رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

رضا بژکول

وب سایت شخصی رضا بژکول

بار دیگرحمله شیمیایی در سوریه توسط دولت جنایتکا ر بشار اسد فاجعه آفرید(سازمانهای بین المللی کجایید؟)

دولت و مخالفان یکدیگر را متهم کردند

بار دیگرحمله شیمیایی در سوریه

حمله شیمیایی دیگری در سوریه، آن هم در زمانی که تلاش‌های بین‌المللی برای پاکسازی این کشور از سلاح‌های شیمیایی در جریان است. روز شنبه دو طرف درگیر در جنگ داخلی سوریه یکدیگر را به استفاده از گاز سمی متهم کردند. خبرها از حمله شیمیایی جدیدی به اطراف استان حماه و کشته و زخمی‌شدن بیش از صدنفر در این حمله حکایت دارد. به گزارش آسوشیتدپرس، آنچه روز جمعه در روستای «کفر زیتا» در استان حماه اتفاق افتاد همچنان نامشخص باقی‌مانده و به احتمال زیاد تلاش‌ها برای گره‌گشایی از این حمله شیمیایی تا مدت‌ها ادامه خواهد داشت. ماه آگوست سال گذشته نیز حمله‌ای شیمیایی رخ داد اما ماه‌ها طول کشید تا بازرسان سازمان‌ملل این حمله را تایید کنند. اما فیلم‌های آنلاینی که مخالفان ار روستای کفر زیتا ارسال کرده‌اند تصویر مردان و زنان و کودکانی را نشان می‌دهد که در یک بیمارستان صحرایی به زور نفس می‌کشند. ائتلاف ملی مخالفان سوریه، که اصلی‌ترین گروه مخالف مورد حمایت غرب است از مجروح‌شدن ده‌ها نفر در حمله گاز سمی خبر داده است اما این گروه نوع این گاز سمی را مشخص نکرده است. سازمان ناظران حقوق‌بشر سوریه که متشکل از گروهی از داوطلبان فعال حاضر در سوریه است گزارش داده است: گازهای سمی در پی حمله هوایی آزاد شده و دود سنگینی نیز منطقه را فرا گرفته بود. در گزارش این گروه آمده است که مردم در پی این حملات دچار خفگی و تنگی نفس شده‌اند. در مقابل، تلویزیون دولتی سوریه می‌گوید که اعضای جبهه نصرت، از گروه‌های اسلام‌گرای افراطی درگیر در جنگ داخلی، در حمله روز جمعه به روستای کفر زیتا در شمال حماه، از گاز کلر استفاده کرده‌اند و این گروه برای یک حمله شیمیایی دیگر در منطقه وادی الضیف در استان ادلب آماده می‌شود. با این حال این تلویزیون اعلام نکرده است که چگونه متوجه نوع گاز سمی شده است. به گفته دولت سوریه دو نفر در این حمله کشته و بیش از صدنفر نیز مجروح شده‌اند. این در حالی است که گروه‌های مخالف دولت مرکزی سوریه می‌گویند که حمله هواپیماهای دولتی با دود غلیظ و بویی شدید همراه بوده و در پی آن ده‌ها نفر مسموم و دچار خفگی شده‌اند. کلر، یکی از رایج‌ترین تولیدات شیمیایی در ایالات‌متحده است که برای تصفیه آب آشامیدنی مورداستفاده قرار می‌گیرد اما به‌عنوان یک گاز می‌تواند اثرات مرگباری داشته باشد. ارتش آلمان در طول جنگ جهانی اول از این گاز استفاده می‌کرد اما پروتکل 1925 ژنو که دولت سوریه نیز آن را امضا کرده، استفاده از این گاز را در جنگ ممنوع کرده است. ویدیویی که توسط مخالفان در اینترنت منتشر شده یکی از اتاق‌های بیمارستانی را در روستای کفر زیتا نشان می‌دهد که در آن برخی از کودکان با ماسک اکسیژن نفس می‌کشند.ششمین حمله شیمیایی در 3 سال
پیش از این نیز در طول جنگ داخلی سه‌ساله سوریه از گاز شیمیایی استفاده شده بود. در ماه آگوست سال گذشته در حمله‌ای شیمیایی در نزدیکی دمشق، صدها نفر کشته شدند و این حمله به یک مساله بزرگ بین‌المللی بدل شد. کشورهای غربی حکومت بشار اسد را مسوول این حمله معرفی کردند و قصد داشتند که به این کشور حمله کنند، اما حکومت سوریه با پذیرش از بین‌بردن زرادخانه شیمیایی خود حمله خارجی را منتفی کرد. دولت سوریه مخالفان را به دست‌داشتن در این حمله متهم کرد. پیش از حمله ماه آگوست نیز چندین مورد استفاده از گازهای سمی در سوریه گزارش شد. در این زمینه بریتانیا، فرانسه و آمریکا اعلام کردند که این سلاح‌ها در نزدیکی حمص، دمشق و چند منطقه دیگر استفاده شده بود. در گزارش نهایی بازرسان سازمان‌ملل که دسامبر گذشته به بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان‌ملل ارایه شد، آمده بود، در مورد کاربرد وسیع گاز بسیار خطرناک «سارین» در حومه دمشق در ماه آگوست گذشته، «شواهد روشن و قانع‌کننده‌ای» وجود دارد. گزارش بازرسان سازمان‌ملل شامل اطلاعاتی درباره استفاده از سلاح شیمیایی در پنج نقطه سوریه در فاصله ماه‌های مارس تا اوت
۲۰۱۳ بود. براساس این گزارش، حمله شیمیایی در ۱۹ مارس ۲۰۱۳ در «خان العسل»، «نسبتا بزرگ» بوده است. در ۲۴ اوت ۲۰۱۳ در منطقه «جوبر» گاز سارین «در مقیاسی نسبتا محدود» به‌کار رفته است. در تاریخ ۲۴ اوت ۲۰۱۳ در منطقه «سراقب» حمله شیمیایی صورت گرفته و یک روز بعد، در ۲۵ اوت حمله‌ای نیز در منطقه «اشرفیات صحنایا» بوده که قربانیان آن سربازان دولتی بوده است. همچنین کارشناسان سازمان‌ملل به حمله‌ای با گاز سارین در ۲۱اوت در منطقه «الغوطه» در حومه دمشق اشاره کردند. سپتامبر ۲۰۱۳ کارشناسان سازمان‌ملل مدارک حمله شیمیایی در منطقه «الغوطه» را جمع‌آوری کردند. بازرسان در ماه اکتبر اعلام کردند شش مرکز تسلیحات شیمیایی سوریه نابود شده است. آنها در عین‌حال تاکید کردند که استفاده از سلاح شیمیایی در دو نقطه دیگر سوریه را نمی‌توانند تایید کنند. 

