محمود سریعالقلم: در سال ۲۰۱۲، فیس بوک یک میلیارد دلار اینستاگرام را با ۱۳ کارمند خریداری کرد و سال گذشته نیز ۲۲ میلیارد دلار برای خریداری واتس آپ، هزینه نمود. در طول فقط ده سال، ارزش شرکتهای نرم افزار "سی لی کان ولی" از یک میلیارد دلار به سه تریلیون دلار افزایش پیدا کرده است. در حالی که در سال ۲۰۰۰ تنها ۴۰۰ میلیون نفر به اینترنت وصل بودند، تا آخر سال ۲۰۱۵، حدود ۲٫۳ میلیارد نفر به اینترنت دسترسی خواهند داشت.
امروز ارزش شرکت فیسبوک ۲۷۶ میلیارد دلار برآورد میشود. در نظام بین الملل کنونی، ارزش افزوده در اقتصادهای پیشرفته در خلاقیتها و تولید صنعت فن آوری است به طوری که متوسط حقوق یک مهندس نرمافزار در "سی لی کان ولی"، صد و پنجاه هزار دلار در سال است.
اخیراً یک استاد دانشگاه ام آ تی، سزار
هیدالگو، در کتابی تحت "عنوان چرا اطلاعات رشد میکند؛ از تکامل نظم از اتم
تا اقتصاد"* ، بحث کرده که رشد و توسعه نتیجه در دسترس گذاشتن اطلاعات
برای عموم است. درجوامعی که مردم به هم اعتماد دارند، به هم نیز اطلاعات می
دهند و شبکه درست می کنند و در نتیجه رشد می کنند.
سزار هیدالگو، اطلاعات را در مواد خام نمی داند بلکه در کشف نظمها و سیستمها می داند.
وقتی اطلاعات مربوط به نظمها و سیستمها در یک جامعه رشد کند، مردم رشد میکنند و اقتصاد پیشرفت می کند.
اگر انسانها، حس سهیم شدن را نداشته باشند و با هم نظم و سیستم درست نکنند، مجموعهای که در آن زندگی میکنند رشد نخواهد کرد.
نظمها
و سیستمها همه در حال تحول اند. اگر آب جریان نداشته باشد چه اتفاقی
میافتد؟ اهمیت کتاب هیدالگو در این است که متوقف شدن نظمها را ضد رشد
میداند. ایدهها، فکرها و روشهای جدید لازم است تا نظمی به نظمی دیگر و
جدید متحول شود. این تحلیل ریشه در ذات خلقت دارد. هیچ لحظهای ساکن نیست
بلکه به لحظهای دیگر حرکت میکند. در کمالجویی و معنویت هم، بدون تحول در
مراتب، اتفاقی نخواهد افتاد چنانچه مولانا میگوید:
ره آسمان درون است، پر عشق را بجنبان
پر عشق چون قوی شد، غم نردبان نماند
تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده است
چون دو دیده را ببستی، ز جهان جهان نماند
دل تو مثل بام است و حواس ناودانها
تو ز بام آب می خور که چو ناودان نماند
سیاست خارجی ایران در یک پارادایم سخت افزار امنیت ملی تعریف شده است. حدود دو دهه است که کشورهای رو به رشد جهان مانند اندونزی که متشکل از ۱۸۳۰۷ جزیره است، امنیت خود را در تولید ثروت و دسترسی به فنآوری تعریف کردهاند.
اگر هر شهروندی در اندونزی که ۲۵۶ میلیون
نفر جمعیت دارد و سطح فقر را طی دهه گذشته از ۲۲ به ۱۲ درصد تقلیل داده
احساس کند کار مفیدی انجام میدهد و در کشوری مشوق خلاقیت و نوآوری همه
شهروندان زندگی میکند خودبهخود امنیت ملی اندونزی تأمین شده است.
هیچ کشوری جرأت نمیکند به اندونزی که اکثریت مطلق مردم آن به نحوی کار خلاقی انجام میدهند تعّدی کند.
در جلسات و راهروهای دستگاه دیپلماسی کشور ما، الفاظی مانند مزیت نسبی، ارزش افزوده، نانو تکنولوژی و فنآوری اطلاعات به ندرت شنیده میشود.
