جنایتکار نمی داند در قرن 21 زندگی می کند و دوران حکومتهای توتالیتر و اقتدارگرا گذشته و زندگی جهانیان در حال گذار به سوی جهانی شدن است و دنیا در حال تحولی بزرگ در عرصه سیاست است و ارتباطات عاملی است برای افشای جنایات کسانی که به ملتشان رحم نمی کنند اسد یادش رفته که حتی اگر قدرتها با او باشند باید برود و به زودی هم برود تا ملت سوریه در یک انخابات ازاد سرنوشت خودش را خودش تعیین کند  به قول هانتیگتون نویسنده بزرگ امریکا  به این مضمون  که دموکراسی فقط انتخابات نیست دموکراسی ملزوماتی دارد که باید رعایت شود وگر نه فریبی بیش نیست .

درکشورمان از عذر خواهی و استعفاء خبری نیست


اینجا از عذرخواهی خبری نیست    درکشورمان از عذر خواهی و استعفاء خبری نیست!
بهاره محبی
خبر کوتاه بود. نخست وزیر کره جنوبی از سمت خود استعفا داد. چانگ هونگ‌وان در زمان تسلیم استعفای خود گفته بابت مدیریت بد بحران و نقش دولت در واکنش دیر هنگام به آن عذرخواهی می‌کند.
به خاطراتم رجوع می‌کنم. به دنبال موردی هستم که یک مسئول اجرایی در ایران به دلیل اشتباه یا قصور خود و نهاد زیرمجموعه‌اش داوطلبانه (!) عذرخواهی کرده و از آن بالا‌تر استعفا داده باشد. حافظه یاری‌ام نمی‌کند. با وجود اینکه رویدادهای تلخ ـ اگرچه نه در اندازه واقعه غرق شدن کشتی سئول با ۳۰۰ مسافرـ در ایران کم نیست اما تقربیا به ندرت شاهد بوده‌ایم که مسئولی به دلیل سوءمدیریت خود یا نهاد زیرمجموعه اش و غم و اندوهی که از این مسیر به عده ای تحمیل کرده، حاضر به عذرخواهی شده باشد. استعفای یک مسئول را به جرات می‌توان جزو رویدادهای نادر سپهر سیاسی ایران به شمار آورد.
اگر عذرخواهی کم نظیر حسن روحانی در مقام رئیس جمهوری از مردم به دلیل مشکلات به وجود آمده در توزیع سبد کالا را کنار بگذاریم، اغلب مسئولان با رد پذیرش مسئولیت واقعه به اشکال مختلف، در مقام بهانه تراشی، انکار و حتی تهدید کسانی بر می‌آیند که به دنبال احقاق حقوق قربانیان و بازماندگان آنها هستند. آن هم در شرایطی که عذرخواهی (یک مسئول) کم‌هزینه‌ترین اقدام برای بهبود چهره تخریب شده نهاد ذیربط و در سطح بالا‌تر دولت و نظام سیاسی است.
البته در کشور ما هم هستند مسئولانی که چند ماه پس از واقعه و در پی فشار افکارعمومی تن به عذرخواهی از سر رفع تکلیف داده‌اند، اما نباید فراموش کنیم که از نگاه روان‌شناسانه، عذرخواهی برای اینکه واقعی به نظر برسد و تاثیرگذار باشد باید داوطلبانه انجام شود. اگر نگاه سیاست‎زده خود را کنار بگذاریم، قربانیان وقایعی نظیر آنچه در کره جنوبی روی داد (یا نمونه بسیار کوچکترش در خیابان جمهوری که به دلیل مدیریت بد بحران منجر به مرگ دو زن شد و یا واقعه سوختن دانش آموزان شین آباد ) علاوه بر این‏که تمایل دارند تا جامعه غم و اندوهشان را پذیرفته و با آنان ابراز همدردی کند، اغلب به دنبال کسب اطمینان از تکرار نشدن چنین رویدادهایی هستند. گرچه اصول اخلاقی و قانونی هم حکم می کند که عاملان یا کسانی که مسئولیت واقعه متوجه آنان است در جهت کاستن از بار رنج و اندوه قربانیان یا بازماندگانشان تلاش کنند.
بر این اساس، انتظار بیجایی نیست اگر از مسئولان بخواهیم همان طور که در شرایط گل و بلبل و پشت تربیون‎های انتخاباتی از خدمت به مردم دم می‌زنند، در صورت وقوع اشتباه و قصور از جانب خود یا زیردستانشان، با پذیرش مسئولیت اطمینان ‌دهند که با شناسایی نقاط ضعف از تکرار چنین وقایعی جلوگیری خواهند کرد. اگر چنین شود قطعا انتشار خبر عذرخواهی و استعفای یک مقام ارشد دولتی در کشوری دیگر، ما را به حسرت وا نمی‌دارد. حسرتی که احتمالا علتش تفاوت تصورات ما از میزان مسئولیت پذیری مسئولان و احترام آنان به افکارعمومی است.