یاداشت 

دولتی که تاکنون بیش از دهها هزار نفر را کشته برایش فرقی نمی کند شیمیایی باشد یا توپخانه ،این سازمانهای بین المللی هستند که در خواب خرگوشی فرو رفته اند مگر می شود اسد جنایتکار این همه مردم خودش  را بکشد و دنیا به فکر دیپلماسی باشد ،دیپلماسی زمانی معنا دارد که 7میلیون اواره در کشورهای مختلف در پس چادرهای اهدایی سازمانهای حقوق بشر زندگی نکنند، دیپلماسی این است که سازمان ملل در یک جلسه اضطراری محکم و کوبنده هر کسی که در کشتار مردم نقش دارند  چه گروه های افراطی چه اسد مستبد به سزای اعمالش برساند نه اینکه اسد هر چه دلش خواست عمل کند و تنها گروه جنایتکار النصرعه را بهانه کنیم، کودکانه است بپذیریم که اسد از سلاح شیمیایی استفاده نمی کند بر هر انسانی و دولتی وظیفه است که این عمل وحشیانه اسد را محکوم ودر مقابل او بایستد ودر یک تصمیم قاطع و محکم برای همیشه شر اسد را از سر ملت مظلوم سوریه رها کند تنها راه چاره در سوریه رفتن اسد وتشکیل دولت وحدت ملی است غیر ازاین هر چه باشد محکوم به شکست است و وقت دادن به دولتیست که تنها سلاح زور را می فهمد. 


ریچارد فرای کیست؟ (ایران شناس مطرح جهان که وصیت کرد در اصفهان دفن شود)


.
.


ریچارد فرای کیست؟  

.

 

  علی مطهری  عضو کمیسیون فرهنگی مجلس معتقد است باید اجازه دفن فرای در اصفهان صادر شود. او فرای را "ایران دوست" خواند      

یاداشت   

درود به اقای مطهری نماینده شجاع مجلس که رسالتش را به خوبی آشناست وافرادها را بر اساس تعهدش به کشور می سنجد نه بر اساس سلیقه ، امید انکه با دفن فرای در ایران اندکی به اندیشمندان کشور خود بها داده باشیم تا همه دانشمندان ایرانی خارج از کشور بدانند هیچ جا  جهان وطن نشود ایران سرای من است ان را قدر دانیم . 

Richard Nelson Frye) دهم ژانویه ۱۹۲۰ در خانواده‌ای سوئدی‌تبار در آلابامای‌ آمریکا متولد شد.

