رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

ایا احتمال بازگشت گفتمان احمدی نژادی (پوپولیستی)محتمل است؟

 
 

 

بازگشت گفتمان احمدی‌نژاد؟
سیدصادق حقیقت . استاد دانشگاه مفید
گفتمانی را که در قالب دولت نهم و دهم هژمون شد، می‌توان گفتمان موعودگرایی سیاسی نامید. این گفتمان در مقابل گفتمان موعودگرایی غیرسیاسی انجمن حجتیه قرار دارد. گفتمان موعود‌گرایی سیاسی از سویی به موعود‌گرایی غیرسیاسی می‌رسد؛ و از طرفی به گفتمان بعد از سال 57. البته، بروز گفتمان موعودگرایی سیاسی به این شکل در اسلام بی‌سابقه است. به شکل خلاصه، این گفتمان دارای 21 ویژگی است:
1- نزدیک‌بودن ظهور
 
 اعتقاد این گروه بر این است که ظهور امام‌عصر(ع) بسیار نزدیک است. 
 ۲-امکان ارتباط با امام‌زمان(عج):  
 به طور مثال آقای احمدی‌نژاد گفته‌اند که با شخصی مرتبط هستیم که با امام زمان ارتباط دارد. 
  
 3-نگاه نقادانه به روحانیت و مرجعیت: از آنجایی که آنها باور دارند به طور مستقیم با امام زمان مرتبط هستند، روحانیت و مرجعیت تقدس خود را از دست‌ داده‌اند. این در حالی است که توده مردم از طریق روحانیت و مرجعیت با دین ارتباط برقرار می‌کنند و با این تفسیر ارتباط با روحانیت و مراجع شکل دست‌دوم پیدا می‌کند؛ یعنی اولویت خودش را از دست می‌دهد.  
 4- نوعی طریقت‌محوری: طریقت به نوعی در مقابل شریعت قرار دارد. شریعت مبتنی بر فقه و ظواهر دین است و طریقت ادعای رسیدن با باطن دین را دارد. 

5- باور به نوعی پلورالیسم دینی: در این خصوص می‌توان به اظهارات آقای رحیم‌مشایی اشاره کرد که گفت «در سال 1357 انقلابی کردیم، انقلاب کماکان وجود دارد اما اسلام‌گرایی به پایان رسیده است همانطور که در اسب‌سواری می‌گوییم که دوره اسب‌سواری تمام شده اما اسب هنوز هست.» وی در جای دیگری می‌گوید: «روند توسعه در دنیا رو به این سمت می‌رود که حتما نباید بشر مسلمان بشود تا به حقانیت برسد. این دوره رو به پایان است، یعنی همانطور که اسلام‌گرایی رو به پایان است، دوره مسلمان‌شدن هم رو به پایان است. هر مسیحی، زرتشتی، یهودی، بودایی، برهمایی و مانند آن نباید لزوما مسلمان شوند تا به حقانیت برسند». این باور در مقابل اسلام‌گرایی انحصارگرایانه است. 
 6- استفاده از علوم غریبه: شواهدی وجود دارد که افرادی که ادعای علوم غریبه دارند، به دولت نهم و دهم نزدیک و سپس دستگیر شدند.  
  7-اعتقاد به کسب قدرت و ضرورت فعالیت سیاسی به شکل شدید: در گفتمان موعودگرایی غیرسیاسی، مانند انجمن حجتیه قبل از انقلاب، می‌بینیم که آنها قایل به فعالیت سیاسی نبوده‌اند.  
 8- عدم توجه کافی به تخصص و تکنو‌کراسی: پیش‌بردن عملگرایانه (و نه اتکا به متخصصان و تکنوکرات‌ها) برای این گروه اهمیت دارد. به طور مشخص، ما از سال 84 شاهد بودیم که بسیاری از متخصصان منزوی شدند.  
 9- تهور و احساس‌گرایی: احساس‌گرایی در مقابل عقل‌گرایی قرار می‌گیرد. به بیان دیگر در این گفتمان به تحریک احساسات توجه زیادی شده است. تهور آقای احمدی‌نژاد در سیاست به تحریک احساسات توده مردم کمک می‌کرد. 

10- پوپولیسم: پوپولیسم در مقابل نخبه‌گرایی قرار دارد. نکته تمرکز موعود‌گرایی سیاسی بر توده‌های مردم است، برخلاف گفتمان اصلاح‌طلبی که در دانشگاه‌ها و میان نخبگان موفق بود، گفتمان موعود‌گرایی سیاسی در روستاها و قسمت پایین شهر‌ها موفقیت داشت.  
 