استعفاء نخست وزیر کره جنوبی و درسی که به دنیا داد!


مرهم «استعفا»    استعفاء نخست وزیر کره جنوبی و درسی که به دنیا داد!
تقی آزاد‌ارمکی . جامعه‌شناس
انسان‌هایی که در دنیا بر اساس جریانات دموکراتیک، نمایندگی مردم را می‌پذیرند، بر اساس قواعد مشخص و باید و نباید‌ها که هنجار جامعه را ساخته، حرکت می‌کنند. بر این اساس وظایف این مسوولان «نامحدود» نیست و ساحت عمل آنها دارای چارچوب‌هایی است که به‌طور کامل توسط ابزارهای قانونی و عرفی قابل کنترل بوده و «حکومت قانون» معنا می‌یابد. این چارچوب‌ها در مورد اتفاقاتی که رخ می‌دهد بسیار شفاف است و نیاز به «ساحت کارشناسانه» خاصی ندارد، چون حیطه اختیارات و محدوده عمل و وظایف مسوول مربوطه مشخص شده، در هر موردی به فراخور قصور یا تقصیر، می‌توان قضاوت کرد. استعفای نخست‌وزیر کره‌جنوبی پس از واقعه غرق‌شدن کشتی حامل دانش‌آموزان، نمونه‌ای از همین نوع رفتار است. او اگرچه به طور مستقیم در این‌باره صاحب مسوولیت نبوده اما بر اساس دایره عمل خود، مدیرانی در سیستم اداره کشور به‌کار گرفته و به‌دلیل اشتباه آنان، اتفاقی تلخ رخ داده که افکار عمومی آن کشور و حتی جهان را متاثر کرده است؛ پس به‌عنوان نماینده مردم، از پیشگاه آنان طلب بخشش می‌کند و این را با کناررفتن خود از مسوولیت، نشان می‌دهد. نکته قابل‌تامل این است که در بسیاری از این اتفاقات، کار به اعتراض سازماندهی‌شده افکارعمومی نمی‌رسد و پیش از آن، بالاترین مقام اجرایی از سمت خود کناره‌گیری می‌کند. ضمنا دیدگاه آحاد جامعه، یکی از مولفه‌های شکل‌دهنده استعفا در مسوولان است. یکی از عوامل اصلی، خود سیستم قانونی است که الزامات لازم را فراهم آورده و فرد مسوول، خود را ملزم به تبعیت از آن می‌داند. مسوولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی، نخست‌وزیر کره‌جنوبی را به این جمع‌بندی رسانده که ممکن است خطای بزرگ‌تری در حیطه مسوولیت او رخ دهد و بهتر است تا حساسیت افکار عمومی برانگیخته نشده، رفتار منطقی لازم را صورت دهد. نکته اینجاست که اعتراض افکار عمومی، «مجازات» را بیشتر و سهم این فرد مسوول در خطا را افزایش خواهد داد.  تفاوت «سیاستمدار» و «سیاست‌باز» را می‌توان در چنین رفتارهایی دید. یکی از مقامات کشور کنار می‌رود تا انگشت اتهام به سوی کل جریان سیاسی متبوع او گرفته نشود. او نیز خود را «ذخیره» کرده و با افزایش آگاهی و جبران مافات خود، برای حضور در عرصه‌های دیگری خود را آماده می‌کند. اتفاقا معمولا مدیرانی که در مقابل «استعفا» بر اثر کاستی و خطا در زیرمجموعه خود مقاومت می‌کنند، متوجه مواهب استعفای خود نیستند. کسی منکر «خوبی» آن فرد نیست و همچنین درک درستی وجود دارد که فلان خطا و اشتباه، به دلیل دخالت مستقیم آن مقام مسوول اتفاق نیفتاده است اما این پذیرش مسوولیت است که از شدت تاثر افکار عمومی می‌کاهد و همانند مرهمی، زخم عمیق آسیب‌دیدگان را التیام می‌دهد.
یاداشت
انسانهای بزرگ همیشه کارهای بزرگ انجام می دهند و این تنها در کشورهای دموکراتیک قابل درک است چرا که خود را مسئول می دانند حتی اگر مستقیم در کاری نقش نداشته باشند نمونه بارز ان را در شهرداری کشور دیدیم اما نه تنها از موضوع به راحتی گذشتند بلکه بعد از چند هفته تازه موضع گیری ناقص و طلبکارانه  گرفتن ، ایکاش مسئولین کشور از این گونه اتقاقات که در جهان نادر است درس بگیرند وبه جا مقصر دانستن این و ان، اگر جرات استعفاء را ندارند از مردم عذرخواهی کرده و جبران کنند درود به دولت با شعور کره جنوبی که به دنیا درس جوانمردی اموخت.