فرای سپس به همراه خانواده به ایالت ایلینوی نقل مکان کرد. در دوران نوجوانی با مطالعه داستان‌های تاریخی به شرق و تاریخ آن علاقمند شد و به همین سبب هم‌زمان با تحصیل در رشته فلسفه در دانشگاه ایلینوی، در رشته تاریخ نیز به تحصیل پرداخت و زبان عربی و ترکی و هنرهای اسلامی را آموخت.

او پس از گذراندن دوره‌های چین‌شناسی و باستان‌شناسی چین و ژاپن، زبان فارسی هم آموخت. او علاوه بر زبان های ترکی، عربی، فارسی به چند زبان اروپایی نیز تسلط داشت.
در سال‌های
۱۹۴۳ و ۱۹۴۴ به ایران و افغانستان و هند سفر کرد و در این سفرها به آثار باستانی علاقه وافری یافت. در سال ۱۹۴۶ با ارائه ترجمه کتاب تاریخ بخارای از انجمن بورسیه‌های دانشگاه هاروارد بورسیه شد و در دانشکده مطالعات مشرق‌زمین و آفریقا در لندن به تحصیل زبان سغدی و پهلوی پرداخت و پس از بازگشت به هاروارد شروع به تدریس انسان‌شناسی و تاریخ و مذاهب خاورمیانه کرد و هم‌زمان زبان ارمنی را آموخت. به سبب تلاش وی برای ایجاد کرسی تدریس زبان ارمنی و ارمنی‌شناسی در دانشگاه هاروارد، لقب «ارمنی افتخاری» را دریافت کرد.

تلاش‌های او منجر به ایجاد کرسی تدریس مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا شد و به عنوان اولین استاد کرسی مطالعات ایرانی منصوب شد. بعدها آن‌جا را به قصد هاروارد ترک کرد.
هم‌چنین یکی دیگر از کارهای فرای در هاروارد، تأسیس مرکز مطالعات خاورمیانه بود. او یکی از بنیادگذاران مرکز مطالعات خاورمیانه در تهران بود و نخستین مدرسه تابستانی مطالعات ایرانی را در دانشگاه شیراز سازمان داد.

فرای سفرهای متعددی به ایران کرد که از جمله آنها می‌توان به سفرش در اوایل دهه هشتاد اشاره کرد. که در آن سفر با سید محمد خاتمی رییس جمهور وقت کشورمان دیدار کرد.

کتب و مقالات متعدد او درباره تاریخ ایران اغلب به عنوان منابع علمی ایرانشناسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

او یکی از پژوهشگران برجسته ای بود که بارها از موضع ایران درباره نام خلیج فارس دفاع کرده است. نلسون فرای از سال
۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ عضو افتخاری سازمان پرشن گلف آنلاین بود و همواره با ارسال نامه به تحریف کنندگان از نام خلیج فارس دفاع نمود.

فرای دارای همسری ایرانی-آشوری به نام عدن نبی بود و فرزندان وی به موجب علاقه به ایران، دین خود را به زرتشتی تغییر داده بودند.
.

فرای که استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد بود، روز هشتم فروردین در سن
۹۴ سالگی در شهر بوستون درگذشت.

او در وصیتش خواسته است تا پس از مرگش در اصفهان و در کنار رودخانه زاینده رود نزدیک آرامگاه پروفسور آرتور پوپ شرق‌شناس معروف دفن شود  

ایا احتمال بازگشت گفتمان احمدی نژادی (پوپولیستی)محتمل است؟

 
 

 

بازگشت گفتمان احمدی‌نژاد؟
سیدصادق حقیقت . استاد دانشگاه مفید
گفتمانی را که در قالب دولت نهم و دهم هژمون شد، می‌توان گفتمان موعودگرایی سیاسی نامید. این گفتمان در مقابل گفتمان موعودگرایی غیرسیاسی انجمن حجتیه قرار دارد. گفتمان موعود‌گرایی سیاسی از سویی به موعود‌گرایی غیرسیاسی می‌رسد؛ و از طرفی به گفتمان بعد از سال 57. البته، بروز گفتمان موعودگرایی سیاسی به این شکل در اسلام بی‌سابقه است. به شکل خلاصه، این گفتمان دارای 21 ویژگی است:
1- نزدیک‌بودن ظهور
 
 اعتقاد این گروه بر این است که ظهور امام‌عصر(ع) بسیار نزدیک است. 
 ۲-امکان ارتباط با امام‌زمان(عج):  
 به طور مثال آقای احمدی‌نژاد گفته‌اند که با شخصی مرتبط هستیم که با امام زمان ارتباط دارد. 
  