حضور فیزیکی در کشوری دیگر در عصر فنآوری اطلاعات فایدۀ کمّی و مفیدی ندارد بلکه فقط هزینه است. حضور در بازارها و در iphone ها معنا پیداکرده است کما اینکه در سال گذشته ده میلیون iphone در ایران فروخته شد. تویوتا بیشترین فروش اتومبیل در آمریکا را دارد. شرکت Wangxing چینی که قطعات اتومبیل میسازد، هم اکنون بازار ۲۰ میلیارد دلاری در جهان دارد، شرکتی که قبلاً دستگاه شخمزنی میساخت. این شرکت چینی هم اکنون ۲۴ شرکت قطعه ساز آمریکایی را خریداری کرده است.
قدرت حکومتها دیگر در تعداد تانکها و جنگندههای آنان نیست بلکه در سهم بازاری است که بنگاههای خصوصی آنها میتوانند در کشورهای دیگر به دست آورند.
از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵، شرکت Apple، پانصد و پنجاه میلیون iphone در جهان فروخت و در سال جاری، ۷۰ میلیارد دلار به سهام داران خود پرداخت کرده و تا ماه جاری میلادی۱۶٫۸ میلیارد دلار فقط در چین فروش داشته است. از اول سال ۲۰۱۵ تا کنون یعنی طی ۹ ماه، بنگاههای خصوصی ژاپنی، به ارزش صد میلیارد دلار شرکتهای بیمه غربی را خریداری کرده اند.
در جهان امروز، قدرت نزد بنگاههای اقتصادی است و وقتی این بنگاهها، اکثریت مردم را استخدام میکنند و فرصت نوآوری و خلاقیت به آنها میدهند، خودبهخود امنیت ملی، سیاسی و اجتماعی به وجود میآورند.
تصور کنید اگر دولت چین مسئولیت زندگی ۱٫۳
میلیارد نفر را بعهده گرفته بود و به آنها یارانه می داد چه فقری آن
کشور را فرا میگرفت!
امروزه مهمترین عاملی که به مقبولیت و امنیت
دولتها کمک میکند، این است که تا چه میزان سیستم و قواعد و چارچوبی را
برای فکر کردن و خلاقیت شهروندان خود فراهم میکنند.
براساس آمار WIPO طی سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ میلادی ۸۲٫۸ درصد مخترعان چینی، اختراعات علمی خود را در چین ثبت کردهاند؛ ۵۱٫۳ درصد هندیها در داخل هند، ۹۲٫۵ درصد آلمانیها، ۹۸٫۵ درصد ژاپنیها و ۳٫۹ درصد ایرانیها.
اگر هماکنون با استفاده از نانوتکنولوژی و یک لیوان آب، تجهیزاتی تهیه شده که میتواند یک اتومبیل را کامل شستشو دهد، این کارِ دستگاه دولتی آمریکا نیست بلکه خلاقیت کارآفرینان، مهندسان نرمافزار و بنگاهداران است.
آیا در یک جامعه برای فکر کردن رقابت وجود
دارد؟ آیا دسترسی به امکانات و ثروت با فکر و رقابت و بنگاهداری تحقق پیدا
میکند؟ آیا منابع کشور برای حفظ وضع موجود است یا برای رقابت شهروندان
برای نوآوری و خلاقیت صرف میشود؟
ژاپنیها، ۱۲۵ سال پیش متوجه این موضوعات شدند؛ کره جنوبی ۶۰ سال پیش، چین ۳۵ سال پیش و ترکیه ۲۵ سال پیش.
همه ما متوجه هستیم تغییر نظری در پارادایم بسیار مشکل است. اما این سؤال مطرح میشود: آیا ما را استدلال تغییر میدهد یا بحرانها؟
ما در میان همسایگان خود و در محیط منطقهای و فرامنطقهای نه در پی دوستی مطلق باید با آنها باشیم و نه تقابل بلکه به فکر حضور و نفوذ در بازارهای آنها، کالاهایی که مصرف میکنند، کتابهایی که میخوانند و نظم اجتماعی که بنا کردهاند. این تفکر برای ما درآمد و ثروت تولید میکند و شهروندان ما را به فکر و خلاقیت وا میدارد.