چرا دلار گران می شود؟(تحلیل دکتر فرشاد مومنی اقتصاد دان مطرح کشور)

تحلیل فرشاد مومنی از وضعیت بازار ارز 

 چرا دلار گران می شود؟

اقتصاد > اقتصاد کلان - طی روزهای گذشته قیمت دلار در بازار روند صعودی پیدا کرده است. همین موضوع بسیاری از مردم را نگران کرده است.

 

  

 فرشاد مومنی در این مورد گفت: افزایش قیمت ارز که در دوره فعالیت دولت دهم اوج گرفت، آسیبی جدی به رفاه عمومی وارد ساخت. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم نرخ ارز اندکی کاهش یافت اما دولت جدید هم موضع مطلوبی در این بخش اتخاذ نکرده است. در مقاطعی که نرخ دلار در حال کاهش بود، بانک مرکزی از بازگشت نرخ دلار به قبل از دولت دهم، ابراز نگرانی می کرد. در این شرایط از نظر درک اقتضائات شرایط کنونی ایران و توسعه ملی، جهت‌گیری دولت جدید در زمینه نرخ ارز، مطلوب ارزیابی نمی شود.

وی ادامه داد: در فاصله 1390 تا 1392 نرخ ارز بیش از دو برابر افزایش یافت و این افزایش نرخ ارز، محصول عدم اطمینان ما بود که در اثر تهدید آمریکا برای حمله به سوریه و شدت یافتن بی‌سابقه میزان تحریم بود. این تحولات یک شوک بیرونی سیاسی است که فضای عدم اطمینان شدید را به وجود آورد. در این زمان بانک‌های خصوصی و شرکت‌های آنها و بخش غیرمولد اقتصاد رشد کردند و از این شرایط سوء استفاده بردند. این آینده هراسی و مسابقه رانت جویی باعث شد که نرخ ارز و سکه به یکباره بالا برود و این هیچ دلیلی در متغیرهای کلیدی اقتصاد ملی نداشت بلکه تنها دلیل آن هراس از آینده بود. بعد از سر کار آمدن دولت جدید، در وعده‌ها و اقدامات خود، تنش‌زدایی با دنیای خارج و حل و فصل مسئله سوریه را در اولویت قرار داده بود که این موضوع نیز حل و فصل شد. انتظار عقلایی مردم به اعتبار این تحولات این بود که همچنان به سمت کاهش نرخ ارز حرکت شود ولی جهت‌گیری این است که نرخ ارز با این ترس از آینده هراسی همچنان ارتباط دارد. با کمال تعجب می‌بینیم که مدیریت اقتصاد با بخش غیرمولدها هم پیمان شده و بر علیه رفاه مردم کار می‌کند. واکنش بانک مرکزی هم این بود که اگر کاهش دلار تا حد زیاد و غیر قابل انتظاری ادامه یابد، برای دولت قابل تحمل نیست و اعلام کرد که روند منطقی خردورزانه بازگشت نرخ دلار به سال‌های قبل از دولت نهم بی‌فایده است. این مواضع نشان می دهد که دولت حد خاصی را برای کاهش نرخ دلار قائل است.

مومنی افزود: در تغییرات نرخ دلار طی سال جاری عوامل متعددی دخیل خواهد بود که یکی از آن ها به تحریم های اقتصادی بازمی گردد. فاکتورهای داخلی نظیر سودجویی بانک‌های خصوصی، دولت و مدیریت اقتصاد داخلی بسیار موثر خواهد بود. در حال حاضر در مورد سرنوشت تحریم های اقتصادی نمی توان قضاوت کرد اما دولت باید در سیاست های اقتصادی خود به این موضوع بپردازد. این در حالی است که به نظر می رسد،  دولت سرنوشت ارز را کاملا به مسائل سیاسی و تحریم سپرده است.

او در مورد برنامه یکسان سازی نرخ ارز بیان داشت: یکسان سازی نرخ ارز نیز که جزو برنامه های سال 93 عنوان شده، بعید به نظر می رسد در ایران محقق شود. طبیعی است که اعمال این سیاست موجب ایجاد ثبات در فضای اقتصادی و سرمایه گذاری می شود اما دولت در این بخش رفتار مطلوبی بروز نداده است و این به نوعی تطهیر اقدامات ضد مردمی بانک‌های خصوصی و شرکای آنها است. با این وجود اگر قرار باشد به سمت ارز تک نرخی حرکت کنیم باید توجه داشت که مهمتر از تثبیت نرخ، این است که بدانیم در چه نرخی قرار است این تثبیت رخ دهد. نرخ نهایی ارز باید مورد بررسی و کارشناسی دقیق تری قرار گیرد چراکه این موضوع در بخشهای مختلف اقتصاد تاثیرگذار خواهد بود.