 3-نگاه نقادانه به روحانیت و مرجعیت: از آنجایی که آنها باور دارند به طور مستقیم با امام زمان مرتبط هستند، روحانیت و مرجعیت تقدس خود را از دست‌ داده‌اند. این در حالی است که توده مردم از طریق روحانیت و مرجعیت با دین ارتباط برقرار می‌کنند و با این تفسیر ارتباط با روحانیت و مراجع شکل دست‌دوم پیدا می‌کند؛ یعنی اولویت خودش را از دست می‌دهد.  
 4- نوعی طریقت‌محوری: طریقت به نوعی در مقابل شریعت قرار دارد. شریعت مبتنی بر فقه و ظواهر دین است و طریقت ادعای رسیدن با باطن دین را دارد. 

5- باور به نوعی پلورالیسم دینی: در این خصوص می‌توان به اظهارات آقای رحیم‌مشایی اشاره کرد که گفت «در سال 1357 انقلابی کردیم، انقلاب کماکان وجود دارد اما اسلام‌گرایی به پایان رسیده است همانطور که در اسب‌سواری می‌گوییم که دوره اسب‌سواری تمام شده اما اسب هنوز هست.» وی در جای دیگری می‌گوید: «روند توسعه در دنیا رو به این سمت می‌رود که حتما نباید بشر مسلمان بشود تا به حقانیت برسد. این دوره رو به پایان است، یعنی همانطور که اسلام‌گرایی رو به پایان است، دوره مسلمان‌شدن هم رو به پایان است. هر مسیحی، زرتشتی، یهودی، بودایی، برهمایی و مانند آن نباید لزوما مسلمان شوند تا به حقانیت برسند». این باور در مقابل اسلام‌گرایی انحصارگرایانه است. 
 6- استفاده از علوم غریبه: شواهدی وجود دارد که افرادی که ادعای علوم غریبه دارند، به دولت نهم و دهم نزدیک و سپس دستگیر شدند.  
  7-اعتقاد به کسب قدرت و ضرورت فعالیت سیاسی به شکل شدید: در گفتمان موعودگرایی غیرسیاسی، مانند انجمن حجتیه قبل از انقلاب، می‌بینیم که آنها قایل به فعالیت سیاسی نبوده‌اند.  
 8- عدم توجه کافی به تخصص و تکنو‌کراسی: پیش‌بردن عملگرایانه (و نه اتکا به متخصصان و تکنوکرات‌ها) برای این گروه اهمیت دارد. به طور مشخص، ما از سال 84 شاهد بودیم که بسیاری از متخصصان منزوی شدند.  
 9- تهور و احساس‌گرایی: احساس‌گرایی در مقابل عقل‌گرایی قرار می‌گیرد. به بیان دیگر در این گفتمان به تحریک احساسات توجه زیادی شده است. تهور آقای احمدی‌نژاد در سیاست به تحریک احساسات توده مردم کمک می‌کرد. 

10- پوپولیسم: پوپولیسم در مقابل نخبه‌گرایی قرار دارد. نکته تمرکز موعود‌گرایی سیاسی بر توده‌های مردم است، برخلاف گفتمان اصلاح‌طلبی که در دانشگاه‌ها و میان نخبگان موفق بود، گفتمان موعود‌گرایی سیاسی در روستاها و قسمت پایین شهر‌ها موفقیت داشت.  
 
11- رادیکالیسم: رادیکالیسم یعنی اعتقاد به سیاست تند و تصمیم‌گیری‌های یک‌شبه و خلق‌الساعه. رادیکالیسم در پی تحول شدید است و به اصلاحات گام‌به‌گام توجهی ندارد.  
۱۲- دماگوژی: زمانی که مردم با احساسات تحریک می‌شوند، ممکن است شاهد نوعی عوامفریبی باشیم.  
 13-خودیگانه‌پنداری: این اصطلاح به این معناست که مانند آنها در تاریخ وجود نداشته است. به‌عنوان مثال آقای احمدی‌نژاد می‌گوید «در طول تاریخ ایران دولتی مانند دولت من نبوده است.» یا یکی نزدیکان این گروه، محمود احمدی‌نژاد را معجزه هزاره سوم‌ می‌داند. 