11- رادیکالیسم: رادیکالیسم یعنی اعتقاد به سیاست تند و تصمیم‌گیری‌های یک‌شبه و خلق‌الساعه. رادیکالیسم در پی تحول شدید است و به اصلاحات گام‌به‌گام توجهی ندارد.  
۱۲- دماگوژی: زمانی که مردم با احساسات تحریک می‌شوند، ممکن است شاهد نوعی عوامفریبی باشیم.  
 13-خودیگانه‌پنداری: این اصطلاح به این معناست که مانند آنها در تاریخ وجود نداشته است. به‌عنوان مثال آقای احمدی‌نژاد می‌گوید «در طول تاریخ ایران دولتی مانند دولت من نبوده است.» یا یکی نزدیکان این گروه، محمود احمدی‌نژاد را معجزه هزاره سوم‌ می‌داند. 

14- عمل‌گرایی و عمل‌زدگی: برای عمل‌گرایان فایده حاصل شده در عمل موردتوجه است. به همین دلیل، اعضای این گفتمان مواضع خود را چندان روشن نمی‌کنند. همچنین، به همین دلیل است که اعضای این گفتمان به‌راحتی با مخالفان خود گفت‌وگو می‌کنند؛ چرا که در پی یافتن نقاط مشترکی در عمل هستند که برایشان سود‌مند باشد. خود پراگماتیسم یک مبناست.  ادامه در صفحه 6 

15- تسلط بر بیت‌المال: این گفتمان نوعی ولایت بر بیت‌المال را برای خود احساس می‌کنند که برای رسیدن به اهداف می‌توان از آن استفاده کرد. در این خصوص می‌توان به برداشت 16میلیاردتومانی و اختصاص آن به دانشگاه ایرانیان اشاره کرد.  
16- جناح‌گرایی: این اصطلاح به این معنی است که ما یک جناح خاص هستیم و کسانی که با ما هستند دوست ما هستند و کسانی که با ما مرز‌بندی دارند خارج از گفتمان ما قرار می‌گیرد. می‌توان به این گروه جناح را اطلاق کرد؛ چرا که با حزب به معنی مدرن آن نسبتی ندارند.  
 17- عدالت‌محوری: از نشانه‌های مرکزی گفتمان موعود‌گرایی سیاسی عدالت‌محوری است. عدالت‌محوری این جریان شباهت‌های زیادی با سوسیالیسم آمریکای‌جنوبی دارد. به‌عنوان مثال، در ونزوئلا نوعی از سوسیالیسم با اقتدارگرایی جمع شده است. سوسیالیسم اقتدارگرایانه در مقابل سوسیال‌دموکراسی و لیبرال‌دموکراسی قرار می‌گیرد.  
 18- ناسازگاری با تجدد: این گفتمان سر ناسازگاری با مدرنیته دارد. البته، «مهندس مسلمان» از بخش سخت‌افزاری تجدد در راستای اهداف خود بهره می‌برد.  
 19- اعتقاد به فروپاشی زود‌هنگام غرب: به اعتقاد حامیان این گفتمان، غرب به‌زودی فروخواهد پاشید و علایمی چون بحران اقتصادی در آمریکا و اروپا نشانه فروپاشی این گفتمان است. 
۲۰- ضرورت برهم‌زدن نظم بین‌المللی: آنها در حوزه روابط بین‌الملل باور دارند که نظم موجود نظم استکباری است و باید این نظم موجود را برهم زد. در همین راستاست که مبحث انکار هولوکاست پیش می‌آید.  
 21- ضرورت گسترش روابط با آمریکای‌لاتین: ویژگی آخر این گروه آن است که در حوزه سیاست خارجی به‌جای ارتباط با کشور‌های همسایه و غرب ترجیح می‌دهد با کشور‌های آمریکای‌جنوبی ارتباط داشته باشد. به‌عنوان مثال، حجم معاملات اقتصادی کشور، فارغ از سود‌دهی آن، در این دوره با این کشور‌ها افزایش یافت. طبق نظریه‌های گفتمانی، هیچ گفتمانی به‌طور کامل از بین نمی‌رود؛ بلکه بعد از یک دوره هژمون‌بودن به حاشیه رانده می‌شود. در سال‌های آخر دولت دهم، گفتمان موعود‌گرایی سیاسی با عدم محبوبیت روبه‌رو شد.  
 نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری 92 نشان داد که حتی توده‌های مردم از گفتمان موعود‌گرایی سیاسی برگشته‌اند؛ و بعد از آن بود که موعود‌گرایی سیاسی به‌عنوان یک گفتمان به حاشیه رفت. در اینجا دو مساله وجود دارد. مساله اول اینکه در کوتاه‌مدت این گفتمان نمی‌تواند به قدرت بازگردد و هژمون شود؛ چرا که مفصل‌بندی این گفتمان چنان از هم گسسته است که در کوتاه‌مدت فرصت مجدد مفصل‌بندی را نخواهد داشت. به‌طور مثال دال مرکزی این گفتمان عدالت‌محوری است. مردم در حالی که مشاهده کردند بیش از 800میلیارددلار در این دوره نفت فروخته شد، اما آنها و به‌خصوص توده‌های مستضعف، مستضعف‌تر شدند. همین‌طور، ارتباط با روحانیت و مرجعیت، برای این گفتمان شکلی نقادانه داشت. در نتیجه، امکان بازگشت آنها در کوتاه‌مدت وجود ندارد. اما مساله دوم این است که در درازمدت امکان احیای این گفتمان به دو دلیل وجود دارد: اول اینکه ویژگی‌های خاصی در افراد این گفتمان هست که امکان بازسازی آن را ایجاد می‌کند. در روزهای اخیر هم دیده شده که نفرات اصلی جریان فوق که در دولت گذشته هم جزو طراحان اینگونه حرکت‌ها بودند، بسیار فعالند و به هدف خود اعتقاد دارند. آنها به‌خوبی حساسیت‌های مردم را درک کرده و روی آن انگشت می‌گذارند. دلیل دوم این است که سیاست در ایران عرصه اتفاق‌های غیرمنتظره است. سیاست در ایران قابل انتظار و پیش‌بینی نیست. مردم ایران به دلیل «احساساتی» و «فراموشکاربودن» از یک‌سو و دادن رای سلبی (به‌جای رای ایجابی) ممکن است در معادلات قدرت در شرایطی قرار گیرند که دوباره به این گفتمان رو آورند؛ هرچند این امر در کوتاه‌مدت میسر نخواهد بود. 

