در عصر جدید اندیشه را نمی شود به بند کشید
چوب الف
اندیشه به بندکشیدنی نیست
نویسنده: دیبا داودی
1-
رستگاری در شائوشنگ فیلمی است در ستایش امید از پنجره کتاب.
جایی که سختی
هرقدر بیشتر باشد، بیشتر به کتاب و خواندن نیاز داریم برای اینکه نفس
هایمان رنگ امید بگیرد و رنگ آینده. 2- «اندی» قهرمان
داستان به ناحق اسیر زندانی می شود که رهایی از آن ممکن نیست. زندانیان
ملغمه یی از جنایتکاران ناامید یا آدم های مایوس زار و نزار هستند. هیچ
روزنه یی به فردایی روشن گشوده نیست. تا آنکه اندی پا به کتابخانه می
گذارد: کتابخانه یی کوچک، محقر و بلااستفاده.
3- «اندی»
تصمیم می گیرد کتاب، کتابخوانی و کتابخانه را گسترش دهد تا شاید امید،
آگاهی و زنده دلی به زندان و زندانبان و زندانی بازگردد. او هفته یی یک
نامه به مسوولان می نویسد و تقاضای بودجه و کتاب برای تجهیز کتابخانه می
کند: سه سال بی خستگی هر هفته یک نامه.
4-
مسوولان می
خواهند از شر نامه های اندی خلاص شوند. 200 دلار و چند کتاب دست دوم نخستین
و به زعم مسوولان آخرین پاسخ برای اندی است. او همین 200 دلار و چند کتاب
را دستمایه می کند و این جمله را به مورگان فریمن «رد» می گوید: «از فردا
هفته یی دو تا نامه می نویسم.» 5- «اندی» دلزده نمی شود. از
پا نمی نشیند. بعد از مدتی مسوولان دربرابر باور «اندی» به کتاب و خواسته
اش تسلیم می شوند. این بار رقمی قابل ملاحظه به صورت مقرری در نظر گرفته می
شود.
6- کتابخانه گسترش می یابد. کتاب رونق می گیرد. امید
به ذهن تک تک محبوسان راه می جوید. کتاب می شود پلی بین دنیای تیره و تار
سلول و دنیایی که در آن مرزی نیست: دنیایی که در آن خیال خود معجزه است.
7-
«رد»، «اندی» برنده مقابله کتاب با میله و دیوارند. مگر می شود اندیشه را به بند کشید؟
8- «اندی» به رستگاری می رسد. باورش به کتاب، ایمانش به اخلاق و پایداری اش نسبت به امید او را رستگار شائوشنگ می کند.