14- عمل‌گرایی و عمل‌زدگی: برای عمل‌گرایان فایده حاصل شده در عمل موردتوجه است. به همین دلیل، اعضای این گفتمان مواضع خود را چندان روشن نمی‌کنند. همچنین، به همین دلیل است که اعضای این گفتمان به‌راحتی با مخالفان خود گفت‌وگو می‌کنند؛ چرا که در پی یافتن نقاط مشترکی در عمل هستند که برایشان سود‌مند باشد. خود پراگماتیسم یک مبناست.  ادامه در صفحه 6 

15- تسلط بر بیت‌المال: این گفتمان نوعی ولایت بر بیت‌المال را برای خود احساس می‌کنند که برای رسیدن به اهداف می‌توان از آن استفاده کرد. در این خصوص می‌توان به برداشت 16میلیاردتومانی و اختصاص آن به دانشگاه ایرانیان اشاره کرد.  
16- جناح‌گرایی: این اصطلاح به این معنی است که ما یک جناح خاص هستیم و کسانی که با ما هستند دوست ما هستند و کسانی که با ما مرز‌بندی دارند خارج از گفتمان ما قرار می‌گیرد. می‌توان به این گروه جناح را اطلاق کرد؛ چرا که با حزب به معنی مدرن آن نسبتی ندارند.  
 17- عدالت‌محوری: از نشانه‌های مرکزی گفتمان موعود‌گرایی سیاسی عدالت‌محوری است. عدالت‌محوری این جریان شباهت‌های زیادی با سوسیالیسم آمریکای‌جنوبی دارد. به‌عنوان مثال، در ونزوئلا نوعی از سوسیالیسم با اقتدارگرایی جمع شده است. سوسیالیسم اقتدارگرایانه در مقابل سوسیال‌دموکراسی و لیبرال‌دموکراسی قرار می‌گیرد.  
 18- ناسازگاری با تجدد: این گفتمان سر ناسازگاری با مدرنیته دارد. البته، «مهندس مسلمان» از بخش سخت‌افزاری تجدد در راستای اهداف خود بهره می‌برد.  
 19- اعتقاد به فروپاشی زود‌هنگام غرب: به اعتقاد حامیان این گفتمان، غرب به‌زودی فروخواهد پاشید و علایمی چون بحران اقتصادی در آمریکا و اروپا نشانه فروپاشی این گفتمان است. 
۲۰- ضرورت برهم‌زدن نظم بین‌المللی: آنها در حوزه روابط بین‌الملل باور دارند که نظم موجود نظم استکباری است و باید این نظم موجود را برهم زد. در همین راستاست که مبحث انکار هولوکاست پیش می‌آید.  
 21- ضرورت گسترش روابط با آمریکای‌لاتین: ویژگی آخر این گروه آن است که در حوزه سیاست خارجی به‌جای ارتباط با کشور‌های همسایه و غرب ترجیح می‌دهد با کشور‌های آمریکای‌جنوبی ارتباط داشته باشد. به‌عنوان مثال، حجم معاملات اقتصادی کشور، فارغ از سود‌دهی آن، در این دوره با این کشور‌ها افزایش یافت. طبق نظریه‌های گفتمانی، هیچ گفتمانی به‌طور کامل از بین نمی‌رود؛ بلکه بعد از یک دوره هژمون‌بودن به حاشیه رانده می‌شود. در سال‌های آخر دولت دهم، گفتمان موعود‌گرایی سیاسی با عدم محبوبیت روبه‌رو شد.  
 نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری 92 نشان داد که حتی توده‌های مردم از گفتمان موعود‌گرایی سیاسی برگشته‌اند؛ و بعد از آن بود که موعود‌گرایی سیاسی به‌عنوان یک گفتمان به حاشیه رفت. در اینجا دو مساله وجود دارد. مساله اول اینکه در کوتاه‌مدت این گفتمان نمی‌تواند به قدرت بازگردد و هژمون شود؛ چرا که مفصل‌بندی این گفتمان چنان از هم گسسته است که در کوتاه‌مدت فرصت مجدد مفصل‌بندی را نخواهد داشت. به‌طور مثال دال مرکزی این گفتمان عدالت‌محوری است. مردم در حالی که مشاهده کردند بیش از 800میلیارددلار در این دوره نفت فروخته شد، اما آنها و به‌خصوص توده‌های مستضعف، مستضعف‌تر شدند. همین‌طور، ارتباط با روحانیت و مرجعیت، برای این گفتمان شکلی نقادانه داشت. در نتیجه، امکان بازگشت آنها در کوتاه‌مدت وجود ندارد. اما مساله دوم این است که در درازمدت امکان احیای این گفتمان به دو دلیل وجود دارد: اول اینکه ویژگی‌های خاصی در افراد این گفتمان هست که امکان بازسازی آن را ایجاد می‌کند. در روزهای اخیر هم دیده شده که نفرات اصلی جریان فوق که در دولت گذشته هم جزو طراحان اینگونه حرکت‌ها بودند، بسیار فعالند و به هدف خود اعتقاد دارند. آنها به‌خوبی حساسیت‌های مردم را درک کرده و روی آن انگشت می‌گذارند. دلیل دوم این است که سیاست در ایران عرصه اتفاق‌های غیرمنتظره است. سیاست در ایران قابل انتظار و پیش‌بینی نیست. مردم ایران به دلیل «احساساتی» و «فراموشکاربودن» از یک‌سو و دادن رای سلبی (به‌جای رای ایجابی) ممکن است در معادلات قدرت در شرایطی قرار گیرند که دوباره به این گفتمان رو آورند؛ هرچند این امر در کوتاه‌مدت میسر نخواهد بود. 