جنابان «توطئه سکوت» را بشکنید (قبل از اینکه ویرانه تر شود)

 
  
فرشاد مومنی با توجه به افزایش قیمت‌هاخواستار شد:
«توطئه سکوت» را بشکنید
 یک اقتصاددان با انتقاد نسبت به افزایش سطح قیمت‌ها در ماه‌های اخیر و اثر آن بر بازار پول و رونق بخشی بازار نزول‌خواری را از مولفه‌های کلیدی سیاست‌های شوک درمانی عنوان کرد.
 فرشاد مومنی در بررسی چرایی ایجاد دور باطل رکود تورمی‌در کشور با بیان این‌که به دلایل گوناگون ساختاری و نهادی اندیشه‌ توسعه در ایران در غربت به سر می‌برد، گفت: بزرگ‌ترین قربانی و محکوم سلطه غیرمتعارف کوته‌نگری در فرآیند تصمیم‌گیری و تخصیص منابع چشم‌اندازهای توسعه ملی است.
عضو هیات علمی‌دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه به بیان گزارش‌های رسمی‌که بیانگر شرایط نامطلوب موجود است پرداخت و گفت: وقتی در فاصله سال‌های 88 تا 92 تعداد بنگاه‌های تولیدی مشکل‌دار کشور 750 درصد رشد می‌یابد، مشخص می‌شود که در کنار تمامی‌مشکلات تاریخی که با آن مواجهیم اقدامات جدیدی ایجاد شده که باید موشکافانه مورد بررسی قرار گیرد. وی با اشاره به آمارهای بانک مرکزی ادامه داد: خالص حساب سرمایه به عنوان جزیی از اقلام تراز پرداخت‌ها از منفی 200 میلیون دلار از ماه‌های میانی سال 84 به 25 میلیارد دلار در سال 89 و منفی 9.8 میلیارد دلار در سال 91 رسیده است و این بدان معناست که در این دوره حتی اگر رقم مربوط به سال 89 را نیز نادیده بگیریم سرمایه خارج شده از کشور حدود 50 برابر افزایش یافته است.مومنی ادامه داد: مقامات رسمی‌علوم خبر می‌دهند که سالانه به‌طور متوسط حدود 150 میلیارد دلار خروج سرمایه انسانی در کشور رقم می‌خورد.وی با بیان این‌که کسری بودجه خانوارهای ایرانی در سال‌های 85 تا 90 حدود 4.5 برابر شده است، افزود: براین اساس در فاصله‌ سال 84 تا 91 سهم مزد وحقوق حقوق‌بگیران در کل درآمد از 18 به 10 درصد و در مقابل سهم درآمد‌های متفرقه از 12.9 به 30 درصد افزایش یافته است.مومنی با تاکید بر این‌که مستندات بیانگر رشد بی‌سابقه فقر عمومی‌در کشور است، گفت: این در حالی است که 70 درصد مردم کشور در سال 92 کمبود مصرف پروتئین دارند و از هر سه مرد در ایران دو نفر و از هر دو زن یک نفر دچار پوکی استخوان است، هم‌چنین 70 درصد خانوارها از کمبود آهن و 23 درصد از سوء‌تغذیه رنج می‌برند.
  مسکن مهر تحلیل چرایی رشد تورم نیست
 این کارشناس گفت: به عنوان مثال یکی از مسئولان چندی پیش در مقام تحلیل افزایش دو برابری شاخص فلاکت در ایران در سال 84 تا 92 اعلام کردند که ریشه این مسئله به کسری بودجه دولت، رشد نقدینگی و مسکن مهر باز می‌گردد، این در حالی است که کسری‌های مالی دولت یا رشد نقدینگی در دوره‌های قبل‌تر گاهی بسیار بیشتر از این بوده اما چنین تغییر عجیبی در شاخص فلاکت رخ نداده است. وی با اشاره به این‌که ارائه‌ تحلیل‌های نه چندان جامع و عالمانه ‌انگار مقدمه چینی برای بازتولید سیاست‌های غلط قبلی است، گفت: البته با این توجیه که گذشتگان با شیب‌های تند اما اکنون با شیب ملایم این سیاست‌ها را اجرایی می‌کنند، این در حالی است که وقتی کاری غلط است افزایش یا کاهش روند اجرا تغییری در آن ایجاد نمی‌کند تنها شدت فشارها و تخریب‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. وی تاکید کرد: سیاست‌های شوک درمانی بیشترین ضرر‌ها را متوجه عامه‌ مردم و تولید‌کنندگان و بیشترین منابع را نصیب رانت‌جویان و رباخواران، وارد‌کنندگان و دلالان می‌کند. وی هم‌چنین با بیان این‌که یکی از مهم‌ترین وجوه پدیده شوک درمانی «توطئه سکوت» است، گفت: مشخص نیست چرا برخی به هر دلیلی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که در مورد هر جنبه‌ای از آثار و عوارض شوک درمانی اظهار‌نظر کنند، اما در رابطه با وجه پولی آن نظری ارائه نکنند. 
یاداشت 
این هم از کرامات دولت مهر ورز احمدی نژاد که کشور را در اقتصاد ،سیاست ،فرهنگ، ورزش،و.........به ویرانه ای تبدیل کرد اما چرا اقای روحانی دارد سکوت می کند( به قول خودش ساختمان ویرانه ای را تحویل گرفته ) جای تامل دارد متاسفانه هنوز خبرها حاکیست  که دار دسته دولت قبلی در دولت فعلی نقش دارند واین تاسف بارتر از هر موضوعی می باشد 
 

درخواست اصغر فرهادی( هنرمند متعهد کشورمان) از خانواده مقتول

 
 

 