از هر منظری که به قدرت و مهارت نگاه کنیم، در تمامی شمال آفریقا، خاورمیانه و آسیای غربی، ایران قدرتمندترین کشور اما به لحاظ بالقوه است. فعلیت یافتن این قوه در شرایطی که نفت زیر ۴۰ دلار است و اولین آثار مثبت اقتصادی پساتحریم به سال ۱۳۹۷ موکول شده، به بازبینی ما نسبت به مفهوم قدرت در سیاست خارجی نیاز دارد.
از مشروطه خواهی تا کنون ما ایرانیان نتوانستهایم نسبت به نظم جهانی به تعریفی همگانی، مورد اجماع، پایدار و سودآور برای مردم و کشور دست یابیم.
به میزانی که ما در داخل اجماع داشته باشیم، نظام بینالملل به همان میزان برای ما فرصت خواهد بود.
دستگاه
دیپلماسی ما در بهترین شرایط در متون دهۀ ۱۹۹۰ و پس از فروپاشی شوروی غور
میکند. برای افزایش قدرت کشور و کسب سهم شایسته ایران در سطح منطقهای و
فرامنطقهای، قدرت خلاقیت و نوآوری در اقتصاد ما تعیین کننده خواهد بود.
کارآمدی
سیستمها و بنگاهها و حتی افراد به نوع فکر آنها منتهی میشود. سرنوشت
افراد و کشورها به نحوۀ فکر کردن و پیشبینی کردن آنها ختم میشود. تحولات
علمی و اقتصاد جهانی از یک طرف و هزینههای قابل توجه حفظ وضع موجود در
محیط منطقهای از طرف دیگر، این اندیشه را بارور میکند که فروش نفت و گاز و
مدیریت دولت بر اقتصاد، آیندۀ قابل اتکایی را برای شهروندان رقم نخواهد
زد.
شاید آینده نگری و نگرانی از جایگاه قدرت ملی ایران در دو دهه آتی ما را به سمت پارادایم نرمافزار امنیت ملی سوق دهد. به میزانی که بنگاهها و شهروندان تولید کنند و خلاقیت داشته باشند و در بازارهای جهانی رقابت کنند، امنیت و قدرت ملی تحقق پیدا میکند. وقتی شهروندان از وضعیت کار و زندگی خود رضایت داشته باشند، هیچ نیروی خارجی حتی فکر تعّدی به خاک و نظام مدیریتی کشور را نخواهد داشت.
“زندگی در واقع یک شوخی است، نه یک امر جدی، اگر آن را جدی بگیری، آن وقت رنج می بری، از افکارت رنج خواهی برد، زندگی مانند یک وزنه سنگین می شود و تو زیر بار آن خرد می شوی، آن گاه زندگی تمام نشاط خودش را از دست می دهد، تمام خنده هایش را.” اوشو
خوب زندگی کردن یک هنر است که در کنار در نظر گرفتن پارامترهای مادی و معنوی باید به عنوان یک دانش، آموخته شود. اغلب ما سال های طولانی از عمر خود را صرف تلاش برای کسب موقعیت و ساخت زندگی بهتر با شرایط آرمانی می کنیم، حال آنکه تعداد کمی هستند که در طول این تلاش مداوم و طی کردن مسیر و یا حتی در زمان رسیدن به اهداف مد نظرشان، از زندگی لذت می برند. شاید بهتر باشد برای درک بهتر جنبه های زیستن، ساده تر زندگی کنیم.
این عبارت شعارگونه که تحت عنوان ساده زیستی از کودکی به عنوان یک خصلت معنوی بیان شده است به راحتی قابل دسترس نیست. نمی شود یک شبه شیوه زندگی را عوض کرد، بلکه نیاز است همگی راهکارهایی را بشناسیم که به کمک آن بتوانیم بهنر و ساده تر زندگی کنیم. در نظر داشته باشید که قاعدتا لازمه “زندگی” داشتن سطح استانداردی از جنبه های مختلف است و منظور از زندگی ساده تر پایین آوردن پارامترها و حقیر شمردن زندگی نیست بلکه درک بهتر معنای زندگی است.