جنابان «توطئه سکوت» را بشکنید (قبل از اینکه ویرانه تر شود)

 
  
فرشاد مومنی با توجه به افزایش قیمت‌هاخواستار شد:
«توطئه سکوت» را بشکنید
 یک اقتصاددان با انتقاد نسبت به افزایش سطح قیمت‌ها در ماه‌های اخیر و اثر آن بر بازار پول و رونق بخشی بازار نزول‌خواری را از مولفه‌های کلیدی سیاست‌های شوک درمانی عنوان کرد.
 فرشاد مومنی در بررسی چرایی ایجاد دور باطل رکود تورمی‌در کشور با بیان این‌که به دلایل گوناگون ساختاری و نهادی اندیشه‌ توسعه در ایران در غربت به سر می‌برد، گفت: بزرگ‌ترین قربانی و محکوم سلطه غیرمتعارف کوته‌نگری در فرآیند تصمیم‌گیری و تخصیص منابع چشم‌اندازهای توسعه ملی است.
عضو هیات علمی‌دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه به بیان گزارش‌های رسمی‌که بیانگر شرایط نامطلوب موجود است پرداخت و گفت: وقتی در فاصله سال‌های 88 تا 92 تعداد بنگاه‌های تولیدی مشکل‌دار کشور 750 درصد رشد می‌یابد، مشخص می‌شود که در کنار تمامی‌مشکلات تاریخی که با آن مواجهیم اقدامات جدیدی ایجاد شده که باید موشکافانه مورد بررسی قرار گیرد. وی با اشاره به آمارهای بانک مرکزی ادامه داد: خالص حساب سرمایه به عنوان جزیی از اقلام تراز پرداخت‌ها از منفی 200 میلیون دلار از ماه‌های میانی سال 84 به 25 میلیارد دلار در سال 89 و منفی 9.8 میلیارد دلار در سال 91 رسیده است و این بدان معناست که در این دوره حتی اگر رقم مربوط به سال 89 را نیز نادیده بگیریم سرمایه خارج شده از کشور حدود 50 برابر افزایش یافته است.مومنی ادامه داد: مقامات رسمی‌علوم خبر می‌دهند که سالانه به‌طور متوسط حدود 150 میلیارد دلار خروج سرمایه انسانی در کشور رقم می‌خورد.وی با بیان این‌که کسری بودجه خانوارهای ایرانی در سال‌های 85 تا 90 حدود 4.5 برابر شده است، افزود: براین اساس در فاصله‌ سال 84 تا 91 سهم مزد وحقوق حقوق‌بگیران در کل درآمد از 18 به 10 درصد و در مقابل سهم درآمد‌های متفرقه از 12.9 به 30 درصد افزایش یافته است.مومنی با تاکید بر این‌که مستندات بیانگر رشد بی‌سابقه فقر عمومی‌در کشور است، گفت: این در حالی است که 70 درصد مردم کشور در سال 92 کمبود مصرف پروتئین دارند و از هر سه مرد در ایران دو نفر و از هر دو زن یک نفر دچار پوکی استخوان است، هم‌چنین 70 درصد خانوارها از کمبود آهن و 23 درصد از سوء‌تغذیه رنج می‌برند.
  مسکن مهر تحلیل چرایی رشد تورم نیست
 این کارشناس گفت: به عنوان مثال یکی از مسئولان چندی پیش در مقام تحلیل افزایش دو برابری شاخص فلاکت در ایران در سال 84 تا 92 اعلام کردند که ریشه این مسئله به کسری بودجه دولت، رشد نقدینگی و مسکن مهر باز می‌گردد، این در حالی است که کسری‌های مالی دولت یا رشد نقدینگی در دوره‌های قبل‌تر گاهی بسیار بیشتر از این بوده اما چنین تغییر عجیبی در شاخص فلاکت رخ نداده است. وی با اشاره به این‌که ارائه‌ تحلیل‌های نه چندان جامع و عالمانه ‌انگار مقدمه چینی برای بازتولید سیاست‌های غلط قبلی است، گفت: البته با این توجیه که گذشتگان با شیب‌های تند اما اکنون با شیب ملایم این سیاست‌ها را اجرایی می‌کنند، این در حالی است که وقتی کاری غلط است افزایش یا کاهش روند اجرا تغییری در آن ایجاد نمی‌کند تنها شدت فشارها و تخریب‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. وی تاکید کرد: سیاست‌های شوک درمانی بیشترین ضرر‌ها را متوجه عامه‌ مردم و تولید‌کنندگان و بیشترین منابع را نصیب رانت‌جویان و رباخواران، وارد‌کنندگان و دلالان می‌کند. وی هم‌چنین با بیان این‌که یکی از مهم‌ترین وجوه پدیده شوک درمانی «توطئه سکوت» است، گفت: مشخص نیست چرا برخی به هر دلیلی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که در مورد هر جنبه‌ای از آثار و عوارض شوک درمانی اظهار‌نظر کنند، اما در رابطه با وجه پولی آن نظری ارائه نکنند. 
یاداشت 
این هم از کرامات دولت مهر ورز احمدی نژاد که کشور را در اقتصاد ،سیاست ،فرهنگ، ورزش،و.........به ویرانه ای تبدیل کرد اما چرا اقای روحانی دارد سکوت می کند( به قول خودش ساختمان ویرانه ای را تحویل گرفته ) جای تامل دارد متاسفانه هنوز خبرها حاکیست  که دار دسته دولت قبلی در دولت فعلی نقش دارند واین تاسف بارتر از هر موضوعی می باشد 
 