درخواست اصغر فرهادی از خانواده مقتول:  
«ریحانه» را به حرمت انسانیت ببخشید  
اصغر فرهادی در نامه‌ای خطاب به اولیای‌دم پزشک جراحی که توسط ریحانه به قتل رسیده است، خواستار عفو و بخشش شد. ریحانه هفت‌سال قبل در سن 19سالگی در حالی‌که به‌عنوان طراح داخلی وارد منزل پزشکی میانسال شده بود تا خانه را به مطب تغییر بدهد، مرتکب قتل و به قصاص محکوم شد. دایره صلح و سازش دادسرای جنایی تهران با توجه به قطعی‌شدن حکم قصاص در دیوانعالی کشور هفته گذشته جلسه‌ای را برای جلب رضایت اولیای‌دم مقتول برگزار کرد. جمعی از هنرمندان در این جلسه حضور یافتند و با خانواده مقتول صحبت کردند. خود ریحانه نیز از آنها درخواست بخشش کرد اما اولیای‌دم بر خواسته‌شان مبنی بر اجرای حکم پافشاری کردند. در روزهای گذشته جمعی از فعالان مدنی تلاش‌هایی برای اخذ رضایت خانواده مقتول انجام داده‌اند. فرهادی نیز دیروز خطاب به خانواده «سربندی» نامه‌ای نوشت تا «ریحانه جباری» را که در آستانه اعدام است، ببخشند. ریحانه در زمان خردسالی در یکی از سریال‌های فرهادی بازی کرده بود.
در متن نامه این کارگردان سینمای ایران که نسخه‌ای از آن در اختیار ایسنا قرار گرفته آمده است: «خانواده محترم سربندی، سلام.
پیش از هر سخن، تسلیت مرا در داغی که دیده‌اید، پذیرا باشید. چندی پیش در یکی از روزهای میانی هفته، به قبرستانی که فوت‌شدگان فامیل در آن آرمیده‌اند سر زدم. هیچ‌کس آنجا نبود. من بودم و آن‌سوتر زنی که در چادر سیاه خود فرو رفته و بر سر مزاری نشسته بود. تنهایی‌اش در آن بعدازظهر ساکت و خلوت قبرستان، از آن لحظه‌هایی شد که همواره در ذهنم باقی خواهد ماند. لختی بعد برخاست. پیرزنی بود نحیف و خمیده‌قامت، آبی روی سنگ قبر ریخت و با دست آن را به‌دقت شست و رفت.
رفتم به سوی سنگ قبر خیس، سنگی کوچک و کهنه که حالا با گذر سالیان حروف نام صاحب آن ساییده بود و ناخوانا. به عادت همیشگی، تاریخ تولد و فوت را تفریق کردم. آنجا قبر جوانی بود 17ساله که در سال 1355 به خاک رفته بود. 38سال پیش. عجب آنکه پیرزن، 38سال پس از مرگ عزیزش- به‌گمانم فرزندش- در خلوت یکی از روزهای میانی هفته، بیرون از هیاهوی روزگار، تنها بر سر خاک او نشسته و هنوز با او بود و در کنارش. سنگ ترک برداشته هم دیگر نام جوان ازدست‌رفته را بر خود نداشت و از یاد پاک کرده بود اما مادر هنوز سینه پیرش داغدار و دلتنگ جوانش بود. داغ، کهنه می‌شود اما فراموش نه.
حقیقت نیست اگر بگویم احساس شما را در این روزهای سخت درک می‌کنم. جای خالی یکی از اعضای خانواده‌تان و غم ازدست‌دادن او از یک‌سو، سخنان و قضاوت‌های تحریک‌آمیز و ناسنجیده‌ای که ناخن است بر زخم شما از سوی دیگر و واگذاردن سررشته مرگ و زندگی و سرنوشت دختری جوان در دستان شما از همه سنگین‌تر و سهمگین‌تر. با این حال امید دارم در این سخن کوتاه، منصف باشم.