زمانی که یاد بگیرید که ساده تر زندگی کنید، قادر هستید زمان بیشتری را به فعالیت هایی بپردازید که دوست دارید، بیشتر وقت خود را با افرادی بگذرانید که از هم نشینی با آن ها لذت می برید. از بسیاری از مسائل و درگیرهای جسمی و روحی آزاد می شوید و پیرامون شما را مباحثی پر می کنند که در واقع ارزشمند و یا ضروری هستند .
هدف اساسی ما از ساده کردن زندگی آن است که بسیاری از چیزهایی را که در حال حاضر زندگی روزمره اغلب ما را پر کرده اند (چیزهایی نظیر، عجله، استرس، افراد و کارهایی که مورد علاقه ما نیستند و یا حتی برای ما آزاردهنده هستند و فکرهای منفی) حذف کرده و در عوض فرصتی را برای فکر کردن، خلاقیت و ارتباط های موثر ایجاد کنیم.
قاعدتا هرگز نمی توانید این نظم را به طور قطع در زندگی خود ایجاد کنید زیرا که شما هم در این دنیای پر مشغله زندگی می کنید و در دنیای حقیقی پیرامون ما برای برآورده کردن برخی از نیازهای اساسی زندگی از قبیل داشتن یک سرپناه حداقلی، مجبور هستید که خود را درمعرض استرس و گاه کارهای طاقت فرسا قرار دهید.
بنابراین ما هم در این مقاله قصد نداریم یک دنیا و زندگی رویایی را برای شما به تصویر بکشیم. تنها تلاش شده است با پیشنهاد کردن راهکارهایی، تا آنجا که ممکن زندگی را ساده تر دید و ساده تر زندگی کرد.
1. زندگی ساده به مفهوم اضافه کردن عناصر معنی دار به زندگی است که البته پیش از اضافه شدن این عناصر باید جای خالی برای آن ها باز کنید. در اطراف شما بسیاری اقلام غیر ضروری است که نه تنها از آن ها استفاده نمی کنید بلکه کماکان هزینه ای را صرف نگهداری آن ها می کنید. قاعدتا زندگی بدون پرداخت هزینه بابت اقلام غیرضروری نه تنها ممکن، بلکه دل پذیرتر خواهد بود.
2. قرار نیست به بهانه ساده کردن زندگی، فقیرانه و یا در شرایط حادتر حقیرانه زندگی کنید. هدف ایجاد تفاوت در نگاه شما در خصوص زندگی است. شما یک بار زندگی می کنید و بنابراین زمان و عمر شما بسیار ارزشمند و تکرار نشدنی است در نتیجه باید وقت خود را صرف چیزهای ارزشمند در زندگی خود کنید.
3. در کنار هنر “انجام دادن کارها” هنری فراموش شده هم وجود دارد: هنر “انجام نشده رها کردن کارها”! سادگی و بهره وری در زندگی به شدت متکی به حذف موارد غیر ضروری است.
4. پر واضح است که باید در مقابل وسوسه ها که هر ثانیه به سراغ شما می آیند مقاومت کنید و اجازه ندهید که نحوه زندگی کردن اطرافیان و یا تبلیغات پر زرق و برق رسانه ها شما را از این مسیر خارج کند.
اغلب، نوع زندگی ما به خصوص وقتی که در این گوشه از دنیا زندگی می کنیم بسیار تحت تاثیر اطرافیان و دوستان و آشنایان است. بسیاری از اقلامی که در خانه های ما نگهداری می شود و حتی هر از چندی به روزرسانی می شود، تنها برای قرار گرفتن در معرض دید اطرافیان است در حقیقت با نمایش دارایی های اغلب غیر ضروری خود تلاش داریم برای مخاطبین خود این دید را ایجاد کنیم که زندگی بسیار خوبی داریم و خوشبخت هستیم و عجب آن که متاسفانه موفق می شویم و دقیقا به همین صورت در نگاه مخاطب خود قضاوت می شویم.