درخواست اصغر فرهادی( هنرمند متعهد کشورمان) از خانواده مقتول

 
 

 

درخواست اصغر فرهادی از خانواده مقتول:  
«ریحانه» را به حرمت انسانیت ببخشید  
اصغر فرهادی در نامه‌ای خطاب به اولیای‌دم پزشک جراحی که توسط ریحانه به قتل رسیده است، خواستار عفو و بخشش شد. ریحانه هفت‌سال قبل در سن 19سالگی در حالی‌که به‌عنوان طراح داخلی وارد منزل پزشکی میانسال شده بود تا خانه را به مطب تغییر بدهد، مرتکب قتل و به قصاص محکوم شد. دایره صلح و سازش دادسرای جنایی تهران با توجه به قطعی‌شدن حکم قصاص در دیوانعالی کشور هفته گذشته جلسه‌ای را برای جلب رضایت اولیای‌دم مقتول برگزار کرد. جمعی از هنرمندان در این جلسه حضور یافتند و با خانواده مقتول صحبت کردند. خود ریحانه نیز از آنها درخواست بخشش کرد اما اولیای‌دم بر خواسته‌شان مبنی بر اجرای حکم پافشاری کردند. در روزهای گذشته جمعی از فعالان مدنی تلاش‌هایی برای اخذ رضایت خانواده مقتول انجام داده‌اند. فرهادی نیز دیروز خطاب به خانواده «سربندی» نامه‌ای نوشت تا «ریحانه جباری» را که در آستانه اعدام است، ببخشند. ریحانه در زمان خردسالی در یکی از سریال‌های فرهادی بازی کرده بود.
در متن نامه این کارگردان سینمای ایران که نسخه‌ای از آن در اختیار ایسنا قرار گرفته آمده است: «خانواده محترم سربندی، سلام.
پیش از هر سخن، تسلیت مرا در داغی که دیده‌اید، پذیرا باشید. چندی پیش در یکی از روزهای میانی هفته، به قبرستانی که فوت‌شدگان فامیل در آن آرمیده‌اند سر زدم. هیچ‌کس آنجا نبود. من بودم و آن‌سوتر زنی که در چادر سیاه خود فرو رفته و بر سر مزاری نشسته بود. تنهایی‌اش در آن بعدازظهر ساکت و خلوت قبرستان، از آن لحظه‌هایی شد که همواره در ذهنم باقی خواهد ماند. لختی بعد برخاست. پیرزنی بود نحیف و خمیده‌قامت، آبی روی سنگ قبر ریخت و با دست آن را به‌دقت شست و رفت.
رفتم به سوی سنگ قبر خیس، سنگی کوچک و کهنه که حالا با گذر سالیان حروف نام صاحب آن ساییده بود و ناخوانا. به عادت همیشگی، تاریخ تولد و فوت را تفریق کردم. آنجا قبر جوانی بود 17ساله که در سال 1355 به خاک رفته بود. 38سال پیش. عجب آنکه پیرزن، 38سال پس از مرگ عزیزش- به‌گمانم فرزندش- در خلوت یکی از روزهای میانی هفته، بیرون از هیاهوی روزگار، تنها بر سر خاک او نشسته و هنوز با او بود و در کنارش. سنگ ترک برداشته هم دیگر نام جوان ازدست‌رفته را بر خود نداشت و از یاد پاک کرده بود اما مادر هنوز سینه پیرش داغدار و دلتنگ جوانش بود. داغ، کهنه می‌شود اما فراموش نه.
حقیقت نیست اگر بگویم احساس شما را در این روزهای سخت درک می‌کنم. جای خالی یکی از اعضای خانواده‌تان و غم ازدست‌دادن او از یک‌سو، سخنان و قضاوت‌های تحریک‌آمیز و ناسنجیده‌ای که ناخن است بر زخم شما از سوی دیگر و واگذاردن سررشته مرگ و زندگی و سرنوشت دختری جوان در دستان شما از همه سنگین‌تر و سهمگین‌تر. با این حال امید دارم در این سخن کوتاه، منصف باشم.