من خانم «ریحانه جباری» را نمی‌شناسم، اما شنیده‌ام که او در خردسالی‌اش در یکی از سریال‌های من نقش کوتاهی بازی کرده است. ذهنم را می‌کاوم و چهره یک‌یک خردسالانی را که روزی در ساخته‌های من نقشی داشته‌اند از پیش چشم می‌گذرانم تا شاید بتوانم حدس بزنم کدامشان ممکن است «ریحانه» باشد. در چشم و چهره کدامشان اندک نشانه‌ای از آینده‌ای اینچنین غمبار و حزن‌انگیز می‌توان یافت. در لحن و زبان کودکانه کدامشان ردی از کسی می‌توان جست که فردایی نه‌چندان‌دور، هم‌نوعی را به قتل برساند، اما من در آن چهره‌ها که هنوز نمی‌دانم کدامشان «ریحانه» است، جز معصومیت هیچ نیافتم.  چگونه ممکن است یکی از آن کودکان دوست‌داشتنی در آینده‌ای نه‌چندان‌دور، ثانیه‌های زندگی‌اش در کابوس نزدیک‌شدن به لحظه آویختنش از طناب‌دار به شماره بیفتد.  اگرچه هیچکدام از آن دخترکان معصوم در خیال‌بافی‌های کودکانه از آینده‌شان هرگز خود را در هیبت یک قاتل و اعدامی تخیل نکرده بودند، اما به‌سادگی شاید، هرکدام از آنان با یک اتفاق ساده و بیرون از اختیار و اراده‌شان می‌توانستند امروز جای «ریحانه» باشند و «ریحانه» در جمع کسانی که اخبار و احوال دختر جوانی محکوم به مرگ را دل‌نگران دنبال می‌کند. چه می‌شود که آن کودک معصوم دیروز، امروز جوانی می‌شود با دستانی آلوده به خون، در چندقدمی مرگی زودرس. ما مردمان کجای این داستانیم و چه سهمی در سیر آن کودک ناب و زلال و سرخوش دیروز به قاتل امروز داریم. هیچ جرمی، فقط یک مجرم ندارد و هیچ قتلی فقط یک قاتل. من دلگیری‌تان را از کسانی که نابخردانه شما را آزردند و شاید خشمی را سبب شدند که بر سرنوشت ریحانه در روزهای پیش‌رو تاثیر دارد، درک می‌کنم و با تمام وجودم از شما تقاضا دارم در روزگاری که بخشندگی حتی در جزیی‌ترین امور زندگی روزمره‌مان گم و ناپیداست، او را ببخشایید. من در تقویمم روزی را که شما با وجود همه رنج‌ها و دردهایتان که تا ابد همراهتان است، این انسان را به زندگی بازگردانید، روز بخشایش نام خواهم داد و نام شما را همواره به خاطر خواهم سپرد.
این گذشت تنها نجات یک فرد نیست. عملی است نمادین، ماندگار و آموزنده. دعوتی است از همگان به گذشت و بخشش. تشویق به گذشت‌کردن کسانی است که در موقعیتی چون شما، بر سر دوراهی بخشیدن و نبخشیدن ایستاده‌اند. شما با این گذشت انسان‌های زیادی را از مرگ نجات خواهید داد. شاید تقدیر آن است که خون بر زمین ریخته‌شده در این اتفاق ناگوار در راه هدیه‌کردن این مفهوم بزرگ و گرانقدر به دیگران به‌کار آید. شما با این تصمیم بزرگ، معنایی عمیق به مرگ عزیزتان خواهید بخشید.  خانواده داغدار سربندی، به حرمت انسانیت، آن کودک خردسال دیروز را ببخشایید.» 
یاداشت 
به امیداینکه خانواده محترم مقتول کاری بزرگ کرده ودختر جوان را بخشیده تا یکبار دیگر زندگی جدیدی به او بخشیده شود