نکته جالب و البته قابل تامل آن است که اکثر هموطنان ما بعد از مهاجرت و دور شدن از جمع کثیری از دوستان و آشنایان، زندگی متفاوتی را انتخاب می کنند و در خانه های شان دیگر از آن ویترین های کریستال و زرق و برق های غیر ضروری خبری نیست.
5. اگر می توانید کاری را انجام دهید به این معنا نیست که باید آن را انجام دهید! آن چه که در ملاقات با اطرافیان تان می بینید یا می شنوید، آن چه در شبکه های مجازی در صفحات مختلف دنبال می کنید قطعا بسیار هیجان انگیز و وسوسه کننده است. اما بلافاصله تصمیم نگیرید آن ها را به زندگی خودتان هم اضافه کنید. پیش از آن که در دام آن اسیر شوید اجازه دهید به این فکر کنید که آن ها فضای زندگی شما را اشغال می کنند. فضایی که می تواندکمک کند ذهن تان حرکت کند و ایده های جدید و موثری را جایگزین وسوسه های شیطانی کند! تمرکز خود را بر روی موارد با اهمیت و حیاتی قرار دهید.
6. چیزهایی که حواس ما را پرت می کنند بیش از آن چه فکر می کنیم اغواکننده و خطرناک هستند. این که ما زندگی مان را با این دل مشغولی های بی ارزش پر می کنیم، نشانگر ترسی است که از دنیای بدون آن ها (بدون تلویزیون، بدون شبکه های اجتماعی، بدون بازی های ویدیویی، بدون چت و موسیقی و ) داریم. خودتان را با شلوغی بیش از حد خسته نکنید. اجازه ندهید این دل مشغولی ها شما را از خود زندگی بازدارند. آن ها را کنترل کنید پیش از آن که شما را کنترل کنند.
7. اگر به تغییر علاقه مند نباشید و همه چیز را به روال عادی رها کنید، نمی توانید زندگی ساده تری داشته باشید.
8. همکار شما با مشغله کاری مشابه، آخر هفته به کوهنوردی می رود، در حال یادگیری یک نرم افزار تخصصی است و ایده های خلاقانه ای برای شروع کسب و کاری جدید دارد. شاید بارها برای شما پیش آمده باشد که خود را با چنین فرد یا افرادی در جمع همکاران و دوستان خود مقایسه کنید. همواره در نظر داشته باشید که اولویت ها خود به خود انجام نمی شوند. شما هستید که باید برای کارهای مهم تان وقت بگذارید. وقتی برای صرف کردن با بچه ها، وقتی برای کارهای خلاقانه، وقتی برای یادگیری و . . . برای ایجاد این وقت ها باید سایر چیزها را کنار بگذارید. با نه گفتن به چیزهای جذابی که چندان هم ضروری نیستند، می توانید وقت کافی برای کارهای واقعا مهم کنار بگذارید.
9. سحرخیز باش تا کام روا باشی. زودتر از خواب برخاستن واقعا مفید است. داشتن صبحی بدون استرس و عجله یک نعمت است که نباید از آن غافل شد.
10. برای آن که بتوانید کارهای جدید انجام دهید و در نتیجه سبک زندگی خود را عوض کنید باید عادت های جدید را جایگزین عادت های گذشته کنید. دور ریختن عادت ها و سیستم های قدیمی و ساخت عادات تازه کار دشواری است.
به عنوان یک پیشنهاد کارآمد برای ترک هر عادت چالشی ۳۰ روزه برای خودتان تعریف کنید شاید کار کمی ساده تر شود. مثلا ۳۰ روز دوری از سریال های تلویزیون. قطعا نمی شود به یکباره در تمام ابعاد زندگی تغییر ایجاد کرد، صبور باشید و کار را مرحله به مرحله و با آرامش به پیش ببرید.
11. بیشتر و بیشتر خرید کردن، مشکلات ما را حل نمی کند. یک وعده خوراک بیشتر و یک برنامه تلویزیونی جدید صرفا حواس شما را پرت می کند و نه تنها مفید نیست بلکه می تواند بسیار مخرب باشد.