من خانم «ریحانه جباری» را نمی‌شناسم، اما شنیده‌ام که او در خردسالی‌اش در یکی از سریال‌های من نقش کوتاهی بازی کرده است. ذهنم را می‌کاوم و چهره یک‌یک خردسالانی را که روزی در ساخته‌های من نقشی داشته‌اند از پیش چشم می‌گذرانم تا شاید بتوانم حدس بزنم کدامشان ممکن است «ریحانه» باشد. در چشم و چهره کدامشان اندک نشانه‌ای از آینده‌ای اینچنین غمبار و حزن‌انگیز می‌توان یافت. در لحن و زبان کودکانه کدامشان ردی از کسی می‌توان جست که فردایی نه‌چندان‌دور، هم‌نوعی را به قتل برساند، اما من در آن چهره‌ها که هنوز نمی‌دانم کدامشان «ریحانه» است، جز معصومیت هیچ نیافتم.  چگونه ممکن است یکی از آن کودکان دوست‌داشتنی در آینده‌ای نه‌چندان‌دور، ثانیه‌های زندگی‌اش در کابوس نزدیک‌شدن به لحظه آویختنش از طناب‌دار به شماره بیفتد.  اگرچه هیچکدام از آن دخترکان معصوم در خیال‌بافی‌های کودکانه از آینده‌شان هرگز خود را در هیبت یک قاتل و اعدامی تخیل نکرده بودند، اما به‌سادگی شاید، هرکدام از آنان با یک اتفاق ساده و بیرون از اختیار و اراده‌شان می‌توانستند امروز جای «ریحانه» باشند و «ریحانه» در جمع کسانی که اخبار و احوال دختر جوانی محکوم به مرگ را دل‌نگران دنبال می‌کند. چه می‌شود که آن کودک معصوم دیروز، امروز جوانی می‌شود با دستانی آلوده به خون، در چندقدمی مرگی زودرس. ما مردمان کجای این داستانیم و چه سهمی در سیر آن کودک ناب و زلال و سرخوش دیروز به قاتل امروز داریم. هیچ جرمی، فقط یک مجرم ندارد و هیچ قتلی فقط یک قاتل. من دلگیری‌تان را از کسانی که نابخردانه شما را آزردند و شاید خشمی را سبب شدند که بر سرنوشت ریحانه در روزهای پیش‌رو تاثیر دارد، درک می‌کنم و با تمام وجودم از شما تقاضا دارم در روزگاری که بخشندگی حتی در جزیی‌ترین امور زندگی روزمره‌مان گم و ناپیداست، او را ببخشایید. من در تقویمم روزی را که شما با وجود همه رنج‌ها و دردهایتان که تا ابد همراهتان است، این انسان را به زندگی بازگردانید، روز بخشایش نام خواهم داد و نام شما را همواره به خاطر خواهم سپرد.
این گذشت تنها نجات یک فرد نیست. عملی است نمادین، ماندگار و آموزنده. دعوتی است از همگان به گذشت و بخشش. تشویق به گذشت‌کردن کسانی است که در موقعیتی چون شما، بر سر دوراهی بخشیدن و نبخشیدن ایستاده‌اند. شما با این گذشت انسان‌های زیادی را از مرگ نجات خواهید داد. شاید تقدیر آن است که خون بر زمین ریخته‌شده در این اتفاق ناگوار در راه هدیه‌کردن این مفهوم بزرگ و گرانقدر به دیگران به‌کار آید. شما با این تصمیم بزرگ، معنایی عمیق به مرگ عزیزتان خواهید بخشید.  خانواده داغدار سربندی، به حرمت انسانیت، آن کودک خردسال دیروز را ببخشایید.» 
یاداشت 
به امیداینکه خانواده محترم مقتول کاری بزرگ کرده ودختر جوان را بخشیده تا یکبار دیگر زندگی جدیدی به او بخشیده شود