افزایش خط فقر سلامت در دولت مهر ورز به زیر خط فقر، ایرانیان براساس امار از 82 تا 91به 5/2درصد سقوط کردند(مبارک دولت مهر ورز)

 
 

 

ررسی آماری هزینه‌های درمان در سال 1382 تا 1391 مشخص کرد
افزایش 5/2برابری سقوط ایرانیان به زیر «خط‌فقر»
محمدحسین نجاتی
عدالت در سلامت، در وضعیت اورژانسی قرار دارد. مثلث اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها در سال 1389، بی‌توجهی دولت‌های نهم و دهم به تخصیص اعتبارات به وزارت بهداشت و افزایش فزاینده تورم در بخش بهداشت و درمان، وضعیت هزینه‌های درمان را به جایی رسانده که طی سال‌های 1382 تا سال 1391 تعداد کسانی که به زیر «خط‌فقر» سقوط کردند 5/2برابر شده است. بر اساس دو پژوهش دانشگاهی در گروه اقتصاد دانشگاه الزهرا تهران از سوی دکتر حسین راغفر و همکاران (اندازه‌گیری نابرابری در هزینه‌های سلامت در ایران) و گروه اقتصاد دانشگاه علامه‌طباطبایی تهران، (بررسی برابری در تامین مالی هزینه‌های سلامت خانوارهای ایرانی ) از سوی دکتر مهرآرا و همکاران، در سال 1382 دو‌درصد مردم در سراسر کشور هرسال به دلیل هزینه‌های کمرشکن درمانی، به زیر «خط‌فقر» سقوط می‌کردند. این در حالی است که این رقم در سال 1384 همزمان با آغازبه‌کار دولت نهم به 2/2درصد رسید. پس از آن همزمان با تحمیل ترکش‌های ناشی از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها و بی‌توجهی دولت به تخصیص بخشی از درآمد ناشی از این قانون به بخش بهداشت و درمان در سال 1389، تعداد کسانی که به دلیل هزینه‌های کمرشکن درمان به زیر «خط‌فقر» سقوط کردند، به چهاردرصد از کل مردم کشور رسید. اما این پایان راه نبود و این ‌درصد در سال 1390، به 5/4درصد و در سال 1391 به پنج‌درصد رسید. (شرح در نمودار شماره یک) در مقوله اقتصاد سلامت، هزینه‌های کمرشکن درمانی (Catastrophic Expenditure) زمانی اتفاق می‌افتد که کل هزینه‌های سلامتی پرداخت‌شده از جیب خانوار برابر یا بیش از 40‌درصد از توان پرداخت خانوار یا مصارف غیرخوراکی او باشد. افزایش روز‌به‌روز هزینه‌های کمرشکن درمانی در شرایطی است که بر اساس برنامه چهارم توسعه قرار بود ‌درصد کسانی که به‌دلیل هزینه‌های کمرشکن درمان به زیر «خط‌فقر» سقوط می‌کنند، به یک‌درصد کاهش پیدا کند. همچنین نکته نگران‌کننده دیگر در زمینه هزینه‌های درمان، سهم بالای پنج دهک پایین جامعه ایران در سقوط به زیر «خط‌فقر» است. به‌طوری‌که بر اساس بررسی صورت‌گرفته در گروه اقتصاد دانشگاه علامه‌طباطبایی تهران در رابطه با «برابری در تامین مالی هزینه‌های سلامت خانوار‌های ایرانی» 8/24درصد از کسانی که سالانه به دلیل هزینه‌های کمرشکن درمانی به زیر «خط‌فقر» سقوط می‌کنند، در دهک دهم جامعه قرار دارند. همچنین 8/13درصد در دهک نهم، 1/10درصد در دهک هشتم، 10‌درصد در دهک هفتم، هشت‌درصد در دهک ششم، 1/9‌درصد در دهک پنجم، 3/6‌درصد در دهک چهارم، 8/5‌درصد در دهک سوم، 1/6‌درصد در دهک دوم و شش‌درصد مردم در دهک یکم سالانه به دلیل هزینه‌های درمانی به زیر «خط‌فقر» می‌روند. (شرح در نمودار شماره دو) به عبارت دیگر، 66‌درصد کسانی که به زیر «خط‌فقر» سقوط کردند، در پنج دهک پایین جامعه بودند.
اجرای معیوب هدفمندی یارانه‌ها و تاثیر بر افزایش هزینه‌ها
اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها و عدم تحقق وعده‌های دولت به وزارت بهداشت، اولین زمینه افزایش هزینه‌های درمانی و افزایش میزان سقوط مردم به زیر «خط‌فقر» را فراهم کرد. بر اساس قانون هدفمندی یارانه‌ها دولت موظف شد با توجه به افزایش هزینه بیمارستان‌های دولتی، بیش از 10‌درصد از عواید ناشی از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها را در اختیار وزارت بهداشت بگذارد. هدف از اختصاص این اعتبار که مصوبه قانونی مجلس شورای اسلامی را نیز به‌همراه داشت، جلوگیری از افزایش هزینه‌های درمانی مردم و حمایت از بیمارستان‌های دولتی بود. اما دولت دهم در اسفندماه سال 1389 در اقدامی تعجب‌برانگیز سهم وزارت بهداشت از درآمد حاصل از هدفمندی یارانه‌ها را به وزارت راه داد تا این وزارتخانه بتواند از عهده عیدی و تعهدات مالی خود به کارکنان این وزارتخانه بر‌ آید. نتیجه آن شد که بیمارستان‌های دولتی با افزایش 600‌درصدی هزینه‌های خود مواجه شوند و ‌درصد کسانی که به دلیل هزینه‌های کمرشکن درمانی به زیر «خط‌فقر» سقوط می‌کنند، از دو‌درصد سال 1382 به 5/4‌درصد سال 1391 افزایش پیدا کند.بهداشت و درمان رکورددار تورم قیمت‌ها
از سوی دیگر، اجرای معیوب قانون هدفمندی یارانه‌ها تاثیرات مخرب دیگری نیز داشت. به‌طوری‌که عدم حمایت دولت از وزارت بهداشت باعث شد، مطالبه قانونی وزارت بهداشت از سهم ناشی از درآمد اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها محقق نشود و بهداشت‌ودرمان در میان سایر هزینه‌های یک خانوار رکورددار تورم شود. بر اساس آمار بانک مرکزی، تورم در بخش بهداشت و درمان در سال 1385 همزمان با اولین سال فعالیت دولت نهم 8/13درصد بود. اما این ‌درصد در سال 1389 به 28‌درصد و در پایان سال 1391 به بیش از 60‌درصد افزایش پیدا کرد.شاخص‌های مالی سنجش عدالت در سلامت چیست؟
وضعیت عدالت در سلامت کشور، با توجه به افزایش تعداد کسانی که با هزینه‌های کمرشکن درمانی مواجه هستند، در شرایطی به وضعیت بحرانی خود رسیده که کارشناسان اقتصاد سلامت، برای بررسی میزان عدالت از شاخص‌های زیر استفاده می‌کنند:
پرداخت از جیب (Out Of Pocket): نسبتی از هزینه‌های خدمات بهداشتی و درمانی که مستقیما از جیب به‌هنگام دریافت خدمت پرداخت می‌شود. از این‌رو کاهش هرچه‌بیشتر آن مثبت ارزیابی شده و به‌عنوان یک مورد در برنامه چهارم توسعه ذکر شده است (کاهش پرداخت مستقیم از جیب تا 30‌درصد).
هزینه‌های کمرشکن (Catastrophic Expenditure): هزینه‌های کمرشکن سلامت زمانی اتفاق می‌افتد که کل هزینه‌های سلامت پرداخت شده از جیب خانوار برابر یا بیش از 40‌درصد از توان پرداخت خانوار یا مصارف غیرخوراکی او باشد. کاهش هرچه‌بیشتر این شاخص نیز مثبت ارزیابی شده و به‌عنوان یک مورد در برنامه چهارم توسعه ذکر شده است (کاهش نسبت خانوارهای مواجه با هزینه‌های فاجعه‌بار سلامت به کمتر از یک ‌درصد).
هزینه‌های فقرزا (Medical Impoverishment): این شاخص‌ درصدی از خانوارها را نشان می‌دهد که از نظر درآمدی پس از کسر پرداخت به سلامت زیر «خط‌فقر» قرار می‌گیرند به عبارتی فقر ناشی از هزینه‌های درمانی را تجربه می‌کنند.
شاخص ضریب‌جینی (Gini Coefficient Index): ضریب‌جینی یک واحد اندازه‌گیری پراکندگی آماری است که معمولا برای سنجش میزان نابرابری در توزیع درآمد یا ثروت در یک جامعه آماری استفاده می‌شود. این ضریب با نسبتی تعریف می‌شود که ارزشی بین صفر و یک دارد. یک ضریب‌جینی پایین برابری بیشتر در توزیع درآمد یا ثروت را نشان می‌دهد در حالی‌که ضریب‌جینی بالاتر توزیع نابرابر را مشخص می‌کند.
شاخص مشارکت مالی عادلانه (Fairness in Financial Contribution Index): شاخص مشارکت عادلانه در تامین مالی با هدف اندازه‌گیری میزان عدالت در توزیع بار مالی هزینه‌های درمانی در سال 2000 از سوی سازمان جهانی بهداشت به‌عنوان یکی از سه هدف عمده یک نظام سلامت مطرح شده است. 