12. خرید کردن یک سرگرمی نیست، و مسلما نمی تواند درمان چیزی هم باشد. خرید (بی خود) تنها تلف کردن وقت و پول است و به زندگی شلوغ تری منجر می شود.
13. شاید برای شما در طول سال بارها موقعیت سفر پیش آمده باشد اما هر بار به دلیلی آماده رفتن نیستید. وقتی سبک تر سفر می کنید، آزادتر هستید، کمتر خسته می شوید و کمتر دچار استرس می شوید. این موضوع را می توانید به سفر زندگی هم تعمیم دهید.
14. تعداد چیزهایی که داریم یا چیزهایی که نداریم مهم نیست. مهم این است که کدام ها برای ما مهم و مفید هستند. داشتن ۳ جلد کتابی که واقعا آن ها را بخوانید از داشتن ۳۰۰ جلد کتابی که به سراغ آن ها هم نمی روید بهتر است.
15. خلوت کردن فضای فیزیکی اطراف تان می تواند به ساده کردن و خلوت کردن فضای ذهن تان کمک کند. این شلوغی های بصری بیش از چیزی که فکر می کنید حواس ما را پرت کرده و به ما فشار می آورند.
16. زیادی فکر کردن یکی از شایع ترین منابع استرس و آشفتگی ذهنی است. نکته کلیدی این است که بفهمیم خود “مشکلی که داریم” مشکل ما نیست. مشکل اصلی ما زیاد فکر کردن به آن است. رهایش کنید و آزاد باشید.
17. مثبت بودن همیشه نتایج خوبی در بر خواهد داشت. پس پیش از این که با عصبانیت، رنجش و حسادت آن را تلف کنید به این فکر کنید که زمان شما تا چه اندازه ارزشمند و غیرقابل بازگشت است.
18. در رویاهای دیگران زندگی نکنید. و البته بدون دلیل و احتیاج برای خودتان رویای بی اساس نسازید.
19. ذهنی ساده تر و مثبت تر در هر زمان و مکانی با تغییر دادن شیوه تفکر قابل دستیابی است. چرا که استرس و آشفتگی حاصل نحوه واکنش شما است نه نتیجه واقعیت چیزهایی که با آن ها روبرو می شوید.
20. ساده ترین راز شادی و آرامش در زمان حاضر این است که بگذارید همه چیز به همان شکلی که هست (و نه آن شکلی که شما ترجیح می دهید) باشد و از آن بهترین بهره را ببرید.
21. قدرشناسی همواره برخورد با زندگی را ساده تر می کند. چرا که وقتی دست از گلایه از مشکلات بردارید و برای مشکلاتی که ندارید شکرگزار باشید، شادی ساده تر به سراغ شما می آید.
22. اشتباه کنید، از اشتباهات تان درس بگیرید، به آن ها بخندید و به حرکت ادامه دهید. حتی یک دقیقه را هم برای چیزهایی که نمی توانید کنترل کنید به هدر ندهید.
23. وقتی هیچ چیز را شخصی نکنید، آزادی تمام وجود شما را در بر می گیرد.
24. صداقت ساده ترین مسیر پیشرفت است. اگر به دقت به ندای درون تان گوش دهید، همواره خواهید دانست که بهترین کار برای شما کدام است. همواره بهترین ها صادقانه خود را به شما نشان خواهند داد.
25. احساسی که از انجام یک کار مهم (و صادقانه) خواهید داشت، بسیار بهتر و کم استرس تر از احساسی است که با نشستن و آرزو کردن به شما دست خواهد داد.
ممکن است ایراد بگیرید که این همه دستورالعمل برای “ساده زیستی” زیادی بلند و طولانی است و خود نوعی نقض غرض است! باید به همه شماهایی که چنین فکری می کنید بگوییم که همه این ها تنها بسط دو قدم ساده است:
بدانید چه چیزهایی بیشترین اهمیت را برای شما دارند هر چه می توانید بقیه عوامل را حذف کنید. اما خوراندن این دستورالعمل به جنبه های مختلف زندگی، کاری است که تنها خودتان باید انجام دهید.