 

اوکراین، روسیه و عقب نشینی تاکتیکی

اوکراین، روسیه  وعقب نشینی تاکتیکی وصوری  

یاداشت  

براساس برنامه ریزی انجام شده از سوی وزارت امور خارجه و یا به عبارتی دولت اقتدار گرای  روسیه  قرار است وزرای دو کشور امریکا و روسیه  در یک کشور اروپایی ملاقات کنند  تا در مورد شبه جزیره کریمه و اوکراین که  از سوی روسها مورد تحدید قرار گرفته  بحث و گفتگو کنند،حال چه عاملی باعث شده که  دولت روسیه در خواست  چنین جلسه ای بنماید ؟یا چرا بعد از اشغال کریمه چنین درخواستی را به میان کشیده ؟ایا غیر از این است که قطنامه سازمان ملل و تحریمهای  حداقلی اتحادیه اروپا و امریکا ان هم چند مقام مسول و نزدیکان به پوتین و یا اخراج روسیه از 8کشور صنعتی ،تاریخ نشان داده که هر گاه سازمان ملل ویا دنیا در مقابل زورگویهای دولتی قلدر عکس العمل نشان دادند قدرتها کمی عقب نشینی حتی صوری کردند حال این تهدیدهای حالت بالفعل و واقعی به خود بگیرد چه خواهد شد ،روسیه مسلما نقشهای فراتر از اینها در سر دارد و سازمان ملل و سازمانها و نهادهای بین المالل دیگر و نهادهای مطرح  در جامعه جهانی  باید پیش از هر اقدامی ازسوی روسیه از عوامل بازدارند خود استفاده نمایند تا اتفاقی که در کریمه افتاد در جمهوریهای دیگر نیافتد، ،به امید داشتن جامعه جهانی بی سلاح کشتار جمعی و زورگویهای هر قدرتی بر اساس هر برنامه ای و متدی که در دهن دارند  دنیای جدید جای زور گوها نیست  این  باید در جامعه جهانی نهادینه شود .

 به امید ان روز. 

رضا بژکول  دانشجوی ارشد علوم سیاسی